روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

سُبْحانَک یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ

سلام

روزتون به شکوه آفتاب و طراوت باران

دیگه خیلی کمتر از اون بارون های نم نم بهاری میزنه

اما آفتاب با شکوه و جلال و جبروتش همه جا را گرم و خواستنی تر کرده

اصلا انگار وقتی طلای ناب نور ، روی همه چیز پاشیده میشه ، رنگ زندگی عوض میشه

راستی طاعات و عباداتتون قبول

من سعی کردم تک تک دوستان را دیشب دعا کنم

انرژی دعاها، اونم در نیمه های شب، در شب ها خاص، حتما حتما حتما خبرهای خوب در راه هستند

باید توی این شبها بیشتر فکر کنیم و تصمیم های تازه بگیریم

باید با خودمون عهد کنیم و قدمهامون را محکم تر برداریم

هرجایی لازم هست قدمهای بلندتر و سریع تر

هرجایی لازم هست قدم های کوتاه تر و قوی تر

تو این شبها و روزها که زمان برای تفکر و تدبر بیشتره ، در درون خودمون یه کاوشی بکنیم

چیزهایی که نیاز به تغییر دارن را تغییر بدیم

مسیرهای غلط را پیدا کنیم

عین همون موبایل تکونی که انجام دادیم ، غصه ها و کینه ها و دردهای به درد نخور را بریزیم بیرون

عین همون تغییر تم و آهنگ، جاهایی که لازمه در نگرش و افکارمون تغییر ایجاد کنیم

کلا وقت خیلی خوبی هست که یه چیزایی را با خودمون عهد ببندیم و یه چیزایی را از گردونه زندگی مون خارج کنیم

خلاصه که بیکار نباشید ، زمان مناسبیه برای خیلی از کارهای درونی

یه بازنگری به روابطمون با آدمها و حتی به اخلاقهامون ....



دیروز قبل از ظهر برگه های مربوط به بیمه تکمیلی را بردم و تحویل دادم

هوا خوب بود و اونجایی که میخواستم برم جای پارک خوب گیر نمی امد

به علاوه اونجا به من نزدیک بود و نهایت 5 دقیقه پیاده روی داشت

این شد که بدون ماشین رفتم

بعد هم رفتم خرید های خرد و ریز را از روی لیست شروع کردم

اول میخواستم چند مورد کوچیک را انجام بدم و بقیه را سرظهر برم سمت هایپر

اما وسوسه شدم و هی دونه دونه لیست را تیک زدم

در نهایت دیدم تیلو مونده و یه عالمه خرید که حالا تو مسیر که هیچ چاره ای نیست جز پیاده اومدن ...

البته مسیر کوتاه بود اما زیادی خرید کرده بودم

با هرسختی بود اومدم

سخت ترین قسمت برام استفاده از ماسک و دستکش بود

هوا گرم شده و نفس کشیدن توی ماسک خیلی سخت ....

دستکش های پلاستیکی هم که دیگه قصه شون گفتن نداره ...

در نهایت وقتی رسیدم دفتر دو سه مورد بیشتر از لیست باقی نمانده بود که اونم سرراه از هایپر خریدم

پروسه ضدعفونی و دسته بندی را دیگه نمیگم که خودتون بهتر از من خبر دارید

عینک خواهرجان را دادم برای تعمیر و امروز یا فردا باید برم تحویل بگیریم

دیروز یه جفت دمپایی برای فندوق دیدم که دستام جا نداشت بخرم ... باید برم سراغشون

یک سری کاسه پایه دار هم دیدم که دلم میخواست برای عید فطر داخلشون یه مدل دسر خوشمزه درست کنم ... سراغ اونم میرم

دو تا مجسمه غزال برنزی هم دلم را برد... اما اون فعلا توی لیستم باقی میماند تا زمان مناسب ...




پ ن 1: دیروز نرده های باغچه نصب شده بود

و مامان جان و باباجان خیالشون راحت تر شده بود


پ ن 2: آقای لوله کش برای امروز وقت دادن که بیان و شیرآلات و آبگرمکن و ... را درست کنند


پ ن 3: دیشب با آقای دکتر خیلی کوتاه حال و احوال کردیم

انگار هردومون میخواستیم توی لاک خودمون باشیم و بدون بیان این حرف هردو ، رفتیم توی خلوت خودمون


پ ن 4: باید به خانم تمیزکار زنگ بزنم و برای تمیزکاری هماهنگ کنم

دلم میخواد برای عید فطر همه جا برق بزنه

ولی از نظر روحی هنوز آمادگی روبرویی با آدمها را بعد از کرونا ندارم

البته تمیزکاری که خانم تمیزکار میان و انجام میدن داخل خونه نیست ، راه پله و لابی و ... هست


نظرات 14 + ارسال نظر
soly چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 09:37 http://www.soly61.blogsky.com

الهی به حق این شبهای عزیز همه مون حاجت روا بشیم.الهی امین. التماس دعا

الهی آمین
آمین به همه دعاهات عزیزدلم

بلاگر چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 12:18

به نرده هم اعتماد نکنید ، اگر سرکشی مداوم نداشته باشید ، اونا را هم میبرن.
برای کسایی که بیمار نیستند ، ماسک زیاد واجب نیست ، یه توصیه هم میکنم ، اگر به هر دلیلی در نزدیکی کسی بودید که عطسه یا سرفه کرد ، اولین کاری که خوبه بکنید ، نفستون را حبس کنید و چند متری از آنجا دور بشید ، کششی که تنفس ایجاد میکنه ممکنه ترشحات آلوده را وارد بدن شما بکنه ، حتی از پشت ماسک.

بابا و مامان هرروز سرمیزنن... دزدا شبا میان...
میدونم اعتمادی به نرده نیست ولی برای اون حس عدم امنیت باید کاری میکردیم

من بیمار نیستم ولی چون پدرجان بیمار هستند تمام این نکات را مو به مو رعایت میکنم
اصلا از خود آدمها میترسم و فاصله میگیرم ، اگه کسی اطرافم عطسه کنه احتمالا دوتا پا دارم دوتا دیگه قرض میگیرم و فرااااااااااااااااااااااااااااااار

سارا(چیکسای) چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 13:06 http://15azar59.blogsky.com

قبول باشه عبادتهات دوستم
وای تیلو مثل من خرید کردی که مثلا توی مسیر که میام خونه میگم(مسیر ده دقیقه ای پیاده) یه خورده خرید کنم بعد یه خورده تبدیل به هزارتا خورده میشه و بعد من میمونم و کلی خرید یه بار با اون همه خرید هندوانه هم خریدم در این حد حواس پرت


دقیقا درک میکنم چی میگی
آخه من آخر خرید دیروز وقتی دیگه دستام هیچ جایی نداشت و نزدیک بود از شانه کنده بشه ، یه مایع لباسشویی سه لیتری هم خریدم ... و بعدش فهیمدم چههههههههههههه کاری کردم

قلب من بدون نقاب چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 15:35 http://Daroneman.blog.ir

تیلو بعضی ها چه اصراری به وصال دارن

قبول باشه همه عبادت ها

میدونی بهی جانکم پیش تعریف قصه ی رابطه هامون شده ازدواج
من بهشون خرده نمیگیرم
متشکرم عبادات شما هم قبول

رهآ چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 16:24 http://ra-ha.blog.ir

سلام تیلوجانم. مرسی که وقت گذاشتی و خوندی :) اووه تو من خیلی خوب میبینی :) من در مقابل تو و تلاش هات و انرژی مثبتت هیچم :)

التماس دعا عزیزم.
نماز و روزه ت قبول. من هم یاد کن ...
دیشب به یادت بودم :) ولی میدونی قسمت جالب ماجرا کجا بود؟ اینکه به اسم تیلوتیلو برات دعا کردم :) میگم خدایاجان اسم مجازی ماهارو میدونه دیگه؟ :)))

سلام به روی ماهت
ببین چقدر این کامنت انرژی داشت دخترجان
خداوند از رگ گردن نزدیکتره میشه اسم مجازیمون را ندونه؟

امیر چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 17:58

با سلام
انشالله که طاعات و عبادات و شب زنده داری هاتون مقبول درگاه حق
ممنونم از اینکه یاد من و مرحوم پدرم بودی و در حرم برایش نماز خواندی انشالله که همیشه سایه پدر بالای سرت باشه .
خرید از روی لیست مثل رونویسی درس فارسی اول ابتدایی است اما خرید بدون لیست مثل املا است که باید از حفظ بنویسی .
اما خرید زیاد و پیاده مثل نوشتن درس انشا است که باید فکر کنی و بنویسی . اینجا باید فکر کنی که چطور نایلون های خرید را چطور حمل کنی . حالا خدا رحم کرد که چادر نداشتی و گر نه باید دو دست دیگر هم قرض می گرفتی‌ .
در خرید ها خانم ها بیشتر از چشم بهره می برند یعنی چشمم دید و دلم خواست . اما مردان بر اساس جیب شان خرید می کنند یعنی با توجه کارت عابر بانک و موجودی ان اقدام به خرید می کنند من کار ندارم کدام درست است و کدام درست تر . اما خرید خانم ها همیشه چند برابر خرید آقایان است . مثلا فقط یک بسته پنیر لازم دارند وقتی از مغازه بر می گردند می بینی دو سه تا نایلون خرید کرده اتد

سلام دوست خوبم
متشکرم
طاعات و عبادات شما هم قبول
انشاله که قابل بوده باشم
چه تعبیری داشتید از لیست خرید!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه چادر داشتم هرگز همچین بلایی سرخودم نمی آوردم ، اینهمه خرید اونم بی ماشین؟
من خیلی این قضیه خرید خانم ها و آقایون را به این شکل قبول ندارم
آقایون دقت نمیکنند چه چیزهای دیگری هم ممکنه لازم بشه و اینکه با چه چیزهای دیگه ای میشه خوشمزه تر زندگی کرد

طیبه چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 23:09 http://almasezendegi.mihanblog.com

عبادت هات و دعاهات قبول عزیزم
من اصلا خرید دوس ندارم.آخرین تجربهی سختش وقتی بابای نیکان تومور داشت و نیکان خیلی کوچولو بود داشتم.
بچه به بغل خرید کردن خیلی سخته
الان فقط گاهی سپورمارکت دم خونه ( ۵ قدم راه) میرم و برای بچه چرت و پرت می خرم گاهی که تازه اونم معمولا بابای نیکان انجام میده و دوسه تا لباس فروشی هم به فاصله ۱۰ متری و ۵۰ متری خونه مون هستند که خرید می کنم ازش.یه مقدار هم اینترنتی خرید می کنم.
اصلا خرید دوس ندارم.خاطرات و تجربه های خوبی ندارم مخصوصا که دستهام و کمرم و پاهام زود درد می گیره.خلاصه لوسی هستم که مپرس

ممنون
طاعات شما هم قبول
وای من عاشق خرید کردنم
نباشه کلا یکی از لذت های زندگیم مختل میشه
انشاله که هرچی میخری و به هرروشی میخری با دل خوش و شادی استفاده کنی

پریناز پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 01:22

توجه کردی این دوران کرونایی خرید کردنامون یه جوری انگار تو ذهنمون خاطره میشن شاید از بس آداب و تشریفات بهداشتی داریم . مثلن قبلنا میرفتیم یه شامپو بگیریم فقط یه شامپو گرفته بودیم اما الان انگار یه کار دشوار اما مهم انجام دادیم. یه امر نیمه مقدس آغشته به زحمت


دقیقا درست توصیف کردی
یه بسته دستمال میخریم و بعد در ذهنمون از خودمون تقدیر میکنیم

سعید پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 13:49 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گل
من درس خوندم که به مردم خدمت کنم
انشالا که دندون پدرجان بهتر شده باشه
اگه نشده پوست انار رو از عطاری هم میشه خرید

سلام به شما
یعنی عطاری پوست انار هم میفروشه؟؟؟؟؟؟
لااله الا الله ...
پوست پرتقال و کیوی هم دارن؟

سعید پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 13:51 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گل
من درس خوندم که به مردم خدمت کنم
انشالا که دندون پدرجان بهتر شده باشه
اگه نشده پوست انار رو از عطاری هم میشه خرید

سلام علیکم
خدمتتون مقبول...

سعید پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 21:27 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
روزه نمازات قبول باشه
ازت خواهش دارم منم از دعا یادت نره مخصوصا تو این شبا
دندون پدر جان چطوره

سلام به روی ماهتون
چشم
اگه قابل باشم دعاگو هستم
شما هم منو دعا کن
الحمدلله رو به بهبودی هستند

ریحانه جمعه 26 اردیبهشت 1399 ساعت 00:42

تیلو جان خیلی خیلی التماس دعا. خیلی خیلی خیلی.
همسرم درگیر سرطان هست :(

محتاجیم به دعای شما عزیزان
برای شفای همه بیماران به خصوص همسرگرامیتون دعا میکنیم
انشاله که خیلی زود خبرای خوب بدی و با دل خوش بیای و برامون از این قصه بگی

رسیدن جمعه 26 اردیبهشت 1399 ساعت 10:45

خدا بت سلامتی بده تیله جون . چقدر زبون روزه بدو بدو کردی . تو هم انگار خیلی از کارای دیگران به گردنته مثل من . گاهی دلم میخواد بشینم تو خونه و بگم فلانی برو برام فلان کار کن با فلان چیز بخر

متشکرم
انشاله تو هم همیشه سلامت و شاد باشی
میدونی من دوست دارم برای دیگران با دل و جان کارهایی انجام بدم
گاهی انجام این کارهای خرد و ریز باعث میشه که به زندگی دلگرمتر بشیم

سارا وحشی جمعه 26 اردیبهشت 1399 ساعت 18:20 http://www.sararamsar.blogsky.com

تیلو جان
خوشا به حال کسایی که لینک من هستند از غم دوجهان کشککی جستند گرچه از دست بی اف و جی افهای خود خستند ولی دل به وب با حال من بستند دست و روی خو را بشستند شبانه روز تو وب من نشستند گرتو هم خواهی ببینی روی آسایش و خوشی را حرف الکی نزن و لینک بکن سارای موش موشی را منتظر جواب لینکت هستم پیشاپیش از خرید رژ لب و پنکک مست مستم


چه کامنت آهنگین زیبایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد