روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

حال متفاوت

سلام

شنبه تون خوش آب و هوا

امروز هوای اصفهان اصلا هوای خوبی نبود... صبح که از خونه اومدم بیرون غبار و ریزگرد همه جا را پوشانده بود

نه میشد نفس کشید نه جایی را درست و حسابی دید

انگار زیر آب داشتم رانندگی میکردم


آخرای بهار هست ولی دیگه بهار نیست... بهار یک هفته بیشتره که رفته

نه از خنکای بهار خبری هست نه از اون سرسبزی روشن...

همه برگها پررنگ و تابستونی شدند

گلهای بهاری یهو غیب شدند...

و من عاشق تابستانم... با انواع نوشیدنی های خوشمزه ش

با آب بازی و تاب بازی و حال خوبش

با هندونه ها و مدل مدل قاچ زدنشون

یا آب میوه های هیجان انگیز

با بیرون رفت های دم غروب

با شب نشینی های کوتاه و مهمونی های عصرونه بلند

من هر فصلی را در جایگاه خودش خیلی خیلی دوست دارم و میتونم ساعتها در وصفشون بنویسم...


سعی کردم اولین پست با گوشی را بنویسم... هم بدقولی نکرده باشم و هم روزهای تعطیل یک پستی گذاشته باشم

هذیان شبانه ای ... که شاید ارزش خواندن نداشت


اما ... چهارشنبه عصر زنگ زدم به خانم تمیزکار و قرار اول صبح پنجشنبه را باهاش گذاشتم

پنجشنبه زودتر بیدار شدم یه صبحانه درست و حسابی خوردم و یکی یکی وسایل را آماده کردم

قرار بود اول پارکینگ را تمیز کنه ... بعدش راه پله ها و آسانسور و لابی

هرچی صبر کردم نیومد... ریزریز حوصله م سررفت و شروع کردم به جارو کردن پارکینگ... وقتی کل پارکینگ را جارو زدم حسابی خسته شده بودم

زنگ زدم بهش و با بیخیالی مطلق گفت که نمیتونه بیاد... حتی خبر هم نداده بود...

حرصم در اومد

نمیخوام قضاوتش کنم ... ولی الان میفهمم که تفاوت های فرهنگی را هیچ جوره نمیشه منکر شد...

خلاصه دست تنها تمام تمیزکاری ها را انجام دادم ... ساعت یک بود که کارم تمام شد

هلاک و خسته... ناهار را خورده و نخورده مشغول تمیزکاری داخل خونه شدم ...

ساعت چهار دوش گرفتم و یه نفس راحت کشیدم

مغزبادوم یک هفته ای بود که حسابی به من گیر داده بود که باید برم خونشون مهمونی

براش یه تاپ خوشگل تابستونی خریدم و ساعت 5 پیشش بودم

اول «دکتراکتشاف» بازی کردیم

بیسکوییت خوردیم

بعد یه کمی نقاشی کشیدیم

کشتی گرفتیم و حسابی بالش بازی کردیم

و بعد رضایت داد من برگردم خونمون... البته صرفا چون مهمان داشتند قبول کرد که با من نیاد

با عجله برگشتم سمت خونه و مامان را سوار کردم و رفتیم برای خرید هدیه ...

دایی و زن دایی جان رفتند خانه نو...

مامانم هم مثل من ترجیح میده برای نزدیکانش هدیه بخره تا بخواد پول بزاره...

یه هدیه خوشگل براشون انتخاب کردیم ... منم دوتا ظرف پایه دار قدبلند باریک دَر دار برای شکلاتهای روی میز خریدم...

تو راه برگشت هم بستنی خریدیم و اومدیم خونه

جمعه هم صبح زودتر بیدار شدم و دست به کار شدم یه کیک شکلاتی بینظیر پختم

بعد هم نصفش کردم و یه خامه شکلاتی ریختم بینش... یعنی حرف نداشت

گلدان حسن یوسفی که خراب شده بود را خالی کردم و دوباره حسن یوسف کاشتم

دوباره هم کلی قلمه گل آماده کردم

عصر هم با دوتا فسقلی ها رفتیم تو کوچه دوچرخه سواری




پ ن 1: رافائل عزیزم تولدت مبارک


پ ن 2: من قدیما تولد خیلی از آشناها و اقوام یادم بود و همیشه سروقت براشون تبریک میفرستادم ..

ولی از اول امسال تصمیم گرفتم فقط برای کسایی که دوستشون دارم این کار را انجام بدم و نه برای همه... (منظورم این هست که برای همه دختر عمه و عمو و خاله جانباجی هایی که اصلا تولد من یادشون نیست و من هرسال براشون تبریک میفرستم... اصلا که چی بشه)

و جالب این هست از وقتی این تصمیم را گرفتم دیگه حتی تولد خیلی ها یادم هم نیست


پ ن 3: در عوض برای کسایی که تو زندگیم پررنگ هستند بیشتر پیام های خوب و دلگرم کننده میفرستم


پ ن 4: اظهار نامه مالیاتی منو کشت... کسی هست مرا یاری کند؟


نظرات 16 + ارسال نظر
روشنک شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 11:45

سلام من تقریبا تازه با شما اشنا شدم

در باره اظهار نامه من کارم مرتبطه.... خوشحال میشم بتونم کمکت کنم

سلام به روی ماهتون
کاش میشد کمک کنید... ولی نه شماره ای ... نه نشانه ای... چطوری تصمیم دارید کمک کنید؟

جزر و مد شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 11:53

من از بدقولی خیلی بدم میاد و اون خانم تمیزکار واقعا کارش خیلی بد بود
منم مثل شما همیشه تولدا رو تو تقویم تیک می زدم اما می دیدم واقعا کسی منو یادش نیست و منم دیگه نگفتم، حتی دوست صمیمیم هم با اینکه دور بود براش وویس فرستادم ولی حتی بهم پیام هم نداد چقدر بی محبتی آدما بده

من عاشق گلدونم، امروز یه آقایی دیدم قلمه ی گل دستش بود می خواستم برم دنبالش بگم تو رو خدا بده به من اینو

بد قولی خیلی زشت و بد هست
اونقدر کارش بد بود که حد نداشت
منم سعی میکنم محبتم را زیادتر کنم برای نزدیکترها
بهش میگفتی چه بسا که میداد

سعید شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 12:15 http://www.zowragh.blogfa.com

خب خب
اول این که تو این پست دوبار پنجشنبه صبح بیدار شدی
یه بار بیدار شدی صبحونه خوردی و وسائل رو آماده کردی
یه بار دیگم بیدار شدی کیک پختی
من معمولا پنجشنبه ها فقط یه بار صبح از خواب بیدار میشم
آره تفاوت فرهنگ ها رو هر کاریم بکنی نمیتونی نادیده بگیری
مثل همین همسایه پایینی ما که به معنای واقعی پدر ما رو در آوردن با انواع مردم آزاریشون
نذر کردم به مناسبت عید فطر بزنم با کمربند سیاه و کبودش کنم
یا همسایه روبه رویی که تا 1 نیمه شب تو کوچه با بچه هاشون سروصدا میکنن
دیشب میخواستم بهشون تذکر بدم مامان نذاشت
ای جووووووووونم مغز بادوم

خدا را شکر که ما یک پسرعمویی داریم که غلط های پست را برامون بگیره
اخ اخ ... ولی من در برابر این کارهایی که تعریف کردی ساکت نمیمانم
تذکر میدم جددددددددددددددددددددددددی
ای جانم به فسقلی های خودتون

هدی شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 12:27

سلام بر تیلوی عزیز و دوست داشتنی من
خوبی عزیزم چقد بازی با بچه ها لذت بخشه والبته انرژی بر وقتی هوا خوب بود با دخترم بعد کلاسش پیاده روی میکردیم حرف میزدیم الان هوا جهنمه سمت ما منم جدیدن شبها که کار خونه تمام شده با دخترم هستی کاردستی درست میکنیم از روی پیج های اینستا و نت خیلی هم لذت میبره مادر شاغل بیشتر از نصف روز سرکار میگذره بعدم کار خونه تصمیم گرفتم بیشتر وقت بگذرونم باهاش و کار مشترک انجام بدیم .
اتفاقن تیلو جون در مورد تولد تبریک گفتن نگفتن من دیگه از کسی توقع ندارم همین که خانواده خودم تولدم یادشونه برام کافیه و لذت بخشه اولها حساسیت داشتم چرا تبریک نگفتن ولی الان مهم نیست حتی مورد ی هم باشه تبریک میگم ولی انتظاری در کل از کسی ندارم

سلام دوست خوبم
داشتن دختر خیلی خوبه... خدا نگهدارتون باشه ... الهی عاشقانه های بی نهایت قشنگی کنار هم تجربه کنید.... ما هم کاردستی درست میکنیم و خیلی بهمون کیف میده
موردی تبریک بگیم... ولی اینکه من همیشه حواسم به همه باشه را گذاشتم کنار

الی شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 12:37 http://elhamsculptor.blogsky.com/

گلهای حسن یوسف من هم همش خراب میشن نمیدونم چرا؟

اتفاقا حس یوسف جز گلهایی هست که نگهداری خیلی کمی لازم داره و خیلی دیر خراب میشه
اما بعد از اینکه قلمه ها را میکارین توی خاک باید چند روزی هواشونو داشته باشین

مهربانو شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 13:56 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلوی نازنینم سلام شنبه ت و همه ی هفته ت بخیر
تو همه ی فصل ها رو دوست داری چون زندگی رو دوست داری و زندگی کردن رو خوب بلدی
عزیزم یکی از چیزایی که من رو بشدددت عصبی می کنه همین بدقولی هاست و بی خبری .
از دیروز صبح با یه آقایی که وانت داره قرار داشتیم وسایلی رو بفرستیم از یه جایی به یه جای دیگه نفس از نه صبح رفته تو اون خونه که وسایل هست ایستاده (طبق قرار)آقای وانتی نیومد ، گوشیش رو هم برنداشت . ساعت 12 نفس از اونجا برگشت خونه تو اون فاصله ما شماره منزل اون اقا رو پیدا کردیم و دخترش گفت رفته بیرون ولی گوشیش رو نبرده . گذذذشت تا شب اقاهه زنگ زد گفت من مسموم شدم بیمارستان بودم .. خلاصه که ما نفهمیدیم جریان چی بوده ولی مرد ناحسابی مسموم شدی یه لحظه بردار یا به یکر بگو برداره بگه فعلا قرار کنسله
عصبانیتم رو کیک شکلاتیت شست و برد

سلام مهربانوی خوبم... همه ایامت بخیرو شادی
اره ... من زندگی را دوست دارم
اخ اخ اخ ... از دست آدمهای بدقول ... خب منم میگم خانوم محترم یه تلفن بزن بگو من نمیام... که من اینهمه حرص نخورم
مهربانو عالی شده بود کیک ... جات خالی عزیزم

قلب من بدون نقاب شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 14:41 http://daroneman.blog.ir

تیلو نمیدونم چرا حس میکنم دلت گرفته
البته پست قبل هم بی تاثیر نیست
امیدوارم زودی حال دلت عالی بشه

سپیده این روزها خوبم... خوب و آروم
پست قلب دلتنگ بودم ولی بد حال نبودم
عاشقانه هات را میخونم و حس خوب دارم
فدای مهربونیات

نسترن شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 16:17 http://second-house.blogfa.com/

چه تیلوی اکتیوی من اگر قرار بود همه اینکارهارو بکنم فکر کنم از پنجشنبه وقت کم میاوردم و تا جمعه ادامه میداشت تازه بقول مادر همسر من جَلدجَلدی کارامو میکنم خسته نباشید حسااابی
در رابطه با پ.ن 2 منم دقیقا همین تصمیم رو پارسال گرفتم ولی بماند سر هر تاریخ مغزم هی آلارم میداد
چه خوب که دوتا نی نی دارید و میتونید باهاشون وقت بگذرونید...بچه ها خیلی خوووبن خیلییییی

نسترن جانم بهم لطف داری
ولی سعی کردم تند تند به همه کارها رسیدگی کنم ... چون همون یه روز تعطیل را داشتم
من آلارمهای مغزم را برای یادآوریهای بهتری کوک میکنم... دیگه مغزم را برای هرچیزی درگیر نخواهم کرد

واگویه شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 17:33

http://www.sv2.bibakmusic.com/Music/97/tir/1/Omid%20Jahan%20Yar%20Yeki%20Deldar%20Yeki%20320.mp3

مشکل تون در پر کردن اظهار نامه کجاست؟


یهو عروسی شد این وسط
والا امسال از ب بسم الله مشکل دارم... نمیدونم اصلا چیکار باید بکنم

واگویه شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 17:38

به این لینک ها سری بزن
ببین کمکت می کنه

https://www.sabt24.com/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%AA%D9%86%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B8%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C/


https://www.yjc.ir/fa/news/4029637/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%AA%D9%83%D9%85%D9%8A%D9%84-%D8%A7%D8%B8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%8A%D8%A7%D8%AA%D9%8A-%D9%81%D8%A7%D9%8A%D9%84-pdf


http://accschool.ir/course/tax-returns-course/

https://www.aparat.com/result/%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87_%D9%BE%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86_%D8%A7%D8%B8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C


https://www.bidbarg.com/tax/8282/%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%D8%AC%D8%AF%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%B8%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C

http://www.acc20.com/detail/383

https://www.mftsk.com/how-to-fill-a-tax-return/

بینهایت از شما و همدلیتون سپاسگزارم
خیلی محبت دارین که اینهمه وقتتون را به خاطر من گذاشتید

سالهای قبل خودم پر کردم ولی هرسال تغییرات خاص خودش را داره
این لینکها چندتاییش ماله سالهای پیش بود و الان کارایی نداشت

سعید شنبه 25 خرداد 1398 ساعت 18:43 http://www.zowragh.blogfa.com

دخترعمو باور کن این همسایه پایینی بیچاره کرده ما رو
مخصوصا خانمش وای وای وای
با این که من تحملم زیاده اما با این حال دوبار تذکر خیلی جدی بهش دادم
اما کو گوش شنوا
خدا همسایه ی مردم آزار نصیب هیچکس نکنه

همسایه بد خیلی بده هست
همونطوری که همسایه خوب از هزارتا فامیل و دوست بهتره.... خدا خودش یه همسایه خوب مثل من نصیبتون کنه

امیر یکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت 00:30

با‌ سلام
امروز اصلا حالم خوب نبود یعنی امروز رفتم خیابان هوا هم گرم بود کانتینر هایی در شهر گذاشته بودند که فشار خون می گرفتند منم رفتم فشارمو گرفتم گفت ۱۸ بر روی ۹ که گفت فوق العاده بالاست گفت ربع ساعت دیگه بیا دوبار بگیرم دوباره هم همون بود با وجود اینکه قرص هم خورده بودم رفتم جایی دیگه باز گرفتم که گفت شانزده روی ۹ است و نامه داد و تاکید کرد که حتما به دکتر قلب مراجعه کنم و اون هم همین امروز و همین الان منم بیخیالش شدم و اومدم خونه که دوباره از طریق اس ام اس پیام دادند حتمن به متخصص قلب مراجعه شود ولی من باز بیخیال شدم ولی حس بد حالی داشتم و نمیدونم از تلقین اونا بود یا واقعا حالم خوش نبود با این وجود پستت را خواندم ولی توان نوشتن نداشتم با این وجود الان که کمی بهتر شدم شروع کردم به نوشتن
خودت دلسوز تر و بهتر تمیز می کنی نظافت چی ها خیلی دل به کار نمیدن و صرفا سعی می کنند که وقت بگذرونند و ما هم تا الان هر چه کسی را اورده ایم برا نظافت یا بد قولی کر ه و نیومده و امسال عید هم یه دختر بود که مقدار زیادی بشقاب و لیوان و کاسه چینی را داشت می برد تو حیاط که از دستش لیز خوزد و حدود بیست تایی بشقاب و کاسه و لیوان خرد شد و تازه چقدر گیر بودیم تا شیشه ها را جمع کردیم و بنده خدا هم کلی ناراحت شد که گفتیم برا رفع بلا بوده و نگران نباش .....

فشار خون اصلا شوخی بردار نیست
خیلی خیلی مهمه
خیلی خیلی باید بهش توجه بشه
البته گرمای زیاد بی تاثیر نیست
حتما وسایل آسایش خودتون را فراهم کنید و از گرمای زیاد پرهیز کنید و تا جایی که براتون ممکنه از حرص و جوش پرهیز کنید و دکتر رفتن را پشت گوش نندازید... کنترل فشار خون خیلی خیلی مهمه ... ولی دردسر زیادی نداره با چند تا ویزیت وضعیت مشخص میشه و در صورت بالا بودن با یه قرص کوچولوی روزانه به سادگی کنترل میشه...


ترجیحم این هست که تمیزکاری های داخل خانه را خرد خرد خودمون انجام بدیم
همیشه دوست داشتم این کار را خودم انجام بدم و از کسی کمک نگیرم
اما برای راه پله ها و پارکینگ و شستن در و دیوار و لابی و ...

روشن یکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت 01:29

اگه از دست منه بی تجربه کاری برمیاد حتما بگو .اظهارنامه مالیاتی رو بلد نیستماما اگه یادم بدی با کمال میل :)


عزیزدلمی
یه دونه اظهار نامه کلا داریم ... اونم اگه خودم بلد بودم که دیگه نیاز به کمک نبود

مگی یکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت 03:24

خدا‌قوت ننه جای تو من له شدم از این همه کار آخر هفته‌ای
اگه من بودم میگفتم واجب که نیست و کارو موکول می‌کردم به وقتی که اون خانومه بتونه بیاد
در مورد تفاوت فرهنگی هم سخت موافقم

چع عجب بانو... از این ورا... لطف فرمودید

واگویه یکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت 17:55

چن تا لینک آخر در اون کامنت برای 98 هست
امیدوارم بتونین پرش کنید
سلام تیلو تیلوی مهربان

بله دیدم
سپاسگزارم
از اینهمه لطف و محبتت بی نهایت ممنونم
با دقت و حوصله برام وقت گذاشتی و من شرمنده اینهمه لطفت هستم
سلام به روی ماهت

واگویه دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت 17:05

سلام تیلوتیلوی مهربان و پرانرژی
دشمنتون شرمنده باشه
شما با محبتی و لطفا اینجوری نگین

سلام بر دوست تازه و عزیز
شما حق دوستی و محبت را بهم تمام کردین... ازتون سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد