روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

خدا هوای همه ی بنده هاشو داره...

سلام

صبحتون پر از حال خوب

پاییز قشنگتون رنگی رنگی سپری میشه؟

ملودی های خوبی از این فصل دلپذیر به گوش میرسه؟

در حال رقم زدن اتفاقهای خوب هستید؟

یادتون نره باید لحظه ها را توی لحظه زندگی کرد، وگرنه عین ماهی از دستتون سُر میخوردند و بعد باید افسوسش را بخورید....



دیشب یه کمی دیرتر از همیشه از دفتر اومدم بیرون

یه کمی کارم بیشتر بود و نشستم تمامش کردم و بعد تند تند و با عجله پریدم بیرون

سوار ماشین شدم و استارت زدم.... وای.... انگار کلا ماشینم مرده بود... هیچ عکس العملی نشون نداد

استارت دوم... یه لحظه ضبط و ساعت و همه چی ریست شد و فهمیدم که به به .... باطری باهامون خداحافظی کرده...

پیاده شدم و سریع خودم را رسوندم به سرکوچه ... تعمیرگاه تعطیل کرده بود.... میدونستم سرکوچه بعدی هم یک تعمیرگاه هست... اونم بسته بود

با ناامیدی شروع کردم به قدم برداشتن که یهو چشمم افتاد به یه تعمیرگاه باز

رفتم داخل و بهشون شرح ماجرا را گفتم ... گفتند الان میایم برات باطری به باطری میکنیم

راه افتادم سمت ماشین ... آقای تعمیرکار هم رسید... روشن کرد ماشین را ولی گفت امکانش هست که وسط راه بازم خاموش بشه...

با سلام و صلوات رفتم تا خونه

بابا جان و مامان جان از دیر رسیدنم دلواپس شده بودند

البته من عمداً تلفن نزدم که نگم چی شده و نگران نشن، تا برسم خونه

وقتی ماجرا را گفتم پدر همون لحظه زنگ زدن به تعمیرکارشون... گفتند همین امشب براش باطری بیار

اونم گفت تا ساعت 11 خودش را میرسونه

من که قبل 11 رفتم توی رختخواب

اما آقای تعمیرکار اومده بود و باطری را تست کرده بود و بعد هم عوضش کرده بود و رفته بود

صبح که بیدار شدم خدا را شکر کردم ...

برای نعمت های بیشماری که نصیبم کرده

سپاسگزاری های کوچولو ، معجزه های بزرگی به همراه دارند... شکرگزاریها را نادیده نگیرید....

نظرات 7 + ارسال نظر
لاندا یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 10:47

خدا رو شکر که تعمیرگاه باز پیدا کردی. البته اگرم نبود، این کار باتری به باتری رو بیشتر آقایون سه سوت انجام میدن در راه رضای خدا. زمانبر نیست. حتی گاهی با هول دادن ماشین، روشن میشه موقتی.
ولی خدا رو شکر که زود عوض کردی باتریشو. اتفاقا گیلی هم ماه پیش باتری تموم کرد و عوضش کردیم.

کوچه بی نهایت خلوت بود و هیچکسی نبود
در راه رضای خدا هم کسی پیدا نشد ... تازه 20 هزارتومان هم دریافت کرد

سعید یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 12:55 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی عزیز
حالت خوبه
پدر جان و مادر جان خوبن
خوش به حال شما خانما
من که وقتی باطری ماشینم خراب بشه خودم باید باطری رو ببرم و یه دونه نو بخرم و بیارم و خودم نصب کنم و همه کار
البته نا گفته نمونه آخرین بار که باطری عوض کردم پیک برام آورد
راستی من نمیدونم ماشینت چیه اما میدونم ماشین رو نباید با باطری ضعیف استارت بزنی چون یه قطعه تو کامپیوترش هست که میسوزه
باطری به باطری کردنم کار خطرناکیه به جز وقتی که مجبوری

سلام بر پسرعموی خودم
شما چطورین
خانواده محترم خوبن؟
باطری را خود آقای باطری فروش بدون دریافت هزینه عوض میکنه... نیاز به سختی نیست
وای... پس حالا تازه یکی یکی اشکالات بعدی خودشون را نشون میدن؟

سعید یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 13:01 http://www.zowragh.blogfa.com

و این که منم معتقدم باید به بچه ها کار سپرد و البته مواظبت و نظارت کرد
بچه ها این جوری بزرگ میشن

دقیقا همینطوره... اینجوری با درایت بزرگ میشن

رسیدن یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 13:30

خدا رو شکر

بهنام یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 16:32 http://harfehesabi.blogsky.com/

خیلی مزخرفه اتفاقات اینجوری!
اتفاقا چند وقت پیش دچارش شدم و وسط خیابون همینجوری خاموش شد ماشین و... کلی بدبختی کشیدم سرش!
خداییش تا چند سال پیش شاید جوک بود که خدا رو شکر کنیم مسخره ش کردیم! ولی الان دیگه عین حقیقته! بیاید شکر نکنیم


اتفاقات میتونن پشتشون چیزهای بامزه و جالبی داشته باشن
چرا بدبختی کشیدی؟
چی شد؟

بهنام یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 16:35 http://harfehesabi.blogsky.com/

جواب اون کامنتمم الان خوندم :))
همینجا ریپلای میزنم بهش:)

عه واقعا دنبال میکنی اینستا رو؟ لایک و کامنت فراموش نشه پس

همیشه لایک میکنم

سعید یکشنبه 12 آبان 1398 ساعت 18:36 http://www.zowragh.blogfa.com

خدا روشکر همه خوبن سلام می رسونن
حالا خیلیم دلتو بد نکن انشالا که برای ماشینت اتفاقی نمیفته
اون که گفتم احتمالیه
ضمنا وقتی باطری ضعیفه با هل دادن روشن نکن چون هم گیربکس ماشین آسیب میبینه هم کامپیوترش یه قطعه ای داره به اسم ecu که ممکنه بسوزه
اگه بسوزه ویگه واویلا
این ماشینا مثل ماشینای قدیمی نیست که بی آزار باشه اینا کلی فیس وافاده دارن
راستی آقای دکتر چطورن

خدا را شکر
انشاله که همیشه خوب و خوش و سلامت باشن
انشاله که اتفاقی نیفتاده ... هرچند صبح هرکاری کردم سیستم صوتی فعال نشد، و هرکاری کردم ارور داد و کد قبول نکرد...
هرچی میریم جلوتر آزار وسایل جدید بیشتر میشه
آقای دکتر هم شکر خدا خوب هستند... به کار و زندگیشون میرسن و کمترین وقت ممکن را به عشق و عاشقی هدر میدن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد