روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

پنجشنبه بی تو

سلام

آخر هفته تون شاد

حالا دیگه تیلوتیلو پنجشنبه ها هم میاد سرکار و حسابی شلوغه...

اما یادش نمیره که پنجشنبه های بدون آقای دکتر یه روزی از روزهای هفته س مثل همه ی روزهای دیگه....

هفته قبل قلبم تند تند میزد چون منتظر رسیدنشون بودم...



دیشب با تمام خستگیا به گلهای سرسرا رسیدگی کردم

خدا را شکر که حالا که شلوغترم و کمتر برای گلها وقت دارم هوا بهتر شده و رسیدگی هرروزه نیاز ندارن

مامان به گلهای تراس رسیدگی میکنن و حسابی حال گلهای فلاورباکس جلوی در خوبه...

هرروز به قلمه های گلها نگاه میکنم

به ریشه های کوچولویی که آروم آروم جون میگیرن و بزرگ میشن

به برگهای کوچولویی که آروم آورم باز میشن

و هرطور شده لابلای شلوغیای روز برای خودم 5 دقیقه هایی را پیدا میکنم که نفس بکشم و زندگی را مزمزه کنم



دیشب خیلی هلاک وخسته بودم

بیهوش شدم به جای اینکه خوابم ببره

البته که طبق معمول خیلی هم دیر رفتم تو رختخواب

ولی ساعت نزدیک 3 بود که با صدای خیلی بلند جیغ و دست و هورا و کل کشیدن و سوت های ممتد بیدار شدم

چند لحظه ای نمیفهمیدم چه خبره

بعدش صدای ترقه هایی که عین بمب منفجر میشد

توی تخت نشستم و ناخودآگاه دستم را گذاشتم روی قلبم... اونقدر تندتند میزد که داشت از سینه ام در میومد

یعنی هنوزم هستند آدمهایی اینچنین بی ملاحظه؟؟؟؟؟

گوشی را برداشتم و با گوشی یه نگاهی به دوربینهای کوچه انداختم ... تو کوچه ما خبری نبود... ولی اونقدر صدا زیاد بود که منو اینطور پریشان کرده بود

آب خوردم و دوباره برگشتم تو رختخواب

از بس خسته بودم خیلی زود خوابم برد... ولی به نظرم باید توی بعضی از رفتارهامون تجدید نظر کنیم






پ ن 1: یکی از مشتریهام دیروز با آب و تاب از تصادفی که نزدیک سه ماه پیش کرده بود تعریف میکرد

چقدر خوشحال بود... گفت نزدیک 65 میلیون دیه گرفتم!!!

اولش فکر کردم داره شوخی میکنه که اینطوری با شادی تعریف میکنه...


پ ن 2: هرکدوم از ما یه جایی گول تبلیغات را میخوریم

با توجه به کاغذهای رنگی و خوشرنگ بسته بندی شکلات را انتخاب کردم...

واقعا بدمزه هستند


پ ن 3: یه عالمه کامنت دارم که نمیتونم یه جا جواب بدم و تایید کنم...

خیلی مهربونید...

نظرات 8 + ارسال نظر
SOLY پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 09:42

آدم تنش سالم باشه وهیچوقت فک نکنه که با دیه گرفتن همه چی درست میشه.واقعا اونقد ناراحت تصادف میم هستم که اگه ماشینشو نمیفروخت معلوم نبود از کجا این همه خرج و مخارج زندگیشو تامین کنه. دومین ماهه که داره با عصا کشون کشون راه میره واین خیلی زجر آوره براش.اما تحمل میکنه.میگه یه روز قبل از تصادف ماشینو فروخته بودم .چون کروکی محل هم مشخص نبود خرج بیمارستانم باید میداد.

الهی که بلا از خودت و عزیزانت دور باشه
میدونم که خیلی سخته
انشاله که جناب میم خیلی زود سلامتیشون را بدست میارن
با این وضعیت اقتصادی حتما خیلی بهشون سخت گذشته ...

مهدی پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 10:03

خداروشکر که شلوغی هات کاری هست و پول و ذوق کار توش هست.
این بلا یه بار هم پارسال سر من اومد. تپش قلبی گرفتم که نگو!!! بعضی ها دیوااانه ان به خدا.
والا من با بیش از 10تصادف منجر به جرح, حتا یه ریال هم دیه نگرفتم

ممنون
وای منم خیلی حالم بد شده بود...
والا چی بگم... نمیدونم چی باید در این مورد گفت

سعید پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 10:25 http://www.zowragh.blogfa.com

دختر عموجان تیلو
سلام
صبحت به خیر و شادی
از تصادف گفتی میدونی از چی یادم اومد؟
یعنی واسه هزار تومننننننننننننننننننننننننننننننن
یادته؟


سلام پسرعموجان
فقط خندیدما

قلب من بدون نقاب پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 11:02

خداروشکر که شلوغی
همیشه کارت پر برکت باشه و سرت شلوغ
پنجشنبه انگار زندگی ی حس و حال دیگه داره نه؟

خدارا سپاس
انشاله
به شدت... تو هم پنجشنبه ها همین حس را داری؟

رسیدن پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 11:49

چیکسای پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 12:18 http://havali38.blogfa.com

سلام خانوم جانم خوبی عزیزم
من تا حالا دو سه بار گول تبلیغات خوردم اصن دارم به این نتیجه میرسم گول خورم ملسه همش هم کفش خریدم خواهرم میگه بااااااازززززم ساااااااراااا البته با جیغ ها و منم میگم بلهههههه با سری افکنده از پشیمانی به زیر
....
کاش منم میرفتم یه تصادف جور میکردم بلکم یه ماشبن بخرم والا
....
همسایه ما لر هستن بعد عروسیاشون رو مدل محلی ولی تو خونه میگیرن تصور کن صدای ساز نقاره و اواز محلی اونم لری اصلا غم عالم میشینه تو دل ادم به مدت ۶ ۷ ساعت پسرم میگفت مامان بنظرت برم بگم مداحم بیارن یا زوده
....
نمیدونم گفتم بهت یا نه که یکی از بهترین بهترین دوستامی

سلام به روی ماهت نازننیم
منم از این کارها کردم ...
انشاله بلا ازت دور باشه... همیشه سلامت باشی
وای ... بعضی ها خیلی بی ملاحظه هستند

خودت هم یکی از بهترینهایی

بهامین پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 13:14 http://notbookman.blogsky.com

ای جانم خیلی شوک بدی تواوج خواب باصدای ترقه بیدار شدن ،کاش قشنگتر شادی میکردن و ملاحظه زمان و تایم را داشتن.

پنج شنبه خوبی داشته باشی تیلو جانم

خیلی بد بود بهامین جان
واقعا اذیت شدم
این شد که دیگه شبها پنجره را باز نمیزارم و از هوای بیرون و تازه خودم را محروم کردم
فعلا به همون اسپلیت کفایت میکنیم

رهآ پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 17:40

هستم تیلو .. فقط فکر کنم حالا حالا نتونم بنویسم ...

میخونمت .. یواشکی :)

خدا را شکر که هستی... امیدوارم هرچه زودتر بتونی
همین که هستی دلم گرمه به بودنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد