روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تابستان مبارک

سلام دوستای خوبم

تابستان قشنگ از راه رسید

با تمام حال خوب و لحظه های خوب تر...

با روزهای بلند و آفتابی

امیدوارم تابستان زیبا و خاطره انگیزی پیش رو داشته باشید

امیدوارم در جمع بندی از بهار لبخند بزنید و از لحظه های خوبی که داشتید راضی باشید



من دوست دارم صبح را با یه حال خوب و پر انرژی شروع کنم

دوست دارم وقتی چشمام را باز میکنم شکرانه این موهبت که یک روز دیگه بهم هدیه شده را به جا بیارم


دیشب از نیمه شب یه سرو صدایی توی ساختمان میومد

بعد هرچی گذشت سر وصدا بیشتر شد

حدود یک بود که درب آپارتمان را باز کردم ودیدم انگار توی راه پله خیلی شلوغه و سرو صدای زیادی میاد

برگشتم توی رختخواب و سعی کردم به روی خودم نیارم

ساعت 2 بود که صدای در آپارتمان اومد

از دوربین نگاه کردم دیدم پدرجان رفتن داخل پارکینگ و راه پله ها را چک میکنن

مجبور شدیم زنگ بزنیم به طبقه پایین

و بندگان خدا هفت پادشاه را هم خواب دیده بودند و البته گفتند که به شدت از این سرو صدا عصبی هستند

زنگ زدیم به طبقه پایین تر...

اونا هم خواب بودند...

و فقط ماند یک طبقه

حالا همه ساختمان بیدار شدند و دنبال منبع صدای بلند میگردند و بله طبقه 1 بود...

صدایی شبیه یک جشن بزرگ... با موزیک فراوان .... صدای بلند جارو برقی به اضافه کشیده شدن صندلی ها روی سرامیک...

در این طبقه یک زوج که تازه ازدواج کردند زندگی میکنند که آقای خونه سرباز هست...

و دقیقا دیشب که اینهمه سروصدا بود آقای خونه حضور نداشتند...

یه عالمه کفش جلوی درب خونه بود و هرچقدر زنگ و در زدیم ، در را باز نکردن...

به تلفن و گوشی موبایل هم جواب ندادند

اما صدا قطع شد...

هرچیزی نیاز به فرهنگ خاص خودش داره ... به خصوص آپارتمان نشینی...

خانواده ی من همیشه به سایر افرادی که توی آپارتمان ما زندگی میکنند مثل اعضای یک خانواده نگاه کردند و میکنند

و رعایت حال همسایه همیشه توی لیست برنامه های زندگی ما بوده و هست

ولی گویا همه اینطوری فکر نمیکنند!!!!!!!!!!



صبح وقتی رسیدم جلوی درب دفتر با یه جمعیت تقریبا زیادی روبرو شدم

همه چیز گویای این بود که یکی از همسایه های کوچه روبرویی فوت شده ...

از صدای جیغ و داد و شیون که نگم براتون که به شدت حالم را بد میکنه

من متوفی را نمیشناختم

اما فاتحه ای خوندم و در را باز کردم و اومدم داخل...


اول آبسردکن را پر از آب کردم

بعدش دانه چیا و تخم شربتی ریختم داخل لیوانم و یک قاشق بزرگ عسل بهش اضافه کردم (من به معجون روزانه ام شیرینی اضافه نمیکنم ، امروز انگار حالم زیاد خوش نیود و نیاز به یه معجون کمی خاص تر داشتم)

میز کارم را کمی مرتب و جمع و جور کردم

روی میزهای جلوی ورودی را تمیز کردم

حساب کتابهای دیروز را که ننوشته بودم نوشتم

چند دقیقه ای نشستم روی کاناپه و چشمام را بستم و به چیزای خوب فکر کردم

و بعد با یه «بسم اله » همه چیز را از اول آغاز کردم

امروز ارزشش را داره که من تلاش بیشتری بکنم

امروز بلندترین روز سال هست؟





پ ن 1: آقای دکتر دیروز دندانپزشکی بودند و دیشب دندان درد داشتند


پ ن 2: با داداش و زن داداش حرف میزدیم

احتمالا این تابستان نمیان ایران... باید به روزهای دورتر امیدوار باشیم


پ ن 3: گاهی زندگی اونقدر سوپرایزهای خوب و لحظه های قشنگ پشت سر هم به آدم هدیه میده که ناخواسته پر از انرژی و حال خوب میشیم

گاهی هم باید ما به لحظه ها و روزها انرژی بدیم تا حال خوب توی وجودمون جوانه بزنه...


نظرات 10 + ارسال نظر
بلاگر یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 10:39

عجب آدمهای بی ملاحظه ای بودن ، البته نه بخاطر سر و صدا ، برای اینکه شما را دعوت نکرده بودن !
حالا شانس آوردین موزیک پخش میکردن ، اگر به افتخار آقای سرباز مارش نظامی میزدن چه میکردین؟
***
فکر میکنم آنقدری که ما از وضع و حال آقای دکتر خبر داریم ، خانواده محترمشون نمیدونن !

راست میگیا... چرا ما را دعوت نکرده بودن؟؟؟؟؟

عه... چطوره صبح به صبح برای خواهرشون هم بنویسم؟؟؟

لاندا یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 10:43

وای وای نگو از همسایه ها که همه جوره همیشه آزارشون میرسه. ما تو این خونه جدید یه همسایه بالایی عالی داریم. اما همسایه پایینیمون.... دوتا بچه داره و شبا ساعت 3 میخوابن و دقیقا 12 به بعد شروع می کنن به سر و صدا. اتاق خوابشون هم دقیقا زیر اتاق خواب ماست. در میکوبن، میدوان، بلند بلند جیغ میزنن. پریشب تا ساعت 3 رفتم تو هال رو کاناپه خوابیدم تا اینا بخوابن بعد برگردم تو اتاق!
اصلا رعایت نمی کنن.
مال شما که دیگه 4 طبقه پایین تر بوده نوبره. خیلی بی ملاحظه ان.

تازه لاندا ما موقع اجاره دادن دقت کردیم که کلا بچه ای در کار نباشه
یعنی هیچکدوم از طبقات بچه ندارن
بعد هم به آدم بزرگ دادیم که مثلا رعایت کنن
دیگه به نظرم ساعت 12 به بعد چه آپارتمان چه خونه ویلایی باید رعایت حال همسایه ها را کرد...
جابه جا کردن مبل ساعت 2 نصفه شب به نظرم دیگه واقعا نوبره...

سارا یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 11:44 http://15azar59.blogsky.com

تیلو انقدر با ذوق از تابستون مینویسی دارم به مذاکره صلح امیز و برجام با تابستون فکر میکنم
همسایه پر سر و صدا اونم وقتی همه خوابن ...جوانی کردن دیگه امیدوارم دیگه تکرار نشه یا دستکم اون ساعت نباشه و با اطلاع رسانی و کسب اجازه از بقیه ساکنین باشه

هاهاها... دیدی بالاخره به صلح با تابستون نزدیک شدی
ساراجان تابستون نباشه ما کی این لباسای رنگی رنگی خنک و نخی را بپوشیم ؟؟؟
کی اینهمه شربت خوشرنگ و خوشمزه بخوریم؟
کی اینهمه بطری های رنگی رنگی به خودمون هدیه بدیم؟
کی بتونیم رنگ و وارنگ عینک دودی بخریم و کیف کنیم؟
کلاه و نقاب ؟
کفشای تابستونی با ناخن های لاک دار رنگی رنگی؟
بازم بگم؟؟؟؟



فکر نکنی تیلوتیلو خیلی صبوره ها...
نزدیک به پایان قرارداد اجاره شون هستند

مریم یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 13:16 http://navaney.blogfa.com

من انتظار داشتم شما واسطه بشید که که بالاخره جوونن و از این حرفها ... ولی معلومه خیلی عصبانی تون کردن
اگه دعوت بودین بهتر بود
هرچند منم اگه خوابم بهم بریزه دیگه خوابیدن مجدد برام مکافات هست ....

تابستان باید بریم بیرون به گشت و گذار .. کوه و دشت .. امان از این کرونای لعنتی


مریم جان میبینی آدمها چقدر غیرقابل پیش بینی هستند
بقیه آدمهای توی ساختمان هم پیر نیستند
و اینکه هیچوقت یک رفتار غلط ، یا یک بار رخ دادن یک اتفاق نمیتونه باعث بشه آدم از کسی تا این حد ناراحت بشه ، این زوج رفتارهای بد و غیرقابل تحمل دیگری هم دارند که شاید در سلیقه ی ما نباشه و برای همین بهتره همسایه بودنمون را خاتمه بدیم
نه برای اون خونه نایابه و نه برای ما مستاجر...
دعوت هم باشم جایی بلد نیستم نیمه شب اینطوری سروصدا به پا کنم

خانمـــی یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 13:28 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

امان از دست این همسایه هاااااا
وااای تیلو حالا به یه بچه دارا اجاره بدین خونه تونو آخه کجا برن پس
جوابت به سارا خانم خودش یه پست با انرژی بود باز

همسایه در دین ما جایگاه خاصی داره و کلی در موردش سفارش داریم

عزیزدلمی
اینکه گفتم به بچه دار ندادیم به خاطر اعصاب خودمون بود که دائما کشش شنیدن سرو صدا را نداریم، هرکسی باید به خودش و اخلاقیاتش توجه کنه تا نه خودش و نه دیگران دچار دردسر نشن...
متشکرم

پیشاگ یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 14:37

همین بساطو دیشب ماهم داشتیم
حالا خوبه همسایتون متوجه کارشون شدن گویا که هم موزیک قطع شد هم از خجالت جواب ندادن
همسایه ما که بدتر از اون پایین داد میزد اشکال از خودته
من پارسال اولین سال قراردم بود دقیقا به خاطر سرو صدای همسایه بغلی پاشدم دیگه توان اسباب کشی ندارم واقعا که سرسال پاشم

قلب من بدون نقاب یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 15:29 http://Daroneman.blog.ir

سلام تیلو جانم تابستونت پر از حس های عالی

از همسایه نگو نگو که دلم خونه

سلام به روی ماهت عزیزدلم
ای بابا... انگار همه جایی هست و همه از این همسایه ها دارن

واتو واتو یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 20:00 http://zehne-bi-alayesh.blogfa.com

عاقا من چند بار اومدم بپرسم این چیا چیه؟ هی تو پستات اسم ازش میاد . چیا خوردم. چیا دم کردم. چیا با یخ خوردم . کم کم دارید رنگ چیا میگیرید و من هنوز نفهمیدم این چیا چیه؟
یاد ی صحنه افتادم ک مهران غفوریان نصف شب رفت در خونه جواد رضویان ، از سر و صدا شاکی بود . دید پارتیه دلش کشید کم کم گفت منم میتونم بیام ؟و رفت داخل.
خو حالا شاید جشن پایان خدمت شوهرو بوده !!!

این دانه چیا یه مدل دانه هست مثل تخم شربتی خودمون که لعاب دار میشه و کلی خاصیت داره... دم کرده و دمنوش و پاجوش و اینا نداره ... عین تخم شربتی میریزیم توی آب و میخوریم
یه سرچی بزنید... یا به یه عطاری مراجعه کنید... از خواص زیادش شگفت زده میشید

البته یقینا من بد توضیح دادم
خونه همسایه پارتی نبود و در حد 4 تا 5 نفر مهمون داشت و فکر نکنم وسط پارتی کسی جارو برقی بکشه... و البته که جشن پایان خدمت هم نبود چون اصلا همسرش نبود...

امیر دوشنبه 2 تیر 1399 ساعت 01:07

با سلام
امروز ساعت هشت و نیم سر به وبلاگ زدم هنوز نگذاشته بودید بعدش مقداری هرید و کار های دیگه بود انجام دادم و عصر هم بی حوصله شدم و بعد هم رفتم پیاده روی و الان گفتم سلامی عرض کرده باشم .

سلام و روز بخیر
اول وقت میام ولی اول وقت نمیرسم تندتند پست بزارم
باید اول یه سری کار را مرتب کنم

soly دوشنبه 2 تیر 1399 ساعت 08:25 http://www.soly61.blogsky.com

ان شالاه همیشه با انرژی های مثبت و قشنگت لحظه های زیبا خلق کنی.


ممنونم نازنینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد