روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

میلرزونه این زلزله قلبمو....

سلام

صبحتون پر از سلامتی و عاقبت بخیری



شوهرخواهرم برای بابا و مامان از نجف « دُر» آورده بود

پدرجان اصلا اهل انگشتر و هیچ زیور آلاتی نیستند، ولی قرار شد من هردوتا سنگ را ببرم برای اینکه تبدیل بشه به انگشتر...

مامان جان گفتند انگشترها را میزاریم توی جا نماز و هرکسی میخواد نماز بخونه دست میکنه و حال خوبی داره ...

این شد که دیروز بعد از ساعت کاری ، راه افتادم دنبال این کار، اول فکر کردم مغازه هایی که انواع زیورآلات نقره میفروشن باید همچین کاری بکنند

ولی بعد از یه عالمه گشتن متوجه شدم نه این کار هر کسی نیست

خلاصه یه آدرس نزدیک بهم دادن و رفتم و مغازه بسته بود

روی تابلوی مغازه شماره موبایل داشت

زنگ زدم و به آقای اونور خط توضیح دادم که دوتا «دُر» دارم که میخوام پایه انگشتر براش بزنید

گفت : نیم ساعت دیگه میام ...

خلاصه که تو این گرما کلی راه رفتم و یک کمی خرید خونه کردم و برگشتم و تقریبا 45 دقیقه بعد اون آقا اومد... یک نگاهی به سنگها انداخت و گفت چه سنگ خوبی هم هست... اما کار من نیست!!!!!!! صرفا باید بری میدان نقش جهان...

خلاصه که هلاک و خسته و بعد از دو ساعتی راه رفتن و گشتن توی گرما دست از پا درازتر برگشتم سمت ماشین و رفتم خونه

مامان جان و بابا جان دوتایی اومده بودند به گلهای دم در آب بدن

خیلی حسن یوسف های دم در خوب شده ... قد کشیده و حسابی پررنگ و آب و خوشرنگ شده ...

رفتیم بالا و سه تایی شام خوردیم

بعد از شام مامان هی گفتن کمرم درد میکنه... حالم خوب نیست ... و یهو گلاب به روتون شروع کردند به استفراغ...

حسابی ترسیده بودم ... لباس پوشیدم و گفتم سریع بریم بیمارستان... قبول نکردند

گویا عصر جایی رفته بودند و بهشون شیرینی تعارف کردند و معده حساس و ....

خلاصه که تا آخر شب حسابی نگران  و دلواپس بودم

هرچی تونستم آبلیمو و نبات داغ بهشون دادم

ولی اصلا خوب نبودند و خیلی اذیت شدند

اما صبح خدا را شکر با حال خوب بیدار شدند



پ ن 1: در یک تصمیم ناگهانی امروز و فردا میخوام برم یه عالمه ملحفه (ملافه خودمون) بخرم

دوستای اصفهانی کسی از حراجی های نساجی بروجرد خبر داره؟ به درد بخوره؟ ارزش اینهمه راه رفتن را داره؟


پ ن 2: دفعه سوم هست دارم این پست را مینویسم و میپره... دیگه بلاگ اسکای داره منو فراری میده ... شماها شاهد باشید


پ ن 3: شروع کردم با تسبیح متبرک کربلا ، برای اجابت دعاها و آرزوهای دوستای وبلاگی صلوات میفرستم ... نیت کنید

انشاله که اجابت نزدیکه


پ ن 4: آقای دکتر دیشب خیلی دیروقت اومدن و منم خواب بودم وحرف نزدیم

صبح به روش خودشون باج دادن و حسابی حرف زدن و دلخوری را برطرف کردند... از باج دادنش خوشم نمیاد ولی از این توجهش کیف میکنم


پ ن 5: هر بار که این پست را نوشتم یه چیزایی یادم رفت و هی کوچولو و کوچولو تر شد


پ ن 6: مامان جان و پدرجان یه عادت بد دارن، یه سرمای کوچولو میخورن شروع میکنند وصیت کردن، دیشب مامان جان حسابی خون به دلم کرد


پ ن 7: با اینکه قول داده بودم تا وقتی همه کتابهای کتابخونم را نخونم دیگه کتاب نخرم با برخورد به یه آف 50 درصدی ، دیروز برای خودم عقاید یک دلقک را خریدم


یادم نمیاد بقیه حرفا


نظرات 16 + ارسال نظر
رافائل دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 10:38 http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام عزیزم.
از دست بلاگ اسکای نگو که دل من خووونه!
راستی تو میدونی چطوری میشه از نوشته هامون بک آپ بگیریم؟

سلام به روی ماهت
منم دلم خونه
نه بلد نیستم ولی امروز احساس خطر کردم و دلم میخواد بگیرم
یکی از دوستای وبلاگی بهم گفته تک تک پست هات را کپی کن داخل یک فایل ورد... البته به نظرم خیلی کار وقت گیری میاد...
من نزدیک 1200 تا پست دارم ... چطوری این کارو کنم؟
وقت ندارم

الی دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 10:40 http://elhamsculptor.blogsky.com/

حتما اون تسبیح حس خوبی میده
شایدم یه عطر خوب


الی جانم ....

mahtab دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 10:59

سلااام
اول باید بگم اون نذری که گفتید را حتمن انجام میدم. آخ که اگه بشه...
آخ که چقدر دلم میخواد اون اتفاقه بیفته و بعدش من بیام همین جا بهتون بگم...
خدایا رحم کن لطفن. خسته شدم از این همه دلتنگی

بعدشم هم اینکه امیدوارم پدر و مادرتون همیشه سلامت باشن. مشکل خواهر شما هم انشااله که حل بشه

سلام عزیزدلم
این نذر بسیار کارگشا و اثربخش هست ... انشاله که حاجت روا باشی
متشکرم
منتظر خبرهای خوبت هستیم

رز دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 11:24 http://mysky.blog.ir

سلام.
در نجف، اسمش هم حس خوبی به ادم میده. خیلی هم قشنگه. مبارک باشه.
عوض کردن ملحفه... همین دیروز داشتم تخمین میزدم که اینکار چقدر هزینه و کار و پارچه لازم داره... به نتایج خوشحال کننده ای نرسیدم!
همیشه بعد از نوشتن مطلب، قبل از زدن دکمه ی انتشار، اول نوشته ات رو کپی کن، که اگر پرید بتونی پیست کنی.
برای سیو کردن نوشته هات، دو راه پیشنهاد میکنم
۱. تو تنظیمات وبلاگت، تنظیم کنی که توی هر صفحه، مثلا صد نوشته ی اخرت رو نشون بده. بعد وبلاگت رو باز کن و هر صفحه رو سیو کن. به صورت فایل html سیو میشه، بعد با کلیک راست روی فایل سیو شده ، open with word رو انتخاب کن. اینجوری به تکست هات دسترسی داری و برای ۱۲۰۰ پست، ۱۲ بار این کار تکرار میشه.

۲. سرویس بیان، یک ابزار مهاجرت داره که کل پست هات رو با پیام ها و تعداد بازدیدهات به بلاگ بیان منتقل میکنه.

سلام به روی ماهت
راست میگی حتی اسمش هم حال آدم را خوب میکنه
مگه خیلی هزینه تعویض ملحفه میشه؟ من هنوز برآورد قیمت نداشتم... برم ببینم چه خبره اصلا
راست میگی ... باید همین کارو میکردم

وای بینهایت سپاسگزارم بابت اینکه بهم یاد دادی بک آپ گرفتن را
کاش تنبلی نکنم سریع این کار را انجام بدم
خیلی از دوستان از بیان تعریف کردند... اما هنوز قصد جابجایی ندارم

رسیدن دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 12:07

.تن مادر سلامت باشه الهی . ممنون از دعاهات و ذکر گفتنت. من نیت کردم


متشکرم عزیزدلم
انشاله که حاجت روا بشی

لاندا دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 13:24

وای خیلی بده مریضی مامان و بابا ها. چه برسه به اینکه بخوان وصیت هم بکنن!!!!

والا همچین دل منو خون کرده بودند که نمیدونی

لاندا دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 13:28

فعلا نمیشه بکاپ گرفت ولی قراره این امکان رو فعال کنن.
من که قالبم دست ساز بود و همه چیم پرید. همه لینکام، تگ هام، نوشته های کنار وبلاگم

یکی از دوستان یک روشی ارائه دادند
حالا تست نکردم ببینم چطوریه
کاش خودشون امکانش را فراهم کنند

نسترن دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 14:46 http://second-house.blogfa.com/

دُر عاالیه...روایت داریم هروقت به دُر نجف نگاه کنید ثواب زیارت امیرالمومنین رو داره...
خدا مادر و پدرتون رو براتون نگه داره

حُسن یوسف خیلی دوست دارم ولی اصلا دستم براشون خوب نیست...یا خشک میشه یا آفت میزنه...

کامنتای منم فکر کنم براتون ثبت نمیشه...چون تو پستای قبل کامنت گذاشته بودم ولی خبری نیست

پیشکش شما... قابلتون را نداره
چقدر خوب... انشاله که زیارت حضرت امیر قسمت هممون بشه
برای من که حسن یوسف ها خوب شدند... فکر کنم به جای نگهداریشون خیلی ربط داره
امان از دست بلاگ اسکای

رهآ دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 18:12

تیلو اینجا رو تا حالا دیدی؟ :)

https://www.pinterest.com/pin/491455378086777481/


نصبش کردم مدتهاست
و حتی اشتراکش را هم دارم

مینو دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 19:00 http://Minoog1382.blogfa.com

عقایدیه دلقک روخیلی دوست داشتم
درموردنساجی بروجردهم من مدتهاست می خوام برم ببینم چه خبره .ایشالادوستانی که استفاده کردندتجربیاتشونوبه اشتراک بذارن.
منم دعاکن عزیزم

از بس تعریفش را شنیده بودم خریدمش...
فعلا که کسی چیزی در مورد نساجی نگفته
توکل برخدا
دعاگوهستم و محتاج دعات

نون سین دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 22:09

سلام تیلو جونم:)
خب خدا رو شکر که زندگی رو رواله و مادرت هم بهتر شدن:) انشالا انگشترا هم درست میشه و خیالت راحت میشه از بابتشون :)
من عقاید یک دلقک رو کتاب صوتیشو گوش دادم ولی راستش دوس نداشتم... تو ببین دوستش میداری یا نه ...

سلام به روی ماهت
متشکرم که بهم سر زدی
انشاله که همیشه خوب باشی
منم چند صفحه ای خوندم و جذب نشدم ... حالا ادامه بدم ببینم چی میشه

چیکسای دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 22:48 http://havali38.blogfa.com

هوا بس ناجوانمردانه داغ است
ادم تبخیر میشه
....
سلام به تیلوی عزیزدلم خوبی دوست جان
زنده باشن پدر و مادرتون و بلا ازش دور باشه
چه هدیه خوبی خواهرتون دادن

سلام عزیزدلم
خدا را شکر که پیدات شد... دلتنگت بودم دختر گل
متشکرم
پیشکش شما... قابلتون بیشتر از این حرفاست

elham دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 23:07 http://http:nagoftehanadideha.persianblog.ir/

تیلو تیلو جان، من یکبار به خاطر قیمت مناسب و تفاوت قیمتش با ملافه های ترک از نساجی بروجرد ملافه ای خریدم. دوامش خوبه. رنگش هم نرفت اما بعد از چند بار شستن گول گول میشه. پارسال ملافه ای یزد رو هم امتحان کردم. پرحاش خیای قشنگه. اما خیلی نرم و لطیف نیست. ترجیحا همون ملافه ای های ساتن نخی ترک را استفاده کن. هم دوامش و تنوع رنگش بیشتره هم گول گول نمیشه.نمی دونم کلمه گول گول منظورم رو می رسونه یا نه.

متشکرم الهام عزیز از اینکه وقت گذاشتی و جواب دادی
البته یه اخلاق بدی که من به شخصه دارم این هست که ملحفه ها را زود زود عوض میکنم
اول در مورد اون گول گول شدن بگم...
اصفهانی ها به اون حالت میگن : تُل... تُل شدن ... و من چقدر سر این کلمه خاطره داره که خیلی از دوستام با زبانها و لهجه های دیگه این کلمه را چیزهای دیگه میگن و دفعه اول آقای دکتر کلی به این کلمه خندیدن

نرفتم نساجی بروجرد... ولی رفتم نساجی مازندران و نساجی یزد
اصلا پارچه ترک که نداشتند ولی با تفاوت قیمتی که وجود داشت و اون اخلاقی که گفتم فعلا از همون نساجی یزد خرید کردم... متشکرم از راهنماییت و وقتی که برام گذاشتی

نسترن دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 23:49 http://above-sky.blogfa.com

پرانرژی و پر از حس خوب و زندگی
من تو را عاشقم


ممنون دوست جان

رهآ سه‌شنبه 8 مرداد 1398 ساعت 23:19 https://ra-ha.blog.ir

الان بازی جدید بلاگ اسکای این که وقتی دارم پست ها رو میخونم ته هر پست ی تبلیغ هست :|


اه منم اینو دیدم و فکر کردم من دارم اشتباهی میبینم...

قلب من بدون نقاب چهارشنبه 9 مرداد 1398 ساعت 10:08 http://daroneman.blog.ir

سلام تیلو جانم
دیروز ی کامنت بلند بالا برات نوشتم در مورد سوالت که پرسیده بودی از نساجی خرید کنی
با گوشی کامنت نوشتم و ارسال نمیشد!!! همش میگفت کد اشتباهه

سلام سپیده ی نازنینم
لعنت به این وضعیتی که برامون درست کردند
چقدر بد شده ...
من به جای بلاگ اسکای شرمنده ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد