روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بازم قورباغه؟؟؟؟!!!!!

سلام

صبح بخیر

روزتون پر از حال خوب

از روزهای اوج زمستان چیزی باقی نمانده

هرچقدر میتونید ازشون لذت ببرید

دیگه از نیمه دوم بهمن به بعد رسما باید به استقبال بهار رفت

نمیدونم کسی اینجا همزمان با من توی شهریور شب بو کاشت یا نه، شب بوهای ما که عالی شدند، قد کشیدند و برگ دادند و من منتظرم که توی بهار همه جا را پر از گل کنند

قول یک گل سیکلامن (سیکلمه) از بابا گرفتم

پارسال یکی داشتیم و حسابی برامون دلبری کرد، تا ته بهار همراهمون بود

همین الان هم گل موسی در گهواره مون گل داده

یادتونه براتون از توصیه دوست جان برای استفاده از پوست موزها گفتم؟ (طبق توصیه دوست جان پوست موزها را روی شوفاز خشک میکنیم ، بعد پودر میکنیم و میریزیم پای گلدانها)

فکر میکنم این پوست موزها معجزه کردند و همه ی گلها و گیاهان سرسرا حسابی جون گرفتند و همشون سرسبز شدند و حسابی قد کشیدند و برگهای سبز درخشان دادند...

البته یکی دیگه از دوست جانها هم به من توصیه کرد که پوست تخم مرغ را هم به همین ترتیب به گلدانها اضافه کنم و این کار را هم میکنیم

حالا ناگفته نماند که خواهر جان کلی غر زدند که بدون دقت به نیاز گلدانها که به خاک اسیدی نیاز دارند یا قلیایی دارید این کار را میکنید و اصلا مفید نیست و ...

حسن یوسفها و نازها را هم که پشت شیشه های پارکینگ منتقل کردم و الان در بهترین حالت خودشون هستند و حسابی سرحال و خوش رنگ و آب شدند


شب ها وقتی میرسم خونه به ناخنکی به بافتنی میزنم و یکی دوساعتی حسابی باهاش سرگرمم

یه عالمه کامواهای کوچولو کوچولوی رنگی رنگی داشتیم که حالا دارن تبدیل میشن به یه پتوی رنگی رنگی خوشگل

تصمیم دارم خیلی زود برم کاموا بخرم و برای نی نی تازه یه ست خوشگل بافتنی آماده کنم و باهاش خواهر را حسابی سوپرایز کنم ...





پ ن1: امروز صبح با پدرجان اومدم سرکار... عصرها هم میان دنبالم

خداوند همه پدر ومادرها را سلامت نگه داره و اونایی که در بین ما نیستند را رحمت کنه و بیامرزه

هیچکس محبتی اینچنین بی چشم داشت نداره....


پ ن 2: آقای دکتر دیشب یه تکه از یک فیلم سینمایی را دیده بودند و آنچنان بهم ریخته بودند که گفتنی نبود

بعضی دردها برای مردها دردناکتره...


پ ن 3: بچه ها دوستم را دعا کنید... من به رابطه تازه ای که میخواد شروع کنه امیدوارم ...

دوست دارم از تنهایی در بیاد و یه عالمه خوشی و لذت را تجربه کنه


پ ن 4: فندوق کوچولو به ناچار باید از شیر مادرش جدا بشه و این براش یه کمی سخته

وابستگیم به این دوتا فسقلی خیلی زیاد هست و وقتی یه چیز کوچولو براشون پیش میاد قلب من هزاربار بیشتر تکه تکه میشه


پ ن 5: اون قورباغه زشت و بی ریخت که هفته گذشته قورت دادم باز دوباره پیداش شده

انگار باید یه بار دیگه قورتش بدم ...


نظرات 10 + ارسال نظر
رها دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 10:03 http://golbargesepid.parsiblog.com

سلام تیلو خانوم
احوال شما
تو این روزای برفی حسابی حال دلتون گرم
آخ که چقد هوس بافتنی میکنم وقتی ازش مینویسی خودمو تصور میکنم تکیه دادم به شوفاژ پاهامو تو دلم جم کردم سبد کامواها دم دستم رنگ و وارنگ دارم میبافمو نوشیدنی گرمم رو وسطاش سر میکشم و گوشم تیزه صدای بی بی جانه
اخ که چه خوبه
حیف که واقعا نمیرسم
جای منو هم خالی کن لطفا با تچکر

سلام رهای عزیزم
چه صحنه ی قشنگی را توصیف کردی
دلم رفت
منم بافتنی را خیلی دوست دارم
بهم حال خوب میده

لیلی۱ دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 11:27

گندم جانم منم ی لنگه پاپوش صورتی خوشکل برای دخترم بافتم وباید همت کنم لنگه دیگشم ببافم دوتا شال نیمه کاره از پارسال هم مونده ولی اصلا تو مودش نیستم برخلاف پارسال که کولاک کردم

یه وقتایی آدم هوس میکنه و تند تند میبافه یه وقتی هم همینطوری میشه که میگی...

الی دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 11:29

ای جانم
امیدوارم هی زود زود خاله بشی
تا ظرف آجیلت کامل تر شه
مغز بادم
فندوق
بعدی هم پسته
بعدی هم بادوم هندی
بعدی مغز گردو
کشمش
نخودچی
.
.
.
.
فکرشم خوشمزه بود

الهی آمین ... تو ذهنم میخواستم اسم این فسقلی آخری را بزارم نخودچی... ولی الان که گفتی به نظرم پسته بهتره...

ستاره دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 11:33 http://Setareha65.blogsky.com

والا منکه ۶ ماهه درگیر قورباغه هامم، تموم نمیشن که

اخ اخ اخ
ولی من مهلت ندارم که اینهمه طولش بدم ... باید نهایت تا آخر هفته تحویل بدم

پیشاگ دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 12:40 http://bojboji.blogfa.com/

میدونم که پتاسیم برای گل دهی گیاه خیلی خیلییی خوبه موز هم که سرشار از پتاسیمه
طفلی فندوقک آخییی
برای پ ن 1 الهیییییییییییییییییییییییییییییییییی آمییییین
سریع زنگ زدم مامانم دلم براش تنگ شد یهو

چه خوب بود که باعث شدم بدو بدو به مامانت زنگ بزنی

ستاره دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 14:14 http://Setareha65.blogsky.com

منم طولش نمیدم، ولی یکی قورت میدم، ۴ تا جدید اضافه میشن

یک عدد مامان دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 14:55 http://kidcanser.blogsky

چقدر خوب که یک نی نی دیگه توی راه دارین
من عاشق نوزادم
بچه ها حال و هوای خونه و اطرافینشون رو عوض می کنن و باعث نشاط و سرزندگی هستن
خدا نگهدار دوتا خواهرزاده های کوچولوت باشن


ممنونم عزیزدلم
امیدوارم تو همه ی خونه ها از این نی نی ها دوست داشتنی پیدا بشن

سارا(چیکسای) دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 18:42 http://15azar59.blogsky.com

من قورباغه های بزرگی رو تا الان قورت دادم و هنوز قورباغه های بزرگتری انتظارم را میکشن ولی یکی که از همه بزرگتره هنوز مونده نه اینکه نتونم قورتش بدم زمانش نرسیده

آفرین به سارای نازنینم
من که واقعا این قورباغه تو گلوم گیر کرده
به سختی دارم پیش میرم
اصلا پیش نمیره

سعید دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 18:43 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوب
من شنیدم ریختن تفاله ی چای هم پای گلدان ها خوبه
البته میگن زیاد نباید بریزی
بازم اگه خواستی بریزی تحقیق کن

سلام پسرعمو جان
منم شنیدم
حتی شنیدم قهوه بریزیم
ولی دیگه اینطوری باید هرچی خودمون میخوریم به گلدونهامون هم بدیم

فرشته دوشنبه 30 دی 1398 ساعت 19:09 http://femo.blogfa.com

سلام تیلوی عزیز من یه مدت موز وپوست تخم مرغ به خورد گلدونام دادن نتیجش خیلی عالی بود فقط حشرات خاک یهویی سروکلشون پیداشد
کاش عکس پتو رو برامون بزاری مشتاق دیدارش هستم یه عالمه کاموای ریز ریز هم دارم که ببافم
از روز پنج شنبه کلاه شروع کردم وامروز تموم شد کلی پسرم خوشحال شد

سلام نازنینم
بله به فصل تابستان برسیم دیگه نمیشه از این کارها کردم و سرکله حشرات پیدا میشه
حالا یه لایه نازک خاک سبک آماده میکنم و اول بهار به گلدونها اضافه میکنم تا این تقویتی ها حسابی برن زیر خاک ... یکی از دلایلی که دوست ندارم گلدون با خاک بیارم داخل خونه همین حشرات احتمالی هستند
منم یه عالمه کاموای ریز ریز جمع شده بود برای همین به فکر بافتن پتو افتادم
تمام بشه حتما عکس میزارم
رنگارنگ بافتم تا همه کاموا ریزه ها برن کنار
کلاه بافتن خیلی خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد