روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزهای زودگذر

سلام

روزتون پر از حال خوش- پر از شادی - پر از لبخندهای کشدار - خنده های از ته دل ...

خیلی قشنگه بی بهانه و با بهانه لبخند زدن و شاد بودن

هرچند این روزها لبخندها زیر ماسک ها پنهانند اما در عوض چشم ها بیشتر دیده میشن...

اینطوری یاد میگیریم از چشم های هم لبخندهای هم را بفهمیم

از چین خوردن گوشه های چشم ... از حالت ابروها ... از برق چشم ها

این روزها دلمون برای بغل کردنهای طولانی و بوسیدنها تنگ شده ولی در عوض قدر همدیگه را بیشتر و بیشتر میدونیم

خیلی وقتا وقتی با یه دوست می نشستیم به درددل و حرف زدن ، دستهای هم را میگرفتیم، گاهی محکم انگشتهامون توی هم گره میشد، گاهی آروم با انگشتهای هم بازی میکردیم، گاهی خطوط دست همدیگه را مثل وقتی میخوای خط بریل بخونی لمس میکردیم و گاهی هم مثل یه نقاش که داره نقاشی میکنه روی خطوط ناخن های هم دست میکشیدیم... اما حالا این فاصله ها... این دلتنگی ها بهمون یاد میده یه طور دیگه هم را دوست داشته باشیم

این دلواپسی ها برای سلامتی هم دیگه باعث شده تند تند سراغ هم دیگه را بگیریم

بیشتر نگران عزیزانمون باشیم و این دلواپسی ها خیلی قشنگن

این روزها بیشتر و بیشتر حواسمون بهم هست

و شاید این دلیل خوبی باشه برای اینکه این روزها هم زیبایی های خودشون را دارن



من باید شنبه یه پست آنچنانی مینوشتم و سالگرد اینجا نوشتنم را به خودم تبریک میگفتم

به خودم ، به خاطر حضور دوستایی که دلگرمم به بودنشون

دوستایی که خیلی خیلی مهربونن

خیلی خیلی حواسشون بهم هست

دوستایی که دیگه مجازی نیستن و از هزارتا دوست واقعی برام واقعی ترن

باید تشکر کنم از حضورتون ... از مهربونیتون ... از وجود گرمتون

من اینجا را خیلی خیلی دوست دارم ... اینجا دریچه ای هست برای اینکه من به شماها پیوند بخورم و حس خوب ازتون بگیرم

اینجا خونه ی امنی هست که حرفایی را که هیچ جا نمیتونم بگم با شماها در میون بزارم

ازتون مهربونی و زندگی یاد بگیرم

و خلاصه در کنارتون زندگی کنم

حالا مرداد زیبا هم داره به آخر میرسه و وقتش شده که قدر آخرین ماه تابستان ، ته تغاری، را بدونیم

ما هم توی شهریور منتظر عضو جدید خانواده بشیم 

باید یه مقدماتی را برای آمدنش بچینم

شاید اون کوچولو فعلا چیزی متوجه نمیشه ولی میخوام مغزبادوم و فندوق حسابی ذوق کنند

برای همین باید چند تایی بادکنک فویلی بخرم و چند تایی آویز قشنگ

با توجه به اینکه قرار هست نی نی و مامانش بعد از بیمارستان یه راست بیان خونه ی ما ، باید یه چیزایی برای حضور کوچولوی جدید آماده بشه

امیدوارم پرونده مرداد پرماجرا را به لبخند و شادی ببندیم و با شادی وارد شهریور بشیم

امیدوارم شهریور برامون زیباتر و مهربون تر باشه




پ ن 1: دیروز پسرعمه اینجا بود

اصلا فاصله ی اجتماعی را رعایت نکرد...


پ ن 2: مامان جان خدا را شکر بهتر هستند


پ ن 3: بیمارهای کرونایی مون جز دو نفرشون ، بقیه حالشون رو به بهبود رفته


پ ن 4: این روزها باید برنامه فشرده تری برای کارهام بچینم و هنوز هیچ کاری نکردم

موقعیت شغلی نیاز به توجه داره و باید وقت خیلی خیلی بیشتری براش بزارم

انشاله از شنبه تلاش میکنم همه چیز را رو به راه کنم



نظرات 5 + ارسال نظر
پیشاگ چهارشنبه 29 مرداد 1399 ساعت 10:04

اره واقعا چه چیزایی داشتیم و قدر نمیدونستیم
کاش برگردیم به روزای قبل
به به مبارک باشه الانم بنویسی جای شنبه ما قبول داریما
چقد برای ما زود گذشت باورم نمیشه آجیلی کوچولو شهریور میاد انگار همین 2 ماه پیش بود خبرشد دادی
بهر حال مبارک باشه و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ شه

اینطوری قدر داشته هامونو بیشتر از قبل میدونیم
الهی آمین
ای جان ... به ما که زمان خیلی آروم گذشت و انگار چند ساله منتظریم

سعید چهارشنبه 29 مرداد 1399 ساعت 10:40 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
برای بهبودی حال مامان و بیماران کرونایی خیلی خوشحالم
با اون دل پاکت دعا کن این ویروس لعنتی هر چه زودتر شرش کنده بشه

سلام پسرعموجان
ممنونم
الهی آمین
شما هم دعا کنید
همه با هم باید دعا کنیم

بلاگر چهارشنبه 29 مرداد 1399 ساعت 12:16

چند وقت پیش رفتم خونه یکی از بستگان ، ازش خواهش کردم دست و صورتشو بشوره و ضدعفونی کنه، منم اینکارو کردم ، بعد جاتون خالی حسابی با همدیگه دست دادیم !
میرفتیم ، میومدیم ، دوباره با هم دست میدادیم !
***
بسلامتی ، اسم تازه وارد را چی میذاری؟ نخودچی؟

البته که شوخی میفرمایید
چون اگه یکی از طرفین ناقل باشن با دست و صورت شستن کاری از پیش نمیره

اسمش را میزاریم پسته
نظرتون چیه؟

مریم چهارشنبه 29 مرداد 1399 ساعت 13:01 http://navaney.blogfa.com

سلام عزیزم
خیلی خوبه که وسط همه چیزهای به ظاهر وحشتناک (کرونا ) یکی مثل تو قشنگی هاشون رو هم ببینه ، مثل همین حرف زدن با چشم
امیدوارم سومین عضو آجیل خانواده هم به سلامت پاگشا بشه

برای شرایط کرونا بیشتر مواظب پدر جان و مادر جان باش

سلام به روی ماهت نازنینم
چقدر خوشحالم که به جمع دوستام اضافه شدی
و چقدر از بودنت به خودم میبالم
مرسی از تعریفت

خانمــــی چهارشنبه 29 مرداد 1399 ساعت 13:45 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

سالگرد شروع وبلاگت مبارک عزیززززم
قدم نو رسیده هم پیشاپیش مبارک باشه انشاالله ظرف آجیلتون همیشه سالم و سلامت باشن

ممنونم نازنینم
امیدوارم همه روزهای عمرت مبارک و شاد باشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد