روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کل پس انداز؟؟؟؟

سلام

صبحتون بخیر

بازم که مدارس تعطیل شد و باز کوچه و خیابون خلوت

شکر خدا

فقط نفهمیدم چرا اینهمه پمپ بنزین شلوغ بود یه شلوغی عجیب و غریب که من تا حالا ندیده بودم

منم با اینکه بنزین نداشتم صبح شنبه خودم را صرف بنزین زدن نکردم


خب باید براتون از چهارشنبه تعریف کنم که نزدیک ظهر رفتم خرید و کل لیست خرید مامان جان را تیک زدم

بعدش هم برای فسقلیا هدیه های یلدایی خریدم

از این جورابای لنگه به لنگه

کتاب ، لباس ، عروسکای خوشگل و نرم

خلاصه که حسابی گذاشتم به دلم خوش بگذره و اصلا به رقمی که از کارت بانکیم کم میشد توجه نکردم

بدو بدو برگشتم دفتر و کار پسر عمه جان را راه انداختم و دوباره عصرش با مامان جان رفتم خرید

یه سری دیگه خرده ریز خردیم و برای دل خودمون کامواهای خوشرنگ

بعدش هم مادرجان نیاز به میزهای عسلی داشتند که اونم خریدیم ، اما تحویل نگرفتیم تا امروز رنگ مورد نظرمون را بهمون تحویل بده

پنجشنبه هم از صبح بیدار شدم و با للی زدیم بیرون

رفتیم و حسابی خرید کردیم

یک جفت کفش و کیف ست خوشگل با شلوار همرنگ

یک کت و شلوار خوشگل برای مهمونی های دوستداشتنی

و بعدش هم رفتم تو یه پارچه فروشی و اجاره دادم دلم یک بلوز دامن خوشگل انتخاب کنه

برای مامان هم پارچه بلوزی خریدم دوتا

للی هم کیف خرید

خلاصه که به دلمون اجازه دادیم حسابی بهش خوش بگذره

برگشتم و عصر باز با باباجان رفتیم خرید

یه سری خرده ریز یلدایی خریدیم و برگشتیم

همون پنجشنبه تا آخر شب هی لایه لایه ژله های خوشگل را درست کردم

جمعه از صبح تمیز کاری کردم و نزدیک ظهر با بابا جان رفتیم دنبال آجیل

بعدش هم یه مدل سالاد توپی رنگارنگ درست کردم (مثل مواد اولویه درست میکنیم و مخلوط میکنیم، هویج را رنده ریز میزنیم، کلم قرمز را با غذا ساز حسابی ریز میکنیم، جعفری را ساطوری میکنیم و بعد گلوله های نه زیاد کوچیک مواداولیه را داخل هر یک از این رنگها می غلتانیم)

چون قول یه مرغ پفکی داده بود، مرغها را که از دیشب توی مواد خوابونده بودم ریختم توی اون مایعی که قرار بود پفکی بشه و گذاشتم توی بخچال...

نزدیکای ساعت 4 همه اومدند ... گفتیم و خندیدیم... بعدش هم مرغها را سرخ کردم

نزدیک ساعت هشت شام خوردیم

شوهر عمه جان زنگ زدند که توی رستورانشون برنامه های یلدایی جالبی دارند و ما را دعوت کردند

دسته جمعی پیش به سوی باغ رستوران... چون بیرون شهر بود حسابی سرد و یخبندان بود

طبقه ی سوم رستورانشون اتاق کودک داره پر از اسباب بازیهایی که برای فندوقک ما حسابی هیجان انگیز بود و بهش خیلی خوش گذشت

تا برگردیم خونه ساعت 1 بود

هلاک و خسته خوابیدم و صبح در حالی بیدار شدم که هنوز لبخندم روی لبم بود...




پ ن 1: بی دقتی کردم و لباسی که برای فندوق خریدم دکمه ش خرابه... امروز باید ببرم ببینم خانم فروشنده عوض میکنه یا نه

پ ن 2: میزها را تحویل نگرفتم و باید برم دنبال تحویل میز

پ ن 3: مامان فندوق ازم خواسته یه ژاکت دیگه برای فندوق ببافم ، ولی واقعا توی روزهام وقتی برای این کار ندارم ...

پ ن 4: باید یه روز برم پیش خیاط... پارچه خریدن از اون کارهای هیجان انگیز و دلچسبه

نظرات 8 + ارسال نظر
لاندا شنبه 30 آذر 1398 ساعت 09:25

به به چه یلدای خوشگلی. چه خاله ی خوبی. به نظرم به اندازه کافی خاله خوبی هستی، حتی اگه وقت نکنی ژاکت رو ببافی. واسه همین میتونی از واژه جادویی "نه" استفاده کنی

واقعا گاهی باید از این کلمه جادویی استفاده کرد
البته من بافتنی را خیلی دوست دارم و کلی بهم آرامش و حس خوب میده
ولی فعلا اصلا وقت این کار را ندارم

پیشاگ شنبه 30 آذر 1398 ساعت 10:18 http://bojboji.blogfa.com/

یه وقتایی باید بیخیال پس انداز شد
دلمون مهمتره . منم پنجشنبه برای خودم جایزه خریدم 2 تا
من حتی اگه با دوستام برم بیرون و فقط اونا خرید کنن بازم شاد میشم

دقیقا یه وقتایی باید بیخیالش شد ولی با این وضع فعلی نمیدونم بیخیال پس انداز شدن چقدر کار درستیه
حقیقتش این هست که با این شرایط خیلی از آینده هراسانم
خداوند خودش به هممون کمک کنه
بگو ببینم چی جایزه خریدی برای خودت؟؟؟

عزیزززززم چقدر فعالیت ... اون قسمت خریدا راستش من به جات خسته شدم
به به چقدر خوب که خوش گذشته بهتون انشاالله همیشه شاد باشین و جیبتون پر پول

ای جان دلم
اره خودمم خیلی خسته شدم
الهی آمین
الهی دعای خوبتون در حق تمام مردم جهان مستجاب باشه

طیبه شنبه 30 آذر 1398 ساعت 10:40 http://almasezendegi.mihanblog.com/

ماشالا بهت
تو یک رئز سه بار رفتی بیرون خرید و تازه تو خونه هم اون همه کار کردی
آفرین به تو.دستای گلت درد نکنه .خوشی حق شماست عزیزم

ممنونم طیبه جان
به من لطف داری عزیزدلم
خوشی حق همه مردم این سرزمین هست
الهی که نصیب هممون باشه

ژوان شنبه 30 آذر 1398 ساعت 11:02

سلام تیلوی عزیز اگر امکانش هست دستور مرغ پفکیتون رو به منم بدید درست کنیم و لذت ببریم لطفا

سلام روژان نازنینم
من برای تهیه مرغ یه خمیر نسبتا رقیق (کمی سفت تر از ماست) درست میکردم و مرغها را حسابی مزه دار میکردم و بعد از اینکه تکه ی مرغ را توی خمیر میزدم داخل پودر سوخاری میچرخوندم و سرخشون میکردم ... عالی میشدن...
اما اینبار یک بسته پودر مرغ پفکی (مارک افخم) خریدم و استفاده کردم و نتیجه عالی بود

هدی شنبه 30 آذر 1398 ساعت 11:03

سلام تیلویی جون یلدات مبارک
آقای دکتر چه خبر خوبن
دختر من هم پیش دبستانیه ایقد شور وشوق داشت امروز برا جشن یلدای مدرسه گفته بودن بدون مقعنه بیان امروز موهاشون میخایم درست کنیم خخخخ چقدر خوبه مدرسه ها مثل قبل نیست شادشدن

سلام دوست نازنینم
متشکرم
همه ایام شما هم مبارک و شاد
انشاله که این بچه ها همیشه شاد و سلامت باشن

soly شنبه 30 آذر 1398 ساعت 11:40

همیشه به خوشی و شادی وسلامتی.
یلدا پیشاپیش مبارک.

ممنونم نازنینم
به همچین برای شما

رهآ شنبه 30 آذر 1398 ساعت 16:39 http://Ra-ha.blog.ir

خرید درمانی کردی :) خریدات مبارک خانوممممم خوش سلیقه و خوش ذوق

والا با این قیمتها اصلا خرید درمانی هیچ معنی و مفهومی نداره
بیشتر بعدش جیب درد میگیریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد