روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

سرما خوردگی یا گرما زدگی ... مساله این است

سلام

روزتون لبریز از خوشی و سلامت


اصلا زندگی یعنی همین... یعنی هر روز را اندازه دو روز زندگی کنی... هر روز را شلوغ و پرهیاهو زندگی کنی

زندگی یعنی همین ...

اما...

یهو انرژی کم آوردم

خواهرم سرماخوردگی داشت شدید ... مغزبادوم ازش گرفته ... مغزبادوم هم که کلا چسبیده به من ... منم الان سرما خوردم شدیییییییییییید

دو پینگ هم جواب نداده

از دیشب تلاش میکنم برای دوپینگ ... هرچی فکر کنید ویتامین خوردم ... آبلیموی تازه و عسل خوردم ... اصلا هرچی چیز خوب تو این دنیا بود خوردم ولی هیچ فایده ای نداشت... فعلا سرماخوردم


دیروز عصر خانومی که قابلمه پلوپز را برای تعمیرات بهش سپرده بودم بهم زنگ زد ... رفتم و قابلمه را گرفتم و چندتا تیکه خرده ریز هم برای دلخوشکنی مامان جان براش خریدم و رفتم خونه

داداش و زن داداش رفته بودند بیرون

مغزبادوم هم به شدت سرما خورده بود و رفته بود خونشون تا تحت درمانهای مامانش قرار بگیره

منم رسیدم خونه و اول یه سری زدم به گلهای سرسرا... بعدش یه سری به تراس...

بعد هم شروع کردم به خوردن ویتامین و چیزای خوب برای سرماخوردگی... اما وقتی که سرما را خوردی باید صبر کنی تا دورانش سپری شه و هیچکدوم این کارها فایده نداره... خلاصه دراز کشیدم وسط سالن که یهو دیدم یه سوسک اندازه یک هیولای واقعی داره برای خودش راه میره!!!!!!!!!!!!! طبقه چهارم !!!!!!!!!!!!!!!

ای خدا... جیغ و هوار... پدرجان و مادر جان افتادند دنبال سوسک... حالا هی از زیر این مبل به زیر اون مبل و یهو غیب میشد... دوباره پیدا میشد ... خلاصه در یک پروسه نفس گیر موفق به کشتنش شدن... زودتر کارهای قبل از خواب را انجام دادم و رفتم توی رختخواب

زنگ زدم به آقای دکتر و گفتم که خیلی بدحالم و نمیتونم منتظر بمونم... شب بخیر گفتم و بیهوش شدم

صبح که بیدار شدم ضعف شدید را حس میکردم... گفتم بزار دوش بگیرم... من تو این گرما بدون دوش میمیرم

امروز داداش و زن داداش نوبت بانک داشتند برای وام... پدرجان و مادر جان هم همراهشون ... زدیم بیرون

اول اومدن دفتر من و کپی ها را گرفتیم... دستگاهم دوباره ایراد داشت ... زنگ زدم سرویس کار...

تو این فاصله پدرجان زنگ زدند که نیاز به سفته هست و بدون برو بانک ملی...

اصلا توان راه رفتن در من نبود... با ماشین رفتم بانک ... همون لحظه سرویس کار رسیده بود دم دفتر....ای خدا

گفتم منتظرم بمونه... سفته را با پارتی بازی!!! (نمیدادندمجبور بودم) گرفتم و رسوندم دست پدرجان و سریع دفتر

الان هم جناب سرویس کار تا کمر داخل دستگاه تشریف دارند!!!!!!!!!!!!!





پ ن 1: یک اسپری داداش داد که بزنم داخل گلوم... واقعا التهاب گلوم را در کسری از ثانیه از بین برد...

پ ن 2: باز قرار هست فردا را تعطیل کنم و بمونم خونه و با خواهرا و داداش و زن داداش دور هم باشیم...

پ ن 3: منم دارم سریال هیولا را میبینم

پ ن 4: دوتا رمان هم زمان دستم هست و هیچکدوم را نمیرسم اونطوری که دلم میخواد جلو ببرم

پ ن 5: آقای دکتر یک لیست بلندبالا کتاب برام ردیف کردند که اجبارا باید بخونم

پ ن 6: به نظرم مهربونی خیلی ساده تر از نامهربونی هست...

نظرات 15 + ارسال نظر
کتی سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 11:06

سلام تیلو جان
امیدوارم زودتر حالتون خوب بشه
من وبلاگ شما رو خوندم و گیج شدم از روابط شما و آقای دکتر؟

سلام کتی نازنینم
متشکرم
وبلاگم را خوندید یا یک پست؟؟؟؟
چرا گیج شدین؟ چی براتون عجیب بود؟

الی سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 11:31 http://elhamsculptor.blogsky.com/

امیدوارم زودتر خوب شی عزیزم
دوپینگ جواب میده یکم سوخت و سوز داره فقط
سوسکا جدیدا خیلی پیشرفته شدن
اینجا که تا طبقه 6 هم بالا اومدن

متشکرم الی جان
فعلا که اجباراً دارم دوپینگ میکنم
خیلی پیشرفت کردن...
خب اگه تا 6 اومدن که دیگه چهار سهله... خب پس فدای سرمون
بزار کارشون را بکنن

mahtab سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 15:12

سلااام
اول اینکه امیدوارم زود حالتون خوب بشه.
بعدشم اینکه همیشه جمعتون جمع باشه و به خوشی کنار هم باشید

سلام مهتاب جان
متشکرم از لطفت
منم برای شما همین آرزوی قشنگ را دارم

رز سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 16:03 http://mysky.blog.ir

ان شاالله سلامتی عاجل و کامل
ما هم سرما خوردیم. دخترم که پنج روز تب داشت. الانم خودم فین و فین میکنم. خواهرم میگه اخه چه جوری تو این گرما سرما میخورین؟!
میگم: میتونیم، میخوریم!
و به علاوه میگم
سرما در گرما، گرما در سرما با ...
(تبلیغ بچگیامون درمورد رادیاتور )

دقیقا ... میتونیم و میخوریم...

هلناز سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 17:07 http://helenaaz.blog.ir/

امیدوارم زودتر بهتر بشییییییی

متشکرم عزیزدلم

زیتون سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 18:25

دوپینگ!!
دوپینگ رو که خوندم با خودم گفتم تیلو هم یعنى اهل این کارهاست!؟یعنى چه جورى براى سرماخوردگى مى شه دوپینگ کرد؟! تا بعد جمله بعدیش رو خوندم!
امیدوارم زود زود خوب بشى عزیزم.
اومدن داداشت اینا هم مبارک باشه. امیدوارم خیلى بهت خوش بگذره.


متشکرم دوست خوبم

قلب من بدون نقاب سه‌شنبه 15 مرداد 1398 ساعت 22:46 http://Daroneman.blog.ir

سلام تیلو جانم
ای وای تیلو چرا سرما خورد؟؟؟
دم نوش سرما خوردگی بخور
بنفشه خیلی خوب جواب میده

مواظب خودت باش

پس اینجور
فردا هم پست نمی نویسی

خوش باشی همیشه

سلام نازنینم
والا گویا ویروسی هست و بخوایم و نخوایم دچاریم...
متشکرم از توصیه هات...

soly چهارشنبه 16 مرداد 1398 ساعت 08:19

ان شالاه زودی خوب میشی .
گلودردو میشه یکم تحمل کرد ولی سردردشو اصلا نمیشه
من وقتی سرمامیخورم سریع میرم یه سرم پر از ویتامین میخورم با کلی امپول.دیگه بیمه میشم تا اخر زمستون.

متشکرم سولماز جان
والا با اینهمه مدلای مختلف ویروس و میکروب اصلا بیمه ای در کار نیست

طیبه چهارشنبه 16 مرداد 1398 ساعت 08:56 http://almasezendegi.mihanblog.com/

سلام عزیز هنرمند باااحساسم
دیشب بعد زا چندروز بدحالی چندپستت با هم خوندم
چقدر خوشحالم داداش اینا اومدن بالاخره
و خوشحالم که خوشحالید
براتون احوال خوب و خوش آؤزو می کنم و برای پدر آقای دکتر سلامتی کامل و سریع

سلام دوست جانم
متشکرم بابت همه دعاها و حس های خوبت

N چهارشنبه 16 مرداد 1398 ساعت 09:20

تیلو جانم امیدوارم زود خوب بشی..

متشکرم دوست خوبم

نسترن چهارشنبه 16 مرداد 1398 ساعت 10:09 http://second-house.blogfa.com/

بخور خیلی کمک میکنه همچنین دمنوش پونه و آویشن...
همیشه بخوشی

آخه فکر کن تو این گرما بخور بدی

بهامین چهارشنبه 16 مرداد 1398 ساعت 13:29 http://notbookman.blog.ir

ای جانم ،سرماخوردگی باید دوره اش طی بشه
زود زود خوب شو تیلو جانم
سریال هیولا فوق العاده اس،من تا قسمت ۱۱ را دیدم.
حال دلت همیشه خووب

دقیقا باهات موافقم
باید دوره اش بگذره
من ده تاش را دیدم

چیکسای چهارشنبه 16 مرداد 1398 ساعت 20:46 http://havali38.blogfa.com

تیلو جان بهتری دوستم؟

بهترم دوست جان

نگار پنج‌شنبه 17 مرداد 1398 ساعت 04:43

سلام وقت خوش
عزیزم تقریبا بیشتر ساکنین اصفهان به این درد مبتلا شدن سرما خوردگی نیست از هواى ناسالم و گردو غبار همه گلو درد ابریزش چشم و بینى و سردرد و بدن درد دارن تقریبا میشه گفت تمام علایم سرما خوردگى دیروز من جلسه بهداشت و درمان بودم بحث همین بود زمستون کم بود تابستون هم أضافه شد

سلام نگار جان
دقیقا اینو شنیدم... ولی خب کاری هم نمیشه کرد ... فعلا که دچاریم

رافائل پنج‌شنبه 17 مرداد 1398 ساعت 08:03 http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام. امیدوارم الان حالت بهتر شده باشه.
من وقتی سوسک میبینم همش میگم آخه چرا؟ خدایا چرا اینارو خلق کردی؟ فکر کنم سوسکه هم همینو در مورد من به خدا میگه!

سلام رافائل عزیزتر از جان
متشکرم
بیخود بکنه سوسک بی ادب...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد