روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تیلوی مریض

سلام

صبحتون پر از حال خوب

هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست

گاهی اینو نادیده میگیریم و یادمون میره

از دیروز بعد از ظهر حمله ی ویروس را حس کردم و با شرمندگی بسیار حالت تهوع اومد سراغم

نصفه شب به اوج خودش رسید و هر نیم ساعت یک بار ....

صبح دیگه هیچ نایی نداشتم

درد قفسه سینه را هم بهش اضافه کنید....

اما امروز یک روز تازه بود که نمیخواستم از دستش بدم

پاشدم دوش بگیرم که دیدم حوله ام توی ماشین لباسشویی هست و منم حال درآوردن حوله از توی کمد و ... را ندارم

بیخیال دوش صبحگاهی شدم و دوش را گذاشتم برای شب که مهمانی دعوت هستیم...

لباس پوشیدم و نان و عسل خوردم و بطری آبم را برداشتم و از خونه زدم بیرون

نسیم خنک شهریوری خورد به صورتم... یه کوچولو آب به حسن یوسف های دم در دادم...

دیشب ازشون براتون عکس گرفتم که ببیند چقدر بزرگ شدند

hyex_۲۰۱۹۰۸۲۱_۲۰۱۵۳۱.jpg


lglu_۲۰۱۹۰۸۲۱_۲۰۱۵۴۰.jpg


خلاصه با اینکه حال خوشی نداشتم خودم را رسوندم دفتر و بسم اله گفتم و کار را شروع کردم

هنوزم حال خوبی ندارم ... اما ترجیح میدم به کار و زندگیم برسم ... نباید فرصتها را از دست بدم



پ ن 1: داداش اینا فردا مسافرن ...


پ ن 2: گاهی فامیل های نزدیک کارهایی میکنند که من در عجبش موندم


پ ن 3: اینم عکس تنگی که برای آقای دکتر خریدم و قلمه هایی که بهشون هدیه کردم

j75y_۲۰۱۹۰۸۲۲_۰۹۲۵۵۱.jpg


پ ن 4: آقای دکتر با شدت بیشتر از من بیمار هستند

نظرات 10 + ارسال نظر
soly یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 09:00

الهی الهی ...
ان شالاه زود خوب میشین هر دوتون .
گلهای بی نظیری داری

عزیزمی
ممنونم
پیشکش نگاه قشنگتون

الی یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 09:23 http://elhamsculptor.blogsky.com/

امیدوارم زودتر خوب شی تیلوی پر انرژی

رسیدن یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 11:31

بد نباشی تیله جان .

فدای محبتت

مهدی یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 12:05

سلام خانم تیلو
.انشالله که زودتر خوب میشی.
.چه گل هایییییییی معلومه که هم جاشون خوبه و هم باغبونشون
1. انشالله سفرشون بی خطر
2. هممون ازین فامیل های عتیقه داریم
3. قلمه ها رو ول کن, ویو دفتر رو ببین. فک کنم اون کله دستگاه مورد نظره که پیداست

سلام جناب اردیبهشتی
بهم لطف دارین
1- متشکرم
2- پس همه جایی هست....
3-

لیلی۱ یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 14:46

عزیز دلم نبینم گندم من مریض شده
هردو از یک ویروس گرفتین
انشاله زودترخوب بشین
گلها معرکه بودن
تنگ عالی
فقط چطور تنگ رو بردن ک نریزه؟:

نه یک ویروس نیست
من یه علایم دیگه دارم ایشون یه علایم دیگه...
انشاله به دعای شما
متشکرم
آب تنگ را خالی کردیم... گذاشتیم داخل جعبه ش ... درش را باز گذاشتیم... گلها را گذاشتیم همونطوری از سر جعبه بیرون باشن، روی صندلی عقب ماشین، کمربندم بستیم براش...

هدی یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 15:11

سلام تیلوجونم خوبی عزیزم باید استراحت کنی سوپی چیزی میخوردی ناراحت شدم

سلام هدی جانم
متشکرم
استراحت که اصلا وقت ندارم
برای غذا هم اصلا میل نداشتم
میوه خوردم

میترا یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 16:47

ای جان اقای دکترو دیدی
کی
چرانگفتی ماهم ذوقشو کنیم عزیزم
بلا بدور باشه

پست گذاشتم
از قبلش هم گفتم...
متشکرم

سعید یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 19:04 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوب
تنت به ناز طبیبان نیاز مند مباد دختر عمو
اقلا یه امروز رو به خودت استراحت می دادی که شب سرحال بری مهمونی
بازم مواظب خودت باش
حسن یوسف ها هم که دلبری می کنن

سلام پسرعموجان
متشکرم
استراحت باشه برای وقتای بیکاری... فعلا شلوغم

مهربانو دوشنبه 4 شهریور 1398 ساعت 15:25 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلو جونم سلام الهی بگردم برات که مریض شدی من بصورت تجربی میدونم تو و آقای دکتر چرا مریض شدید .. فکر کنم از هیجانه عزیزم .. من از این بلاها سرم اومده
حسن یوسفات خیلی خوشگل شدن امیدوارم چشمشون نزنیم و همیشه خوب و سرحال باشن عزززیز دل

سلام مهربانوی نازنینم
تجربه ت دقیقا درست هست... خودمم همین حدس را میزنم

رسیدن دوشنبه 21 بهمن 1398 ساعت 15:46

سلام تیله چطوری عزیزم بهتری انشاءالله. مراقب خودت باش

سلام نازنینم
متشکرم
تو هم مراقب دل مهربونت باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد