روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

خوبه که خوبه حالت...

سلام

روزتون گل و بلبل

رسیدیم به ته جام ، قطره های آخر این شراب را مزمزه میکنیم ....

ماه رمضون داره به قدم های آخرش نزدیک میشه

ماه رمضون سختی های خودش را داره چه برای اونهایی که روزه میگیرن و چه برای اونهایی که نمیگیرن

تمام کسانی که حرمت این ماه را نگه میدارن به هرحال سختی های این ماه را حس میکنن... اما یه سختی دلنشین و شیرین

امیدوارم آخر این ماه قلبهامون روشن تر و چشم هامون بیناتر شده باشه...



روزه بی سحری دیروز را به سختی به پایان رسوندم و تشنگی حسابی اذیتم کرد

اما برای امروز مامان جان سحر خیلی زودتر از من بیدار شده بودند و بساط سحری را برپا کرده بودند و بیدارم کردند...

خدا نگهدار تمام مامان و باباهای زمینی باشه که اینطور بی چشمداشت محبت میکنن

کاری به سن و سال بچه هاشون ندارن

حتی اگه این بچه ها خودشون آدم بزرگ باشن، مادر و پدر باشن، برای والدینشون همیشه بچه اند....



صبح نشستم پشت میز کارم که کار را شروع کنم

آفتاب بهاری پهن شده بود روی میز

سایه بان پنجره های دیگه را میارم پایین که آفتاب داخل نیفته

ولی سایه بان سمت میزکارم را پایین نمیارم

دوست دارم آفتاب پهن بشه روی میز.. از بازی نور و سایه لذت میبرم

از اینکه میبینم پتوس روی میز از لم دادن زیر آفتاب لذت میبره ، خوشم میاد

برای همین هم سایه بان را پایین نمیارم تا آفتاب بهاری سرک بکشه توی دفترم

خلاصه داشتم به بازی نور و سایه نگاه میکردم که چشمم افتاد به دستم که روی میز بود و ضربان نبضم...

یه لحظه آروم چشم دوختم به ضربانی که مرتب و بی وقفه میتپید...

این یعنی زندگی... یعنی خداوند امروز هم به من فرصت داده...

همون لحظه فیلم ضربان روی مچ دستم را گرفتم و استوری کردم توی اینستا

البته شاید خیلی استوری لوسی بود ، چون تا همین الان یه عالمه نفر واسم نوشتن خب که چی....



پ ن 1: یه برنامه کوچولو با حفظ و رعایت روزهای کرونایی و قرنطینه و ... برای عید فطر خودتون در نظر بگیرید

مثلا  با اینکه دور همی و مهمونی ای در کار نیست ، یه دسر خوشمزه درست کنید

یا مثلا یه مدل ژله رنگی رنگی

شاید هم یه شربت وسوسه انگیز ...


پ ن 2: شاه توت های باغچه رسیدن

گلهای رز هلندی هم حسابی دلبر شدند

میخوام امسال هم برای باغچه ریسه های رنگی رنگی درست کنم و با مغزبادوم و فندوق به درختها آویزان کنیم

وقتی نسیم بهاری میپیچه لای شاخه ها ، رقص کاغذها وسط برگهای سبز، منظره ی خیلی قشنگی ایجاد میکنه


پ ن 3: فشارهای اقتصادی و روانی این روزها اونقدر زیاده که گاهی نمیشه نادیده گرفت

ولی زندگی را نمیشه رها کرد


پ ن 4: هرسال یه لیست خرید عیدی برای عید فطر داشتم

اما امسال.....

سال متفاوت کرونایی، سال آخر قرن ...سالی که هیچ چیز مثل همیشه نیست

ببینم میشه یه چیزای کوچولویی خرید یا نه

نظرات 16 + ارسال نظر
soly سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 10:09 http://www.soly61.blogsky.com

سلا م عزیزم
ان شالاه تنت سالم ،لبت خندون درکنار پدرومادر عزیز و مهربونتون که همیشه سایشون بالاسرتون باشه.

سلام عزیزدلم
متشکرم
انشاله شما هم همیشه کنار عزیزانت شاد و سلامت باشی

طیبه سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 12:32 http://almasezendegi.mihanblog.com

سلام
اصن نمیشه اینجا اومد و کلی انرژی مثبت نگرفت


لطف داری بهم عزیزدلم


نمیتونم برات کامنت بزارم .. نمیدونم چرا

رسیدن سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 12:37

انشاءالله سلامت باشی و نماز و روزه هات قبول باشه عزیزم .
دختر خوب و پر انرژی.
دختر به این خوبی مگه میشه پدر و مادرش هواش نداشته باشن


انشاله طاعات شما هم قبول
خوبی از خودته نازنینم
اونا به من لطف دارن وگرنه من کار خاصی براشون انجام نمیدم

امیر سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 13:00

با سلام
جایی خواندم که نوشته بود : توجه کردید که هر گاه قبض موبایل را زودتر از ششم پرداخت می کنید یک روز رایگان مکالمه جایزه میده وقتی یک روز را استفاده کردید پیام میاد که یک روز رایگان شما به اتمام رسید و از این به بعد تعرفه شما به نرخ عادی حساب میشه تا چند روز دیگر هم ماه رمضان به پایان می رسد که هر ایه یک ختم قران و خوابش عبادت و نفس کشیدنش هم ثواب داره اما بعد از ماه رمضان یک آیه ثواب همون یک ایه زا داره و خواب دیکه عبادت نیست پس قدر این چند روز باقیماتده را بدانیم . پیشاپیش عیدتان مبارک

سلام
متشکرم
چه نکته ظریف و خوبی
یادم باشه بیشتر بخوابم...

پیشاگ سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 13:13

به نظر من هیچکس هیچکس هیچکس پدر و مادر آدم نمیشه
من عاشقشونم و بینهایت دوسشون دارم
خدا همه پدر مادرا رو الخصوص پدر مادر تیلو جانم رو سلامت نگه داره
جدی سال آخر قرن چرا همچین شد امسال سال کبیسه هم هست و من دوسش دارمممم

اون عشق بدون چشمداشت ،بدون منت ، بدون توقع...
خدا همه پدر و مادرها را سلامت بداره ...
والا نمیدونم ... منم سالهای کبیسه را دوست دارم ... چرا؟

پریناز سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 13:45

اتفاقا کار خوبی میکنی که اینجا رو درگیر بحثای سیاسی مذهبی نمیکنی وگرنه میشه محل دو دستگی و بحثای طولانی و دلخوری و ...
منم از خواسته م پشیمان شدم
پدر و مادر که خدایان زمینی ما هستن . قربون همشون

چقدر منطقی و خوب برخورد میکنی عزیزدلم
ممنونم از این درک بالات
اگه مدتی همراه و خواننده روزانه های من باشی متوجه میشی تمام سعیم را میکنم که درگیر مسائل مذهبی و سیاسی نشم ...
از روزمره هایی میگم که حال خوب و انگیزه میده به هممون

بلاگر سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 14:19

مامان زحمت کشیدن و بی توقع سحری آماده کردند و کاری هم به سن و سال شما ندارند ، حیای تیلو کجا رفته؟
میگم مامانی هستی ، میگی نه ! (لبخند)


حالا من مامانی... شما یکی برات سحری و میوه و آب و خوشمزه جات فراوان آماده کنه ، حاضر و آماده صدات بزنه کیف نمیکنی؟؟؟؟ خب تقصیر من نیست که خوش گذشته بهم

مهربانو سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 14:53 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلوی عزیزم سلام .
طاعات و عباداتت قبول باشه عزیزم .واقعا خدا نگهدارشون باشه که هیچی جای دست نوازشون رو برامون پر نمیکنه .
عزیزم از فشار های اقتصادی نگوو که دلم خون شده .
من استوریت رو ندیدم ولی چقدر زیبا بوده که ضربان های نبضت رو ثبت کردی

سلام به روی ماهت
متشکرم
طاعات شما هم قبول نازنینم
الهی به زودی مامان جانتون حالشون خوب بشه و خیالتون راحت
به نظر خودمم زیبا بود

سعید سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 16:08 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
روزه نمازات قبول باشه
ما هم هر سال عید فطر جمع می شدیم تو باغ
فامیل هم میومدن اونجا دیدنمون
اما امسال نمیشه رفت
خدا خودش به خیر کنه

سلام پسرعموجان
طاعات شما هم قبول
اخ اخ
ما هم همیشه عید فطر با یه عالمه خوشمزه جات منتظر کل فامیل میشدیم و یکی یکی میومدن خونمون...
اما امسال ....

سارا وحشی سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 17:35 http://www.sararamsar.blogsky.com

سلام چرا لینکم نکردی کچل

لینک کردم که
چرا نمیبینی ؟؟؟؟

فری سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 18:15

ما می خواستیم عید فطر مسافرت بریم دیگه افسردگی گرفتیم حالا توی خبرها می گن مسافرت نرید . راستی من از اون شاه توت های رسیده می خوام

از شاه توت ها نگو که دلبرای بی رقیبن...
کاش میتونستم به همه بچه های وبلاگستون شاه توت بدم
والا با این وضع پیش اومده برای سلامتی خودتون نرید سفر
میخواین برین دلتون باز شه با این اوضاع خدای نکرده پشیمونی به بار میاد

صحرا سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 20:00

گندم عزیز تقریبا هر روز میخوندمت. چه خوب که هستی و می نویسی، من خیلی وقتها دلتنگ روزانه نویسی میشم. نماز روزه هات قبول، سایه ی پدر و مادر مستدام و عشقت گرم و تپنده

ای جانم
دوستای قدیمی یه حال و هوای دیگه دارن
الحمدلله که دوستایی مثل تو دارم عزیزدلم

قلب من بدون نقاب سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 20:15 http://Daroneman.blog.ir

تیلو بانو جان خسته نباشی با روزه و تشنگی
من افطار ی چیز سبک میخورم
چای و نون پنیر و ی مقدار میوه
ولی برای سحر حتما غذا میخورم
اگر سحری نخورم نمی تونم دوام بیارم
قبل تر ها بدون سحری روزه می گرفتم
ولی خوب بعدش درگیر معده درد می شدم
الان هم دیگه روزه داره کم کم معدم رو اذیت میکنه

بهی نازنینم خیلی مراقب سلامتیت باش
هرچند میدونم حواست هست
منم افطار را خیلی سبک میخورم و سحر را کامل تر ...
اما انگار ته ماه رمضون انرژی کم میاریم

مارال سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1399 ساعت 23:40 http://Maralvazendegish.blogs.com

سال نو با تاخیر مبارک
نماز روزه هات قبول بانوی با انرژی

ای جانم
همه ایامت مبارک
یک ششم سال گذشت...
انشاله که همیشه شاد و پر انرژی باشی نازنینم

شیما چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 ساعت 01:33

انشالله خدا به همه پدر مادرا سلامتی بده .
تیلو جان ادرس اینستا رو هم به ما میدی ؟:

انشاله که خداوند بزرگ به شما و همه عزیزانتون هم سلامتی و طول عمر بده

سعید چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 ساعت 11:59 http://www.zowragh.blogfa.com

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد