روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بی تو تمام پنجشنبه ها مزه ی گس شنبه دارد...

سلام

روزتون شاد

آخر هفته شد و وقت استراحت و شادی و رسیدن به خودمون هست

شاید مثل من گاهی تصمیم یهویی بگیرین و ناخن ها را از ته کوتاه کنید

شاید هم یه ماسک حسابی به موها و صورتتون بزارید

یا مثلا کلی از لباسهاتون را برای شستشو جدا کنید و دسته بندی کنید - یک سری را روانه ماشین لباسشویی کنید - یک سری را با دست بشورید - یک سری هم بره برای خشکشویی

یا اتاقتون را مرتب کنید

یادداشت هاتون را نگاهی بندازین و چیزهای تازه بنویسید

اصلا یک نوشیدنی خوشمزه بردارید و روی تختتون لم بدید و یه فیلم پلی کنید

شاید هم یه آهنگ قشنگ

خلاصه که یه کارهایی بکنید که آخر هفته تون دلچسب تر بشه

یه طوری که وقتی رسیدیم به شنبه کلی انگیزه و انرژی ذخیره کرده باشیم




دیروز مستر هورس نیومد

منم آخر وقت کیس را باز کردم و طبق گفته جناب بلاگر باطری را برداشتم

سرراه رفتم مغازه ای که میدونستم باطری را داره و یکی خریدم

و صبح هم خودم گذاشتمش سرجاش

یه پیام هم برای مستر هورس فرستادم که ممنون ... من خودم باطری را خریدم و عوض کردم ....

و تمام

اینم نتیجه گوش دادن به توصیه جناب بلاگر

البته از اینکه کامپیوتر درست شد یا نه مطمئن نیستما

چون وقتی روشنش کردم همچنان تاریخ مشکل داشت و دستی درستش کردم



دیروز پدرجان و مادر جان از باغچه سه تا سبد انگور و یک سبد انجیر چیده بودن و آوردن بین همسایه های دفتر من تقسیم کردند

من سهم مستر هورس را گذاشتم کنار

اما عصری که نیومد دادمش به یکی دیگه از همسایه ها

من انگور قرمزهای باغچه را از همه بیشتر دوست دارم

مزه عسل میده از شدت شیرینی

دیروز پدرجان و مادرجان چیده بودن و شسته بودن و برام آورده بودن

از بس من این مدل انگور را دوست دارم بیشترش سهم خودم هست





پ ن 1: با آقای دکتر در مورد یک جریانی و برخوردشون با اون جریان صحبت میکردیم

تو این جریان خیلی خیلی منطقی برخورد کرده بودند

در صورتی که من معتقد بودم لازم بوده که احساسی برخورد بشه

آخر صحبت اونقدر خندیدیم و به این نتیجه رسیدیم همین شده که ما دوتا مکمل هم شدیم

نه صرفا احساس و نه صرفا منطقی بودن... لازمه هردوش کنار هم باشه


پ ن 2: لیست این هفته مامان جان خیلی مختصر و مفید بود

شیر برای کیک ...

همین


پ ن 3: مغزبادوم ازم قول گرفته امروز ظهر برم خونه

برام یه عالمه نقشه کشیده که تا شب باهاش بازی های جورواجور کنم

میدونم بعد از ناهار بیهوش میشم

نظرات 13 + ارسال نظر
پیشاگ پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 09:59

دیشب یکی از ناخونام شکست و حالم گرفته شد
من انجیر خیلی دوس دارم اما انجیرای بیرون اصلاااا خوشمزه نیس فقط قیافش شبیه انجیره
انگورا هم نوش جونتون

اخیش... حالا باید کوتاهشون کنی تا همه با هم دوباره یکدست بلند بشن
انجیرباغچه حرف ندارن
دانا هم همین حرف تو را میزد و میگفت انجیرای بیرون اصلا خوشمزه نیست برای همین براش انجیر بردم ... آخه بارداره
کاش تو هم نزدیکم بودی...

بلاگر پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 11:35

برای بار اول لازمه دستی تاریخ را درست کنی ، یه ریست بکن وقتی سیستم بالا آمد و تاریخ درست بود ، یعنی همه چی درسته
***
از اول گفتم این مستر هورس را اعتمادی بهش نیست !


نگفتی بهش اعتماد نکنم
فقط گفتی خودم باطری را عوض کنم که کردم

امیر پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 11:46

با سلام
انجیر انواع مختلفی داره با اندازه های مختلف و شیرینی با درجه های متفاوت . و در دو رنگ زرد و سیاه . البته رنگ سیاه که ته آن شکاف داره زیباتر است ولی انجیر زرد زیبایی کمتر و شیرینی بیشتری داره . در شمال یک نوع انجیر سیاه درشت هست که میشه اندازه نارنگی اما شیرینی خیلی خیلی کمی داره و خوشمزه نیست‌. اینجا انجیر های ریزی که دیم هستند و از کوه ها و کوهپایه ها میارند که ریز و از عسل شیرینتر هستند.
انگور ها هم بیش از صد نوع هست و نوع دیمی آن بیشتر شیرین است . انواع یاقوتی عسکری ریش بابا عسلی و ... که معدن انگور استان همدان و شهرستان کاشمر خراسان رضوی است.
اما پنجشنبه ها فقط برای دانش اموزان شیرین بود که دیگه نیست. و شاید برای خیلی ها که در کنار ما نیستند مزه انتظار را دارد . انتظار سرزدن به انان در ارامستان ها و هدیه فاتحه و خواندن سوره یاسین .
قبلا خیلی ها انتظار ملاقات های پنجشنبه ای را داشتند پنجشنبه های عشقولانه که بیش از یک سال است که دیگر نیست. انشالله فرجی شود و دیدارها تازه گردد.

سلام دوست خوبم
ما هم توی باغچه چند مدل انجیر داریم که من یک مدل خاصش را خیلی خیلی دوست دارم
انگور هم چندین مدل داریم ولی من انگورهای قرمز و سیاه را از همه بیشتر دوست دارم
خدا رحمت کنه همه رفتگان را
دقیقا آخرین دیدار 9 ماه پیش بوده
ولی عجیب حال دلم خوب است و توی این شرایط اصلا انتظار دیدار ندارم

taraaaneh پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 17:59 http://taraaaneh.blogsky.com

چه خوشبختین که توی باغچه تون میوه دارین.
اینجا انجیر خیلی کمیابه، اگر هم پیدا بشه خیلی گرونه و مزه اش هم اصلا بخوی انجیرهای ایران نیست. انجیر خوردی یاد من باش.
آخر هفته خوبی داشته باشی.

پدرجان و مادر جان باغچه را دوست دارن و بهش رسیدگی میکنن
اخیش
کاش میتونستم انجیر خوشمزه و شیرین به دستت برسونم

طیبه پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 23:20 http://almasezendegi.mihanblog

پستت قشنگ بود، کلی خوراکی داشت توش

ممنون
عزیزدلمی

x جمعه 24 مرداد 1399 ساعت 10:59 http://Malakiti.blogfa.com

به به
نوش جان
منم عاشق مزه ی انجیرهای باغچه ام :)

ای جان
هر وقت بخوای برات میارم
هرجایی که بگی

سعید جمعه 24 مرداد 1399 ساعت 11:39 http://www.zowragh.blogfa.com

دوباره سلام دختر عمو
یادم رفت بگم که گاهی وقتا تنوع تو عطر لازمه چون حال آدم رو عوض میکنه
تاریخ سیستم به خاطر این مشکل داشته که باطری رو عوض کردی
ساعت و تاریخ سیستم وقتی که خاموشه از باطری استفاده میکنه وقتی باطری رو برداری ساعت و تاریخ به هم میخوره
همین طور رمزی که برای بایوس گذاشتی یعنی اون رمزی که قبل از بالا اومدن سیستم باید وارد کنی البته شاید شما این رمز رو برای سیستم نذاشته باشی چون الزامی نیست
پس نگران نباش یه بار که ساعت و تاریخ رو تنظیم کنی کافیه
خوش حالم که حالت انقد خوبه

دوباره سلام بر پسرعموی خوبم
گاهی بعضی از عادتها بد نیستن
حالا شاید هم عوضش کردم
بله حالا دیگه درست شده ... باطری را عوض کردم و همه چی الان رو به راهه

سعید جمعه 24 مرداد 1399 ساعت 16:47 http://www.zowragh.blogfa.com

راستی دخترعمو فکر میکنم اسم عطرت کرید اونتوس هست
creyd aventus
یعنی اسم عطر کرید و از نوع اونتوس
کرید سیلور هم خوبه بوی ملایم و زنونه داره

والا من به اسم اونتوس تنها میشناسمش...
امتحان میکنم کرید سیلور را هم ... شاید دیدی اینبار اینو خریدم

رسیدن شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 09:07

عههههه سلام و صبح بخیر . اومدم پست شنبه رو بخونم هرچند میدونستم اونقدر زود نمینویسی ولی با پست پنجشنبه مواجه شدم . من پنجشنبه ها سر نمیزنم سر این حساب که نمیای .


سلام
روزت بخیر عزیزدلم
اره این هفته سرکار بودم

لاندا شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 10:35

به به از محصولات باغ
منم یهویی میرم ناخنای بلندم رو از ته کوتاه می کنم. قبلنا که قدرت ریسک بیشتری داشتم، یکی دوبار موهای خیلی بلندم رو هم خیلی کوتاه کردم. اما الان میترسم

جای شما خالی
اره منم از این کارها میکنم گاهی
برای عید سال 98 در یک اقدام یهویی موهام را کوتاه کوتاه کردم
خیلی هم بهم چسبید

لیلی۱ شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 16:38

گندم جانم امروزظهر از اصفهان به مقصد شیراز گذشتم در پارک صفه ناهار خوردیم و تمام مدت بفکر گندم طلایی خوشرنگ بودم که در کدام گوشه این شهر لبخند میزند
البته حدس میزنم نزدیک صفه هس خونه تون من اون منطقه رو تو اصفهان خیلی دوست دارم

ای جانم
ممنون که به یادم بودی
چه حس خوبی داره که بدونی یکی اینطوری به یادته
ممنونم از حس خوبی که بهم میدی

مامان کوچک یکشنبه 26 مرداد 1399 ساعت 01:37

سلام عزیزم.انشالله تنت همیشه سالم باشه.ببخشید یه سوال داشتم من گل خیلی دوست دارم ولی هر چی خریدم سوخته و از بین رفته چون خونم نور نداره.الان یکی از دوستام سانسوریا پاکوتاه و پا بلند بهم هدیه داده چه جوری ازشون نگهداری کنم که خراب نشن.چون شما ماشالا دستت سبزه و واردی پرسیدم.ممنونم

سلام به روی ماهت
اتفاقا سانسوریا گیاه مقاومی هست
زیاد بهش آب نده که ریشه هاش میپوسه
یه جایی که خیلی نزدیک پنجره نباشه و آفتاب نیفته روی گیاه
ولی یه کمی نور داشته باشه براش کافیه

من سانسوریا پاکوتاه دارم ولی دلم خیلی پا بلند میخواد ...
الان که گفتی دلم براش ضعف رفت

سهیلا یکشنبه 26 مرداد 1399 ساعت 14:22 http://Nanehadi.blogsky.com

آفربن.خودکفا شدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد