روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

آخرین جرعه ی این جام تهی

سلام

روز و روزگارتون بر وفق مراد

امیدوارم به هرچی که میخواین برسین


مشکل آقای دکتر خدا راشکر تا حدودی برطرف شد و خیال خودشون که راحت شده

حالا اینکه من کاسه داغ تر از آش هستم و هنوز نگران دیگه بحثش جداست

اما دیشب آقای دکتر اونقدر دیر اومدن که من واقعا هفت تا پادشاه را خواب دیده بودم

یکی از دستگاه های کلینیک خراب شده بود و نیاز به تعمیر داشت و ...

حدود ساعت یک بود دیدم هنوز باید خیلی منتظر بشم ، ده روزی هم هست در چالش ترک اینستا به سرمیبرم...

این بود که رفتم سراغ کتابخانه مشترکمون با آقای دکتر، فیدیبو

دیدم دوتا کتاب نصفه خونده دارم و 35 تا کتاب نخونده ... یکی از کتابها باب میلم بود

شروع کردم به خوندن ... اصلا نفهمیدم کی خوابم برد... ولی وقتی زنگ زد وسطای خواب پادشاه پنجم ششم بودم




فندوق کوچولو ما از وقتی خیلی فسقلی بود دست به گریبان خس خس شدید گلو هست

که تشخیص دکتر خودش و بهترین دکتر متخصص اطفال این حوالی آلرژی هست

از وقتی داروی جدید آلرژی را گرفته همش تنبلانه خوابه و این اونقدر غصه به دلم میاره که حد نداره



مغزبادوم هفته ای دوبار میره کلاس هندبال

ولی بقیه کلاسها را مامانش کنسل کرده به خاطر گرما... البته که هرکسی روش تربیتی خاصی برای بچه خودش داره

حالا دیگه شروع کرده کتابهای داستان بزرگتری را میخونه... نوشتن و به خصوص نامه نوشتن را خیلی دوست داره

هفته سه روز با مامان و بابا صبح ها میره باغچه و حسابی دوچرخه سواری و آب بازی میکنه



و اما من ... یه لیست نوشتم که نگاه کردن بهش هم ترسناک هست

ولی حتی یک دونه ش تیک نخورده

منتظرم اون شنبه ی کذایی معروف از راه برسه....



میوه فروش سیار داره توی بلندگوی دستیش به شدت داد و هوار میکنه

من که حتی یک کلمه از حرفاش را نمیفهمم... حالا من دارم میبینمش... اونایی که تو خونشون هستن و اینو نمیبینن چطوری میخوان بفهمن این چی میگه....



خانومه رئیس پایگاه ب س ی ج مسجد محل هست... با ادا و اطوارهای مخصوص خودش

از بس شو آف ش بالاست کاملا میشناسمش...

دفعه چندم هست که میاد یه چیزی در حد 5 یا 6 هزارتومان از من خرید میکنه ، میگه میرم الان کارتم را میارم... الان از تو ماشین پول میارم... الان میدم بچه م بیاره ... و بعد میره و چندماهی دیگه پیداش نمیشه... بعدم اگه من یادآوری نکنم اصلا به روی خودش نمیاره که بدهکاره...



کسی از صبح داره به ناهار ظهرش ناخنک میزنه، اسمش چیه؟





نظرات 17 + ارسال نظر
الی سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 10:42 http://elhamsculptor.blogsky.com/

خداروشکر که مشکل اقای دکتر حل شد

من به دعاهای شما دلخوشم... میدونم که انرژی های خوبتون میتونه گره های سخت را باز کنه

مهربانو سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:06 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام تیلو جونی
برای حل مشکل خیلی خوشحالم
این نامه نوشتن برای مغز بادوم عااالیه خیلی تشویقش کنید .
مهردخت هم کوچولو بود الرژی داشت شربت زادیتن می خورو و خیلی کمکش می کرد .
به خانم رییس بگو چه خبرررته ؟؟ چهههه خبرررررته

سلام مهربانوی جان...
اره بهش میگم برام هر روز بنویس... تازه گاهی منم براش مینویسم و میزارم کنار و بعد میره سرکیفم و یه دسته نامه بر میداره ... کیف میکنه از این جور کارها
چقدر آدم از مریض بودن کوچولوها غصه میخوره...

رسیدن سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:46

سلام تیله جان خوبی . ببخش این مدت نبودم . انشاءالله سلامت باشی

سلام به روی ماهت
امیدوارم هرجا هستی شاد و سلامت باشی

امیر سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:04

سلام
دیشب ساعت دو بود که برگشتم شاید به گفت گرمای جهنم دو درجه خنک تر از اهواز هست . وقتی رسیدم ترمینال یکی از فامیل ها منتظرم بود سوار شدیم و مستقیم بطرف بیمارستان ساعت ۱۲ و نیم که گرنا در اوج شدت بود جلو در بیمارستان دو کیلو موز و چند تا اب میوه گرفتم و رفتیم و بعد جستجو در بخش های سی سی یو اوتو پیدا کردیم که در حال مرخص شدن بود و خانمش داشت کارای حسابداری را انجام میداد تا اون کارا انجام بشه ما هم یک ساعتی کنارش بودیم و بعد از خداحافظی با اون و خانمش خانه فامیل رفتیم و کمی استراحت و دوباره ترمینال و اتوبوس و ....
اتوبوس خنک و دلچسب و من هم یک خواب دو سه سلعته داشتم و سه چهار ساعتی هم اهنگ گوش دادم تا رسیدم .
خدا را شکر که کارای شما و دکتر هم روبراه شده و در حال شدن است
مشکلی نیست که اسان نشود
تیلو باید که هراسان نشود

سلام به شما دوست خوب
به نظرم باید در رفت و آمدتون تجدید نظر کنید و البته که بیشتر مراقب سلامتیتون باشید

خواهر شما سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:39

سلام عزیزم. من اواین باره کامنت میزارم. از نوشته هاتون لذت میبرم. پسر من هم از بچگی آلرژی داشت. علاوه بر درمان دارویی یک عامل خیلی موثر در بهبودش این بود که بنا به گفنه دکترش همه سرویس خوابش رو شامل بالش و لحاف و تشک از الیاف غیر حیوانی و ترجیحا طبی انتخاب کردیم. سلامت باشید.

سلام خواهر خوبم
متشکرم از پیشنهادتون .... تاجایی که میدونم تمام رختخوابش طبی هست... ولی بازم به خواهرم این نکته را گوشزد میکنم... البته دکترش معتقد هست به خاطر خوراکی ها این آلرژی تشدید میشه و بیشتر به خاطر گرد و غبار و بوها هست

سمیه سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:42

خدا رو شکر مشکلتون حل شده
انشاله مشکل من و بقیه دوستامون هم حل بشه و روزای روشن و رنگی رنگی در راه باشه

انشاله که مشکلات همه رفع بشه و روزگار خوبی را سپری کنید

سعید سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:54 http://www.zowragh.blogfa.com

دختر عموجان گلم سلام
روزت پر از روشنایی
آره من معمولا فشارم پایینه
از تو چه پنهون اگه تا چند روز آینده خالم خودشو بهم معرفی نکنه نقشه دارم دیوار باغ رو شبونه برم بالا

سلام پسرعموجان
دیگه اگه تا چند روز آینده خاله جان برنگردن دیگه زیاد هم اومدنشون فایده ای نداره ... داره یواش یواش فصل توت به آخر میرسه

سعید سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 13:06 http://www.zowragh.blogfa.com

عرضم به خدمت دختر عموی ماهم که نگا نکن من ادبیات خوندم و شغلم حسابداریه ها
دست به آچارم حرف نداره
همه چی رو هم تعمیر میکنیییییییییییم
آب میوه گیرییییییییییییی
چرخ گوشششششششششششتتتتتت
موتور اف 14
لباسشوییییییییییی
تعمیر میکنیییییییییییییییییییییییییم
آی خونه دار و بچه داااااااااااااااار
موتور هواپیماتو بزار تو زنبیل و بیاااااااااااااااااااااااار
معمولا هم هر چی رو تعمیر میکنم یه مشت پیچ و مهره اضافه میارم
جالب این جاس که اون دستگاه بدون اوناهم قشنگ کار میکنه
خلاصه به دکترجان بگو دستگاهی چیزی خراب شد یه تک بزنن من با جعبه آچارم میام
امیر محمد ماهم از وقتی از بیمارستان آوردیمش به صورت فابریکی خس خس گلو داشتالان خوب شده خداروشکر
اون خانم فرمانده هم که اتفاقا باید الگو باشه خودش نوبره چی بگم ولا
مغز بادم باهوش هم که معلومه به خالش رفته
دیشب تو یه فروشگاه از دیدن یه کوچولو که یهویی با خودش خندید ذوق مرگ شدم
تو محله ما هم یکی هست که سر ظهرا با وانت میاد خرما میفروشه
یه جوری خرماهاشو تبلیغ میکنه مثل یه معلم که میخواد شاگرد تنبلشو شیرفهم کنه

به کسی هم که به نهار ظهر ناخونک میزنه میگن به ناهار ظهر ناخونک زن

راستی راستی
لعنتیاااااااااااااااااااااااااااااااا
واسه هزار تومننننننننننننننننننننننننننننننننننن
فکر کننننننننننننننننننننننننن

اینا را توی پروفایلتون خوندم
چقدر خوبه یکی از این تعمیراتی ها نزدیک آدم باشه
البته من پدرجانم همه این کارها را انجام میدن
ولی فکر کنم یه کمی دقیق تر از شما
اخیش... مریضی این کوچولوها دل آدم را به درد میاره
من اصلا فکر نمیکنم این آدمها بتونن الگو باشن... از همه بدتر هستند

سعید سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 13:36 http://www.zowragh.blogfa.com

خب نه این که ما قوم و خوش پر رفت و آمدی هستیم واسه همون تو اینا رو نمیدونی
اگه یه سر به پروفایلم میزدی اون جا نوشتم
بله خود تو از من و خیلیای دیگه پر انرژی تری


شرمنده شدم والا

قلب من بدون نقاب سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 14:39 http://daroneman.blog.ir

سلام جان دلم
نگران نباش اکثر بچه ها اینطوری هستن در سالهای اول بعد کم کم خوب میشن

چه خوب خوش خبر باشی... خداروشکر مشکل حل شد... حتی شده تا حدی

از نامه های مغز بادوم برای ما اینجا بنویس

سلام عزیزدلم
انشاله که خیلی زود خوب بشه
الحمدلله ... البته تازه فهمیدیم که مشکل اصلا حل نشده
حتما سرفرصت این کاررو میکنم...

لیلا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 16:57

به کسی که به نهار ظهرش ناخنک میزنه میگن منتظرررررررر نهار

قشنگ بشین نهار ظهرتو زودتر بخور و خودتو راحت کن
حالا نهارت چی هست؟؟؟ احتمالا خیلی خوشمزه است که ناخنک میزنی

واگویه سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 20:11

سلام
خدا رو شکر که به خیر گذشت
عاشقانه هاتون پایدار

سلام دوست جان
متشکرم

سعید سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 21:24 http://www.zowragh.blogfa.com

دختر عموجان میگما یه کامنت بلند و بالا برات فرستادم بهت رسید؟
آخه تایید نشده

میگما خیلی دل کوچولو هستیا
با اصطلاحات اصفهانی آشنایی؟
خب صبوری کن برادر من

رهآ چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 00:29 http://rahayei.blogsky.com

خونه مغزبادوم دستگاه بخور سرد هست؟ خیلی کمک کننده س بابت این موضوع. مخصوصن برای این فصل که هوا گرم و خشک. الهی خوب خووب شه. خیلی ناراحت کننده س مریض شدن این کوچولوی های دوست داشتنی.

فندوق جان آلرژی داره
خونه مغزبادوم اینا همیشه بخور سرد روشن هست ... ولی برای فندوق جان را نمیدونم
راست میگی... یادآوری خیلی به جایی بود... بخور سرد برای تنفس عالیه

سعید چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 10:20 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام تیلو
خوبی دختر عموجون
تا سه میشمرم اگه اومدی که اومدی
اگه نیومدی میام سر کوچه تون در خونتون
1
2
3

ببین خودت نیومدی الان میام در خونتون

سلام پسرعمو
متشکرم
شما خوبی
اخ اخ ... حیف که کسی خونه بنود... وگرنه مطمئنم دیروز اومدی در خونه

بهامین چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 11:12 http://notbookman.blogsky.com

سلام تیلو جان
خوبی؟؟
خداراشکر مشکل آقای دکتر تا حدودی رفع شد .
اراده تیلو میتونه تو چالش اینستا نرفتن موفق بشه


الهی،فتدق کوچولو،الهی خیلی زود اون خس خس برطرف بشه.

سلام بهامین عزیز
متشکرم
شما خوبین
موفق شدم... فهمیدم غیر از اون عادت بد که هیچ وقت نتونستم ترکش کنم خیلی راحت میتونم بقیه عادتهام را کنترل کنم
الهی آمین

رهآ پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 11:33 http://rahayei.blogsky.com

من اسم فندوق و با مغزبادوم اشتباه کردم :) وگرنه منظورم همون فندوق فسقل بود :)


قربون محبتت بشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد