روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

پیرمردی در کوچه با صدایی پر سوز و گذار آواز میخواند...

سلام

روزتون پر از لحظه های خوب


اول صبح از راه نرسیده داشتم روی میزکار هسته های زردآلویی که دیروز خورده بودم را میشکستم

یعنی از هسته های میوه ها هم نمیگذرم

یهو یه آقای میانسالی وارد شد و یه نگاهی کرد و گفت حالا مواظب باش میز را داغون نکنی... منم بهش هسته زردآلو تعارف کردم

با یه اخمی گفت : نه نمیخورم ... منم با لبخند به روی خودم نیاوردم...




پ ن 1: با اجبار مامان تن دادم به چک آپ... متخصص داخلی... فوق تخصص کبد...باشد که رستگار شوم....

سونوگرافی را هم دیروز انجام دادم ... حالا بزارید آزمایش و اینا را هم کامل کنم بهتون خبر میدم


پ ن 2: دختر خاله قصد کرده از همسرش جدا بشه... در دوران عقد...


پ ن 3: به بابا گفتم برام از باغچه توت بیارن... ولی در گوشی به شماها میگم ، توت را باید از درخت چید همونجا خورد...


پ ن 4: زندگی روی دور تند ، داره منو تبدیل به الماس میکنه... و من امیدوارم به زودی بدرخشم

نظرات 12 + ارسال نظر
رسیدن چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 11:58

جالبه تو هم امروز جلب یه پیرمرد شدی مثل من
انشاءالله که سلامت باشی. حتما بیا نتیجه رو بگو

جلب نشدم... ولی جالبه که برخورد مشترک داشتیم

مهربانو چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 12:13 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام تیلوی عزیز و درخشان من
هسته ی زرد الو نوش جونت .. چه آقای بداخلاقی بوده
عزیزم مشکلی احساس کردی یا فقط جهت چک آپ ؟
امیدوارم دختر خاله تصمیم درستی گرفته باشه
با ماجرای توت خوردن از درخت موافقم خیلی حال خوبی داره به شرطی که سم نزده باشن به فنا بریم
تو درخشانی و درخشان تر میشی عزیزم

سلام به روی ماهت
والا بزارین اسمش را بزاریم چک آپ... کسایی که منو از نزدیک میشناسن میدونن که من کلا دکتر برو نیستم... اصلا اهل چک آپ و این حرفا نیستم... مامان جان متوجه یه نکته ریزی شده بودند و به شدت ابراز نگرانی میکردند... بیشتر به خاطر ایشون تن به این چک آپ دادم
درخت توت ماله باغچه خودمونه... و پدر اصلا از سم استفاده نمیکنند
انشاله که اینطور باشه ... مهربانوجان از داشتنت خوشحالم

قلب من بدون نقاب چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 12:58 http://daroneman.blog.ir

تیلو چند وقته دارم به ی چیزی فکر میکنم
فکر میکنم به زودی در مورد این موضوع با تو حرف بزنم

تصورت خنده آورد روی لبم
با چی شکوندی حالا؟

هیچی نیست خوشگلم جواب همه آزمایش ها و سونو ها عالیه

خوشحال میشم ... حرف زدن دلهامون را نزدیک میکنه و کلی ایده تازه به ذهنمون میاره

با یه چکش خیلی بزرگ

انشاله

سعید چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 13:02 http://www.zowragh.blogfa.com

اول اون هسته ها رو از رو میز کار بردار
اون میز کاره نه میز هسته شکستن
بعدشم بیا کامنتای منو جواب بده بعد برو هر چقددددد خواستی بدرخش
هی بدرخش و بدرخش

چرا؟ چه اشکال داره هسته زردآلو روی میز کار؟
راستی میگی کامنت واجب تره... اومدم

sara.s چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 15:52

سلام عزیزم.واقعا توت فقط زیر درخت حال میده.امسال فقط یه بار قسمت شد بریم بخوریم اونم که پ بودم با ترس چندتا دونه خوردم.ایشالا که از چکاپ سربلند بیرون بیاین منم هر 6 ماه میرم بزور همسرمم میبرم

سلام ساراجان
متشکرم... ولی من اصلا یادم نمیاد آخرین باری که چک آپ کردم کی بوده

واگویه چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 18:19

البته اگه میزش چینی نباشه خب مقاومت میکنه

سلام
خیره إن شاء الله

روی میز سنگی داشتم این کارو میکردم... جایی که میدونستم اشکالی نداره

سلام به روی ماهت

سعید چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 19:58 http://www.zowragh.blogfa.com

دختر عموجان تیلو
اومدم در خونتون هر چی زنگ زدم کسی جواب نداد
دیگه دارم نگرانت میشم

آخ آخ
کسی خونه نبود ... میدونی که از صبح میام سرکار

اذر چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 22:11 http://azar1394.blogfa.com

سلام علیکم
هسته زردالو نبایدم گذشت ولی رو میز چرا ؟؟هسته سفته .
خدا بد نده..چکاپ واسه چی
دختر خاله ؟؟تعجب
تازه توت باید نشسته خورد :

علیک سلام دختر گل
میزکار سنگی بود و مشکلی براش پیش نمیومد
توت را بشوری که دیگه کلا مزه نمیده

امیر چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 22:14

با سلام
زندگی با همین کارایی که ادم دوست داره انجام بده و انجام میده زیبا میشه . همین شکستن هسته زردآلو که انصافا خوشمزه تر از خود زرد آلو هست.
و چه راحت با زندگی کنار میایی و خودت را معذب و درگیر مسائل سخت و الکی نمی کنی .
میدونی بعضی ها از جمله شما قلق زندگی کردن را پیدا کردین و خوش هم می گذره و سراغ دارن افرادی را که با اینکه وضع مادی توپی هم دارند اما نه تنها لذت نمی برند بلکه دائم در حال نق زدن و غر زدن هستند و اگه بهشت براشون فراهم بشه باز هم براشون مثل جهنم می مونه و بر عکسش هم هست کسایی که نون شب ندارند اما عشق و علاقه بین آنان زیاد است و همون نون پنیر شان از صد تا چلو کباب و .... لذت بخش تر است ساده هستند و خودمونی و از بودن در کنار اونا لذت می بری و احساس می کنم عشق و علاقه و صمیمتی که در ذات و ضمیرت بی ریا خانه کرده باعث شده که حرفات بر دل بنشینه چون از دل برامده است.
دعایم در حق ات این است که عشق ات صد برابر و وجودت پر از احساس خوب و دلنشین و تن ات بی نیاز از وجود طبیبان و روزی ات حلال و خلاصه هر بهترین است سهم شما باشد

سلام دوست خوبم
راست میگی باید قلق زندگی را پیدا کرد
همین الان داشتیم با آقای دکتر حرف میزدیم ، حرف از آقای دکتری بود که میلیاردها ثروت داره ولی به سادگی زندگی میکنه و چقدر راضی هست از این سادگی و چقدر قلب رئوف و مهربانی داره و چقدر زندگی را زیبا میبینه
باید زندگی کردن را یاد بگیریم قبل از اینکه دیر بشه
من که دارم هر روز تمرین میکنم

الی پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 10:41 http://elhamsculptor.blogsky.com/

من کلا زردالو رو میخورم که به هسته اش برسم


خوشم میاد که دوستام هم دقیقا عین خودم هستند

مهربانو پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 12:45 http://baranbahari52.blogsky.com/

*خدا رو شکر خیالم راحت شد بابت چک آپ
*توت های سم نزده حاصل دست پدر نازنین گوارای وجودت .
*من هم عزیز دلم

اصلا خیال من راحت نشد... انگار همون بی خبری عین خوش خبری بود
فدای محبتت
هزاران بار جای دوستام را خالی کردم برای اون توت های خوشمزه

نسترن شنبه 1 تیر 1398 ساعت 11:24 http://second-house.blogfa.com/

چه حس خوبی داشت نوشته تون
الهی جواب چک آپ ها عالیه :)
منتظر اعلام درخشیدنها هستیم

بهم لطف دارین ... حس های خوب خودتون هست که به منم منتقل میشه
الهی آمین
منم منتظرم و در تلاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد