روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

چشمای تو تعریفی از زیبایی بی حد و حصر....

سلام

صبح تون شاد و پر انرژی

خوب هستین دوستانِ جان؟

اینجا که بارون های کوچولو کوچولوی خوبی داره میباره و هوا خیلی خیلی بهتره

هرچند من همچنان با ماسک از خونه خارج میشم از ترس آنفولانزا و به خاطر گلو درد شدید...


دیروز شنبه خیلی شلوغی داشتم و برای همین نتونستم پست بزارم


روزها میگذرن

سعی میکنم توی هر روز یک دلخوشکنک هرچند کوچولو برای خودم داشته باشم

به گلهام رسیدگی میکنم

ذوق شب بویی هایی را میکنم که حالا حسابی قد کشیدن و میخوان بهارخونه ی ما را گلبارون کنند

گاهی کتاب میخونم ولی خیلی کم

بافتنی میکنم ، آروم آروم با خیالبافی های بسیار

خلاصه که دارم تلاشم را میکنم که زندگی را زندگی کنم و از دستم نپره


ما توی خونه ی جدید جا برای گذاشتن میز غذاخوری بزرگ نداشتیم (برای همینم میز بزرگ غذاخوری را اصلا از خونه قدیمی نیاوردیم)

در حد چهارنفر دور جزیره جا هست برای نشستن و غذاخوردن

ولی وقتی مهمان داریم باید سفره پهن کنیم

خلاصه با پدرجان تصمیم گرفتیم که با یه تغییرات کوچولو توی جزیره کار کنیم که به راحتی 8 نفر بتونن اونجا بشینن

این شد که یه طرح اولیه تهیه کردم و از هفته گذشته رفتیم دنبال کابینت کار

تقریبا 7 تا کابینت کار و نجار برای دیدن و نظردادن طرح آوردیم و هرکدوم یک چیزی گفتند

به پیشنهاد یکی از این افراد، با یک شیشه بر حرفه ای هم صبحت کردیم و اونم اومد دید که آیا میشه اصلا به جای هر متریال دیگه ای از شیشه برای سطح کار استفاده کنیم...

اما در نهایت هیچکدوم از نظرات اونقدر دلنشین نبود

و این شد که دیشب بعد از یه پروسه سخت و نفس گیر یک هفته ای تصمیم گرفتیم که فعلا به همون سفره پهن کردن برای مهمان رضایت بدیم ....



پ ن 1: فندوق کوچولو در تلاش برای حرف زدن اونقدر شیرین و دلبر شده که من هر لحظه دلم براش غنچ میزنه


پ ن 2: مغزبادوم داره روز به روز خانم تر و عاقل تر میشه و من این بالیدن را خیلی دوست دارم


پ ن 3: آقای دکتر چند روزی هست مریض هستند

و این یعنی دکترها هم مریض میشن


پ ن 4: امروز صبح بطری آبم را جا گذاشتم

توی هوای سرد اگه حواسمون نباشه ممکنه چند روز بگذره و آب نخوریم


نظرات 4 + ارسال نظر
ریحانه یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 11:10

سنگ مرمر صورتی داریم مخصوص جزیره. عرض ۶۰ هست.
خواستی عکسش هم میفرستم. صورتیش وارداتی افغانستان هست و واقعا شیکه.

ممنونم ریحانه ی نازنینم
چقدر قلب بزرگ و مهربونی داری و به فکر همه هستی
اولا که عرض جزیره ما یه جاهاییش 85 هست و یه جاهایی 95 و دوما اینکه الان ساخته شده هست و ما فقط میخواستیم کمی بزرگترش کنیم ، برای استفاده از اون سنگ مرمرصورتی باید پایه ها هم عوض بشن

رسیدن یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 11:18

خوبی . منظورت از جزیره چیه من نفهمیدم

در دکوراسیون آشپزخانه گاهی اوقات یک کابینت یا ردیفی از آن‌ها را به گونه‌ای که با باقی کابینت‌های آشپزخانه تماسی نداشته باشد، در مرکز فضا قرار می‌دهند. این نوع از کابینت را جزیره آشپزخانه می‌نامند و طراحی آن را طوری انجام می‌دهند که در عین انفصال، انسجام و همبستگی در طراحی داخلی آشپزخانه حفظ شود. کابینت جزیره‌ای با یکی از اضلاع فضا موازی و هم جهت خواهد بود.

مسلما من بد نوشتم که متوجه نشدید

لاندا دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 11:50

اشکال نداره دور سفره نشستن هم کیف میده. البته دیگه واسه مامان باباها یه کم سخته. با زانو درد و کمردرد.
ما یه مدت به خاطر تیلدا و کاپا که کوچیک بودن و رو مبل نمیتونستن بشینن، رو زمین مینشستیم. خوب بود ولی سفره انداختن و جمع کردنش سخت تره

اره دور سفره نشستن خوبه
ولی سفره پهن کردن و جمع کردن خیلی سخته
مامان و بابا که در هرحال همونجا سرمیز میشین و روی زمین براشون خیلی سخته

آویشن سه‌شنبه 19 آذر 1398 ساعت 19:13 http://dittany.blogsky.com

این تصمیم گیری و پرس و جو برای تغییرات دکوراسیون منزل خودش پروژه نفس گیری هست حالا حتی اگه تهش انجام هم نشه بیشتر ضد حال میزنه به آدم. ما هم یه مشکل این چنینین تو خونمون داریم و وقتایی که مهمون بیشتر از یه تعدادی داشته باشیم حالت سلف سرویس غذا رو سرو می کنیم و می خوایم به تغییری بدیم که فعلا بودجش باید جور بشه ، ایشالا که هم شما هم ما زودتر این تغییرات و انجام بدیم

انشاله
پدرجان و مادرجان به هیچ عنوان با حالت سلف سرویس موافق نیستند و اصلا به دلشون نمیچسبه
باید اون حالت سنتی حفظ بشه و همه دور هم بشینن و هی تعارف کنند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد