روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ای وای هوایی شده این دل ....

سلام

روز و روزگارتون خوش و خرم


این هفته خودش خیلی خیلی هفته خلوت و آرومی بود ، دیگه فکرش را بکنید که به چهارشنبه هم رسیده باشیم و اول هفته بعدی هم یه تعطیلی داشته باشیم....

قو پر نمیزنه

در عوض یه آهنگ شاد پلی کردم و یه کمی گردگیری کردم و یه جاروی کوچولو زدم

یه لیوان بزرگ برای خودم  پر از آب و گلاب کردم چند تا دونه تخم شربتی هم ریختم داخلش

چند تا دونه بادام و مویز و  آلو هم برداشتم و اومدم نشستم که بعد از نوشتن پست سریع برم سراغ بازی آمیرزا....


کاغذ و قلمم را هم آوردم که یه لیست کوچولو برای خودم تهیه کنم که یه سری کار توی خونه انجام بدم و یادم نره

نمیخوام آخر هفته را با رخوت بگذرونم

قصد دارم یه عالمه قلمه تازه تهیه کنم

هم حسن یوسف و هم پتوس

یه سری باکس و بسته ی هدیه آماده کنم برای هدایای عید

یه عالمه هسته ی نارنج و پرتقال دارم که آماده کاشته شدن هستند

چند تا گلدون خوشگل توی انباریهای بالا دارم که باید برم سراغشون و تمیزشون کنم و آماده بشن برای گلهای تازه

میخوام چندتایی هم آویز کاغذی گل گلی درست کنم برای سرسرا... دور و بر گلهای خوشگلم

یه کمی سرچ کنم و بافتنی های نی نی تازه را شروع کنم

اگه بشه یه سرو سامانی هم به کتابخانه اتاقم بدم

میخوام کتابها را براساس موضوع دسته بندی کنم و قفسه ها را از این حالت درهم در بیارم

شاید به تغییر دکوراسیون اتاق هم فکر کنم

خلاصه که یه لیست بلند و بالا برای این چند روز تهیه کنم و با تیک زدن تک تک شون به خودم حس خوب بدم

برای روز پدر هیچ برنامه خاصی ندارم

و اگه یادتون باشه هدیه روز پدر را هم زودتر خریدم و تقدیم پدرجان کردم

همین جا این روز را به همه ی آقایون و خانم های عزیز تبریک میگم

امیدوارم همه پدرو مادرها سلامت باشن و اونایی که در قید حیات نیستند را خدا رحمت کنه...

فعلا در شرایط جشن و دورهمی نیستیم و ترجیحم رعایت کردن و عبور از این بیماری هست...

هرچند خیلی دلتنگ دوتا فسقلی هستیم و اونا هم خیلی بیتابی میکنند ولی بازم صبوری میکنیم



پ ن 1: دیشب آقای دکتر دستشون جایی بند بود و تازه 12 شب که داشتم غر میزدم بهشون فرمودن نخواب تا بیام حرف بزنیم

دو دقیقه بعدش هم زنگ زدند و تاکید کردند : دلم بدجوری برات هوایی شده...

و من هم اصلا نفهمیدم کی بیهوش شدم

و اینگونه است که مرزهای عاشقی در هم نوردیده میشود



پ ن 2: دیروز در چالش لبخند اینستاگرام شرکت کردم و خیلی هم بهم خوش گذشت


پ ن 3: آقای دکتر تقریبا ماه پیش تصادف کردند و سپر ماشینشون حسابی داغون شد البته اصلا مقصر نبودند

پشت چراغ قرمز ایستاده بودند که یه ماشین با تمام سرعت از عقب زد به ماشینشون

کلی پروسه تعویض سپر و تعمیرات جانبی طول کشید و آزار دهنده شد و کلی رفت و آمد داشت

هفته گذشته ماشین درست شد و تحویل گرفتند و خیالشون راحت شد

دیروز دقیقا پشت چراغ قرمز همون ماجرا تکرار شد....


پ ن 4: خانم همسایه را صبح دیدم که کمی پریشان بود

پرسیدم چی شده؟ فرمودند : 500 تومان پولهامون داخل پلاستیک مشکی بوده و گذاشته جلوی در که ببرم بانک

پسرم بدون اطلاع بوده و پلاستیک را انداخته توی سطل زباله و ما هم اصلا متوجه نشدیم....

میخواستن کرونا نگیرن پولها را نیاوردن داخل خونه... گذاشتن که از همونجا برسونن به بانک



پ ن 5: دیروز دیگه پوست دستم حسابی ملتهب و خشک شده بود

دیشب که رسیدم خونه شروع کردم به درمان خشکی و التهاب

الان بهترم و باید سعی کنم کمتر دستام را بشورم





نظرات 15 + ارسال نظر
رسیدن چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 09:59

خدا به خیر کنه . ناراحت شدم برای آقای دکتر ، آخه مگه جماعت کورن چطور میرونن که دم چراغ قرمز که سرعت پایین اینجوری میزنن. حال آقای دکتر دور از تصور نیس .
و دلم سوخت برای خانم همسایه . بدبختی از در و دیوار میباره.

والا همچین با سرعت میومده و گفته اصلا چراغ را ندیده
خدا به همه کمک کنه
منم دلم برای همسایه سوخت

پیشاگ چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 10:27 http://bojboji.blogfa.com

کم کم داری به آمیرزا اعتیاد پیدا میکنیا وای به حالت اگه آقای دکتر بفهمه
عزیزم عاشقی شما دیگه از مرز و اینا گذشته

باور کن از سر بیکار هست
ولی خب باید بیشتر کتاب بخونم ... نه که هی آمیرزا بازی کنم

واتو واتو چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 10:41 http://zehne-bi-alayesh.blogfa.com

قو در نمیزنه ورژن جدید و با کلاس مگس پر نمیزنه هست؟؟
خخخخ. عاشقیتون تو حلق من اگ کرونا ندارین البته. کشتین همو
خب معلومه چراغ قرمزه مشکل داره.
سرباز ۱۱۰ ک بودیم. ی خانمه زنگ زد اشک اشک اشک. معلوم نبود چی داره میگه. هی گفتم خانم آروم باش درست بگو ببینم چی شده.فعمیدم داره میگه ماشینمونو دزد برد!! تو ذهنم گفتم خب حتما شاسی بلندی سانتافه ای چیزی بوده. گفتم چ ماشینی . شماره پلاکش؟؟ گفت پراید . از اونجایی ک اغلب پرایدا فقط وسایلشو باز میکردن و ماشین پیدا میشد گفتم خانم اشکال نداره. همین روزا یجایی پیدا میشه. من شماره پلاک و بدنه و مشخصاتشو میدم ب گشتها الان. گفت آخه آقا ماشینو ماه قبلم دزدیده بودن تازه امروز پیدا شده بود .

والا قو پر نمیزنه همیشه بوده و هست ... مگس ما نمیگفتیم از اول....
کرونا نداریم... ولی عاشقیمون هم همچین خیلی تعریفی نیستا
راست میگی... احتمالا مشکل از چراغ قرمز هست...
اخیش... دلم برای خانومه سوخت

قلب من بدون نقاب چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 10:49 http://Daroneman.blog.ir

بنده خدا آقای دکتر
خوشحالم که حالشان بهتر شد
روز پدر جان مبارک
همیشه سالم و سلامت باشن

ممنونم عزیزدلم
روز پدرشما هم مبارک... انشاله همیشه کنار هم شاد و خوشبخت باشید

امیر چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 11:02

با سلام
مگه میشه شکوفه را دید و هوایی نشد مگه میشه شاپرک ها را روی گل های شاه پسند دید و بی تفاوت بود . روز پدر لطفش به اینه که همون روز کادو داده بشه نه یک ماه جلوتر .
درسته کرونا اومده اما همه چیز را نباید تعطیل کرد دور همی ها مختصرتر برگزار بشه . سفره هفت سین و مراسم سال تحویل و چهارشنبه سوری نباید تعطیل بشه. ولو کرونا باشه. رعایت بهداشت را بکن و مطمین باش کرونا سروقتمون نمیاد.
در ضمن از الکل صنعتی ۹۰ و زرد رنگ ها استفاده نکن چون سرطان زاست و باعث خشکی و ترک دست میشه و از لای ترک وارد بافت بدن میشه .
انشالله تا چهارشنبه سوری کرونا فرو کش کرده باشه
فک کنم قرار های عاشقانه حضوری یک ساله شده باشه و جای خودشو به قرار های تلفنی داده باشه . از طریق واتساب هم میشه تماس تصویری داشت.
در پناه حق و ارزوی هفته خوشتر و سال بهتری برای همه دوستان خصوصا تیلوی مهربان دارم

سلام دوست خوبم
فعلا دورهمی ها تعطیله... شما زیاد جدی نگرفتید انگار این ویروس وحشتناک را ...
ممنون از تذکرتون
انشاله که خیلی زودتر از تصور ما این ویروس راهش را بکشه و برای همیشه بره

رسیدن چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 11:15

soly چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 11:16 http://www.soly61.blogsky.com

عزیزم مواظب دستهای قشنگت باش.

ممنون از محبتت
به همچنین شما مراقب خودتون باشید

خانمـــی چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 11:48 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

به به خیلی دوست دارم از این کارایی که اینقدر قشنگ توصیف میکنی بعد عکس بزاری حتی قلمه پتوس و حسن یوسف یا نارنج ها وقتی سبز شدن یا باکس های هدیه ...
البته میدونم زحمت داره و راضی به زحمتت نیستم همون خوندنش هم حسای خوب برای آدم میاره


بهم لطف داری عزیزم
سعی میکنم عکس بگیرم و بزارم واستون

سارا(چیکسای) چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 12:09 http://15azar59.blogsky.com

بنده خدا همسایه اتون
داستانها داریم حالا با ضدعفونی ها و ماسک ها و شوینده ها
دیروز استادم میگفتن که حالا انقدر دستا رو میشورن که بعدا قحطی کرم مرطوب کننده میشه
ماشین اقای دکتر قرار داد بستن با چراغ قرمزها ..بنده خدا توی این اوضاع بد
مرزهای عاشقی

اره گناه داشت بنده خدا
اخ اخ این داستانهای کرونایی....
راست گفتن استاد
فکر کنم با صافکار و تعمیرکار قرارداد بسته باشه

سعید چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 12:22 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوبم
حالت خوبه؟
اولا قبلا در مورد ماه و استعاره و اینا توضیح دادم یعنی در واقع خودت ماهی
قو رو خوب اومدی آفرین
بعدشم چرا روز پدر رو به خانوما تبریک میگی؟
مگه روز زن رو کسی به ما آقایون تبریک میگه
ما هم تولد دوستمونه هفته آینده
مهمان ها فقط 3 نفریم
خدا پدر و مادر شما رو هم براتون حفظ کنه الهی
من که انقد دستامو شستم و الکل زدم که خطوط کف دستم از 18 رسیده به 16.75

سلام پسرعموجان
متشکرم
بله بله شما توضیحات کافی داده بودید
بابا این اصطلاح رایجی هست... چرا براتون عجیب بود؟
روز زن را به آقایون تبریک نمیگیم ولی روز مرد را به خانوما تبریک میگیم
کلا همه چیز با خانوما مربوط میشه

سهیلا چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 12:43 http://Nanehadi.blogsky.com

گلم مراقب دستت باش.من سابقه حساسیت پوستی حتی عفونت و ورم کردن غده های لنفاوی دارم.چند نوع کرم مرطوب کننده، وازلین ،روغن بچه دم دستت باشه.هر بار یکیش رو بزن پوستت عادت نکنه.وقتی به یه مدل کرم عادت میکنه دیگه اثر مطلوب نداره.

اتفاقا چون مرطوب کننده مصرف نکردم اینطوری شدم
از امروز رعایت میکنم

واتو واتو چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 14:48 http://zehne-bi-alayesh.blogfa.com

خو قو ک هیچوقت اطراف ما پر نمیزنه. حالا شاید تو کوچه شما قوها دسته دسته میرن و میان بعد ک نباشن تعجب میکنید اااا قوها چرا پر نمیزنن!! کاش خونه ما تو باغ برندگان بود والا


بله اینطوریاست
اطراف ما قو زیاده...
نه بابا تو باغ پرندگان که جای زندگی نیست ... شما باید باغ های دیگه ای برای زندگی انتخاب کنید

لاندا چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 15:31

ای بابا چه بدشانسی ایه به آقای دکتر رو کرده
آمیرزا خیلی حال میده ولی ما دیگه اصلا بازی نمی کنیم.
کیسه مشکی کلا خیلی داستانه. یکی از اشناهای ما هم طلاهاشو گذاشته بوده تو کیسه و بعد انداخته دور

اسمش میشه بدشانسی؟
پیش اومده دیگه ... پشت سر هم...
منم وقتی گروهی بازی میکردیم بیشتر بهم خوش میگذشت
اره ... من هم بازم داستانهای کیسه مشکی زیادی شنیدم

P چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 15:33

سلام بانو. خو شما ک کارت اورژانسی طور نیست چرا پا میشی میای؟ دختر جون سیفتره ک بمونی منزل

سلام دوست خوبم
محل کار من پر تردد و پررفت و آمد نیست
و قسمت مشتری از قسمت کارمن جدا هست و این باعث سیف شدن محل کارم میشه
بیشترکارها یا با پیک ارسال میشن
یا از طریق اینترنت
برای همین میرم
وسیله نقلیه م هم که شخصیه...
اصلا ارتباطی با جایی و کسی ندارم

فرشته چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت 17:08 http://femo.blogfa.com

من پتوس میخوام
قو پرنمیزنه
اخه کادو یه ماه قبل درست نیست هادوباره بخرین

کاش نزدیکم بودی و بهت قلمه میدادم
بله ... قو پر نمیزنه....
اگه تو این شرایط نبودیم شاید دوباره میخریدم ولی با این شرایط؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد