روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دوست می‌دارمت به بانگ بلند

سلام

روزتون خوش


پنجشنبه دو ساعت بیشتر نیومدم دفتر

اونم با مغزبادوم

با کلی تجهیزات ایمنی و ماسک و دستکش و الکل و ...

کارام که تمام شد لیست خرید مامان جان را برداشتیم و با مغزبادوم رفتیم دوتا خرید

لابلای خرید چشمش یه چند تا چیز افتاد که گفت اینا را میخوام

کلا مغزبادوم از اون بچه هایی نیست که وقتی میبریش بیرون هر چی میبینن میخوان

فکر کنم مدت مدیدی بود که این بچه بیرون نیومده بود با این وضعیت کرونا ... منم هرچی خواست براش خریدم

یکی دیگه از دندوناشم افتاده بود

قبلا چند تا هدیه خریدم و توی کمدم دارم ... یه وقتایی فرشته دندون به طور ناگهانی باید ظاهر بشه

امسال روز دختر هیچی براش نخریدم

عمه هاش بهش کادو داده بودن

یکی از عمه هاش بهش لاک داده بود و منم مجبور کردبه لاک زدن

خلاصه که چندجایی رفتیم خرید و برگشتیم سمت خونه

دوش گرفتیم دوتایی

مامان جان هم خریدها را ضدعفونی و جمع و جور کردند

عصر هم رفتیم توی کوچه و مغزبادوم حسابی چرخ سواری کرد

جمعه از صبح اون یکی خواهر هم اومد و فندوق جان هم به جمعمون اضافه شد

بازم پشت بام

بازم پارکینگ و دوچرخه سواری

عصر هم کوچه و دویدن های پر از ذوق و شوق این دوتا فسقلی

آخر شب بود که رفتند

شارژ نت ماهانه اینترنتمون هم تمام شده بود و من و بابا تصمیم گرفته بودیم دو روز بدون اینترنت سرکنیم...

این بود که کلا از دنیای مجازی هم خبری نبود


امروز صبح یه بسته از آلبالو خشکهایی که توی فریزر بود را برداشتم و اومدم دفتر

مامان جان آلبالوهایی که ترش تر هستند را خشک میکنند

دیروز روی پشت بام بساط آلبالو خشکه ها را دیدم و هوس کردم

با اینکه الان فصل آلبالو هست من آلبالو خشکه را بیشتر دوست دارم ...


امروز روز خلوتی هست و باید به طراحی های خودم رسیدگی کنم

البته یه سری حساب و کتاب هم گذاشتم برای امروز





پ ن 1: یک ست مانیکور برای خودم جایزه خریدم


پ ن 2: گاهی خوابها چقدر دوست داشتنی و خوب هستند


پ ن 3: در فکر یک تغییرم....

نظرات 18 + ارسال نظر
رها شنبه 7 تیر 1399 ساعت 11:05 http://golbargesepid.parsiblog.com

به به بانوی تیله ای
سلام روزت رنگی رنگی
خرید خیلی خوب است من خیلی خرید کردن را دوست دارم قدیما میرفتم و حالش را میبردم گاهی هم خرید نداشتم ولی بازم میرفتم و از خرید کردن دیگران لذت میبردم من پاساژ گردی و خیابان گردی را خیلی دوس دارم ولی مدتهاست از این نعمت بی نصیبم امیدوارم ریشه کن شدن این بیماری را ببینم تا دلم کمی خنک شود هرچند دیگر ادم سابق نمیشوم و فک نمکنم هیچ وخت بتونم با خیال راحت خرید بروم
این بود انشای من

سلام نازنینم
اخ اخ
دقیقا
منم دیگه اون آدم سابق نمیشم

پیشاگ شنبه 7 تیر 1399 ساعت 11:19

واقعا دست مریزاد که اینهمه برای بچه ها وقت میزاری
ولی من عاشق آلبالوعم اونم از نوع تازه
اتفاقا من دیروز با ست مانیکورم یه از انگشتامو داغ کردم و حالا میخوام ببخشمش به کس دیگه ای
همیشه شادد باشی تیلو جانم

ای جانم
این وقتی که برای بچه ها میزارم در واقع زمانی هست که برای دل خودم میزارم

عه
اتفاقا درگوشی بهت بگم منم ازش خوشم نیومد

قلب من بدون نقاب شنبه 7 تیر 1399 ساعت 11:41 http://Daroneman.blog.ir

ذهنم آب افتاد حرف آلبالو شد
من همه جوری دوستش دارم
خشک
تازه
مربایی

راستی میگی دوست جان
منم همه جوره دوستش دارم

حالا ذهنت آب افتاد یا دهنت؟؟؟ اشتباه تایپی بود یا نکنه طنز داشت؟؟؟؟

soly شنبه 7 تیر 1399 ساعت 12:04 http://www.soly61.blogsky.com

خواب خیلی خوبه

گل نرگس شنبه 7 تیر 1399 ساعت 12:10

من آلبالو خشک دیدم دیگه اصلا نمیدونم چی میخواستم بگم
نوش جونت تیلو تیلوی آلبالویی

ای جانم
جای شما خالی نازنینم

امیر شنبه 7 تیر 1399 ساعت 12:16

دوستت دارم به بانگ صفیر
با سلام
دوست داشتن بانگ نمیخاد چون صدایش را کسی که باید بشنوه می شنوه حتی اگر پشت کوه قاف باشه.
کسی که که نشنوه اگر با بلندگو هم در گوشش بگی نمی شنوه چون گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش.
چند وقتی است صبح قبل از طلوع افتاب میرم پیاده روی .امروز زودتر از هر روز رفتم هوا هنوز تاریک بود چند تا سگ ولگرد که یکیشون هم سه تا توله داشت تو پارک خوابیده بودند . انگار اونا هم شرایط کرونایی را درک کردند و کاری به ادما ندارند و سرشون تو لاک خودشون است.
چقدر خوبه که بل کودک درون همراهی می کنی و گاهی به حرفاش گوش میدی
امروز گزارش خوابیدن و صحبت با دکتر و ... را ندادی؟ فکر نکن اگر شما در این مورد چیزی نگفتین ما فراموش می کنیم

این قسمتی از یه آهنگ هست که برای عنوان انتخاب کردم ...
سلام
خوش به حالتون که اونقدر با اراده هستید و میرید پیاده روی
کاش منم یه کمی اراده میکردم
با آقای دکتر حرف نزدیم... شما چشم پوشی کن...
حرف زدیما... تلفنای کوتاه کوتاه

مریم شنبه 7 تیر 1399 ساعت 12:28 http://navaney.blogfa.com

آاااااخ آلبالو
نووووش جاااااان
امروز خیلییییییییییی شلوغ بود

من خلوتم
میخوای بیام کمکت؟؟

سارا شنبه 7 تیر 1399 ساعت 12:31 http://15azar59.blogsky.com

تیلوی من رنگی رنگیه جذاب من
انقدر از چیزای خوشمزه ننویس البالو خشکه و برگه های زردالو و فندوق و مغز بادوم و خرید و ..اوف به به
زندگی به کام
از اقای دکتر ننوشتی یا من تند تند خوندم ندیدم


از چیزای بدمزه بنویسیم که دیگه نمیای منو بخونی
ننوشتم
اونقدر کم با هم حرف زدیم
هی تلفن های کوتاه زد به من ...

سعید شنبه 7 تیر 1399 ساعت 13:09 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام

به به
پسرعموجان
سلام به شما ...

روشنک شنبه 7 تیر 1399 ساعت 13:17

سلام
بسیار نوش جونت آلبالو ها ...راستی الان که فصلشه آلبالو رو هم بخور هم تو داتکس واتر بریز با سیاه دونه برای لاغری و خواب شب بسیاااااار مفیده قول میدم وزنت روی 58 بمونه وهم فریز کن زمستون چای آلبالو با خرما و گردو بازم مفیده
اینم یک توصیه از روشنک شکمو

سلام نازنینم
متشکرم
من بیشتر برا دتاکس واتر ترجیحم لیموترش و نعنا هست
سیاه دانه را هم ترجیحم با عسل صبحانه هست
وزنم هم عمراه برسه به این عددی که گفتی

ماهی سیاه کوچولو شنبه 7 تیر 1399 ساعت 13:40

منم عااااشق آلبالو خشکه ام تیلو

ای جانم
آلبالو خشکه هم عاشق شماست از بس که دوست داشتنی هستی

مریم شنبه 7 تیر 1399 ساعت 13:47 http://navaney.blogfa.com

بیا عزیزم
حسابی خسته شدم

ای جان

لاندا شنبه 7 تیر 1399 ساعت 14:24

وای وای منم عاشق آلبالو خشکه ام. یه جور دیگه شم دوس دارم. خود آلبالو رو با گوشت کوب می کوبم. هسته هاشو درمیارم. نمک میزنم میخورم. واااای دهنم آب افتاد، دلم به تاپ تاپ افتاد

عه
اون مدلی امتحان نکردم
ولی کارهای سخت حال ندارم انجام بدم ...

شکوه شنبه 7 تیر 1399 ساعت 14:58

سلام من دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم البته خیلی قدیم زمان جنگ و شهادت و تشییع جنازه های پر تعداد شهدا در میدان امام چقدر اصفهان شهید داد بمبارانهای اصفهان سال 65 و من تک و تنها در یک خانه ی قدیمی در مکینه خواجو کوچه میرزا کریم تکیه حسن خاکی نمیدونم میشناسین اینجاها رو که میگم؟الان که دارم اینا رو مینویسم غم سنگینی رو تو قلبم احساس میکنم نه اینکه اصفهان بد بوده باشه زمان بدی رو اونجا گذراندم شبهای پر استرس بیمارستان آیت الله کاشانی فیض امین چهار سوق گلزار شهدا هر کدام از این اسامی برای من یادآور هزاران خاطره ست خاطرات نا خوشایند الهی که اصفهان هیچ‌وقت دیگه اون روز ها رو نبینه و شادی و آرامش مهمان خانه های شما و همه ی مردم ایران باشه

سلام
من اون زمان را به یاد ندارم
ولی مکینه خواجو خیلی معروفتر از اونی هست که یه اصفهانی بلد نباشه
کاش در یک تجربه بهتر و الان در زمانی که آرامش برقراره اصفهان را بگردید و اینجا را با خاطره های خوب به یاد بیارید

شکوه شنبه 7 تیر 1399 ساعت 15:03

ببخشید پیام قبلی من ارتباطی به پست شما نداشت ولی از اینکه میبینم زندگی در شهر زیبای شما جریان داره لذت میبرم و میخوام بگم من تاریخ معاصر شهر شما رو بیاد دارم و میدونم که چه مصایبی رو پشت سر گذاشته انشاالله که جوانها علیرغم مشکلات زیادی که هست بدونن که نسلهای قبلی هم دوران بسیار سختی رو از سر گذروندن

چه اشکالی داره که ارتباط نداره
همین که برام نوشتید یه دنیا برام ارزش داشت
الان هم مشکلات کم نیستند شکل و شمایلشون تغییر کرده

واتو واتو شنبه 7 تیر 1399 ساعت 18:37 http://zehne-bi-alayesh.blogfa.com

تغییییییییر؟ دامنه تغییر ب دکتر نرسه صلوات ختم کنیم !!!

ماشالا آقایون چه هوای همو دارن ها.... آقایون وبلاگ همه همچین طرفداری میکنید از آقای دکتر... بزارید یه کمی تغییر هم در اون زمینه بدیم شاید بهتر شد

عاشق نوشته هاتم بوی زندگی و‌مهربانی و عشق میده شهرتون هم خیلی دوست دارم حیف که از ما خیلی دوره وگرنه عشقم این بود تابستونا بیام اونجا :

متشکرم عزیزدلم
بهم لطف داری
بهار اصفهان از همه فصل هاش زیباتره...
هرچند من کلا همه فصلها و اصفهان را دوست دارم

خانمـــی یکشنبه 8 تیر 1399 ساعت 09:15 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

خوش به حال فسقلا که همچین خاله ای دارن
آره خواب خوب خیلی دلچسبه من که تا چند روز بهش فکر میکنم و لذت میبرم ولی زود به زود نمیاد سراغم آخه
تغییر بزرگ ... انشاالله خیره

ممنون نازنینم
خواب خوب نعمته...
اوهوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد