روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

خیالبافی

یک آپارتمان نه چندان بلند روبرو دفتر من هست

یک تراس فسقلی این سمت دارن

جلوی تراس ها با شیشه های مات پوشانده شده

یکی از طبقات که در دید رس من هست

یک رومیزی کرمی خیلی خوشرنگ و خوش طرح را داره از بالای شیشه توی کوچه تکون میده

رومیزی یه طرحی شبیه بته چقه همرنگ زمینه اما کمی برجسته داخل خودش داره و براق هست

یه کمی که بیشتر رومیزی را تکان میده ، رومیزی بیشتر سر میخوره و تو دلم میگم چه رومیزی بزرگی...

احتمالا میزشون 8 نفره ست

یعنی احتمالاً یه خانواده بزرگ با رفت و آمدهای زیاد...




یک خانه ویلایی یک طبقه تصور میکنم با یه حیاط نه چندان بزرگ

حیاطی که دو طرفش باغچه ست توی هر باغچه چند تا درختچه گل کاشته شده و بقیه باغچه پر از گلهای کوتاه و بوته های سرسبزه

از وسط حیاط که مستقیم بیای با دوتا پله میرسی به سالن...

و گوشه ی سالن یه میز ناهار خوری بزرگ 8 نفره که چند تا صندلی اضافه از این مدلهای جمع و جور هم بهش اضافه شده

و این نشون میده این خانواده جمعیتشون زیاده

دورهمی هاشونم زیاده

رومیزی کرم رنگ با بته جقه های برجسته همرنگ روی میز خودنمایی میکنه

با یه گلدان کوتاه پر از رزهای صورتی و سفید

سر که بچرخونی آشپزخونه را میبینی با یه جزیره ی خوشگل و دوتا صندلی ...

ظرفهای چینی براق روی هم چیده شده اند... قاشق ها و چنگالها هم برق میزنند...

کابینتها و کمدها سفید هستند

حتی همون میز ناهار خوری و صندلیهاشم ...

اما مبلهای نشیمن سبز مغزپسته ای هستند با کوسن های نارنجی

رومیزی نشیمن رنگی رنگی و یه طرح بافته شده با دست هست که قالب رنگهاش سبز و نارنجیه

پرده ها سفید هستند و پایینشون حاشیه کمرنگ سبز داره

مبل و صندلیهای پذیرایی طلایی و سفید ...

و قالب تزئینات پذیرایی طلایی

ولی از پرده های خیلی مجلل و کلی لایه لایه خبری نیست

حریر سفید ساده و نهایت یک حریر دیگه که طرحهای طلایی داره

پرده ها کنار زده شده و آفتاب بهاری تا وسط سالن رسیده

رنگ فرش ها روشنه

فرش نشیمن خیلی ساده ست

به سمت اتاقها که میری انگار نور و رنگ همراهت میاد

اتاقها هر کدوم به سلیقه کسی که ازش استفاده می کنه پر از رنگهای شاد و زنده است

فرش های پر از نقش و طرح ایرانی توی اتاقها جلوه ی خاصی داره

آویزهای خوشگل و رنگی رنگی با طرح های مختلف به دیوارهای اتاق ها آویزان شده

روی دیوار راهرو تابلو نقاشی شده بادست خودنمایی میکنه...

باید رویا ببافم کار کدوم یکی از افراد این خانواده ست این نقاشی؟؟؟؟

بوی مربا پیچیده توی خونه

و روی میز آشپزخانه هم کسی داره نخودفرنگی ها را آماده میکنه برای غذای شب...

حتما شب برای افطار مهمان دارند...

برای همین دارند رومیزی را توی هوای تازه بهاری تکان میدهند تا گرد و غباری این اطراف نباشد....



نظرات 11 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 15:41

با سلام
قوه تخیل خوبی دارید خوب از پس طرح آپارتمان و خونه ویلایی برامدید .‌کاش می گفتی که تو اون خونه ویلایی یک پیر مرد و پیرزن هم هستند که پیرزن رو ویلچر هست و پیرمرد هر روز اونو سوار ویلچر می کنه و به حیاط میاره تا با گلها حرف بزنه و اونا را نوازش کنه . کاش از پسرشون هم می گفتی که مرتب بهشون سر میزنه و گاهی هم همراه عروس و نوه شان هستند. می گفتی که پیرمرد عاشقانه دور و بر پیرزن می گرده و گاهی هم یواشکی گونه های اونو می بوسه ....

سلام به شما
شما که قوه تخلیتون از منم بهتره
ولی اون آقا و خانم مسنی که تو اون خونه زندگی میکنن سالم و سرحالن و حسابی به گل و گیاههای باغچه میرسن
دوتا پسر دارن و دوتا دختر... دو سه تایی هم نوه

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 17:41 https://mahirize.blogsky.com/

گلدون پر از رزهای صورتی و سفید
کاش یه گلدونم با گلای آبی داشتن..من عاشق آبیم. مخصوصا رز آبی

براشون هدیه میبریم
یک دسته رز آبی با یک بسته بزرگ شکلات

سعید یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 18:32 http://www.zowragh.blogfa.com

بله دختر عموی جانم
موقع دندون درد باید دارچین بریزی رو دندون و نگه داری

اتفاقا دیروز بهش گفتم که یکی از دوستان گفتن که دارچین بریز روی دندونت
انشاله که جواب بده و بتونه این چند ماه را بدون درد و با سلامتی بگذرونه تا بعد یه فکری به حال دندونش بکنه

سعید یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 18:36 http://www.zowragh.blogfa.com

چه تصور قشنگی
اما من دلم میخواد یه خونه داشته باشم که ساکت و آروم باشه
که بتونم راحت بخوابم و کتاب بخونم و تلویزیون نگاه کنم
از این چیزا تو محله ما اصلا خبری نیست

فکر کنم این خونه خیلی خیلی آروم و ساکت بود
حساس شدی با وجود این همسایه های بی ملاحظه

رهآ یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 21:43 http://ra-ha.blog.ir

خیالبافی هات دوست دارم.

الی یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 23:30

چه رویای زیبایی
رفتم در متن رویات غرق شدم

عزیزدلمی بهم لطف داری

جزر و مد دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 05:27

سلام بر تیلو خانم
امیدوارم حالتون خوب باشه، من یکم غیبت داشتم ولی بازم اومدم وبلاگ
یه سوال فنی بپرسم؟ ما دو تا بالکن تو خونه داریم و دلم می خواد پر از گل باشن به نظرتون چطور از نور آفتاب حفظشون کنم نسوزن

سلام بر دوست خوبم
ممنون که بازم بهم سر میزنی
بالکن ها اصولا سقف دارن و دیواره برای همین دائما گلها در معرض آفتاب نیستند
از گلهایی که آفتاب دوست هستند مثل شمعدانی و گلهای قاشقی و بگونیا استفاده کن
یا گلهای ناز که بسیار با آفتاب سازگار هستند
من خودم حسن یوسف هم توی تراس دارم و سازگار شدند و برگهای بسیار خوشرنگی دارند

دکترمهرانا دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 08:03

عزیزززززم.....چقدر زیبا .....تبریک بابت تخیل بی نهایت سیال و نغزی که داری...
اعتراف می کنم با اینکه یکماهی بود ننوشته بودی و از دستت شیکار بودم حسابی.....اونقدر این متنت دلبری کرد که گفتم بیام و بنویسم......عاولییییی


ممنون از تعریفتون
ولی من غیر از غیبت فروردین دیگه همش دارم مرتب مینویسم....
منو ببخشید
تازه پیام پرمهرتون را هم دریافت کردم

پیشاگ دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 08:18

عاشقتممممم
چه باحال
من اینقد تو جزییات خونه ها نمیرم اما گهگاه از رو ظاهر خونه به حسو حال اون خونه فک میکنم
قشنگه


منم گاهی خیالبافی میکنم با چیزهایی که در اطرافم میبینم

soly دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 08:28 http://www.soly61.blogsky.com

جووونم. این یه رویاپردازی بود ؟یا یه حقیقت محض؟ هرکدوم که باشه خیلی فریبنده اس.

یه رویا بافی با دیدن یه رومیزی و دوتا دست که داشتن رومیزی را تکون میدادن

بلاگر دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 10:27

از نگاهی دیگر:
تیلوی کنجکاو عزیز ، خدا را شاکرم همسایه شما نیستیم ، وگرنه کل زندگی ما الان وسط وبلاگ شما پهن بود !
میگم از این دوربین تلسکوپی ها هم بذار ، ببین مارک یخچالشون چیه ؟! (لبخند)


من که ندیدمش خونه اونا را
تازه اونا آپارتمان دارن
من خیالبافی کردم
در ضمن خونه های حالا حریم خصوصیشون کامله
نگران نباش تا خودتون نخواین کسی با هیچ تلسکوپی نمیتونه سرک بکشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد