روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

فراموشی صبحگاهی

سلام

روزتون گل و بلبل



صبح اینجا را باز کردم ولی نمیدونم چرا یادم رفت پست امروز را بنویسم

بابت تاخیر عذرخواهی میکنم


بهتون گفته بودم یه مدرسه در نزدیکی خونه جدید هست

نزدیک نه از لحاظ کوچه و مسیر از نظر هوایی نزدیک هست

یعنی به کوچه و خیابان ما راه نداره ولی از لحاظ فاصله هوایی نزدیک هست و این باعث میشه که هر روز صبح صدای برنامه صبحگاهی را به صورت استریو گوش بدیم

چیزی که خیلی برام خاطره انگیز هست اون نیایش تکراری صبحگاهی هست که هر روز میخونن



خیلی از صحنه ای که میز کارم بخاطر درست کردن کارت پستال شلوغ و نامرتب میشه ، خوشم میاد

پر از خرده های مقواهای رنگی

پر از مدلهای مختلف چسب

یه عالمه کنف و ربان

خط کش های مختلف

پانچ...

اینا وسایلی هستند که من از ته دل دوستشون دارم

کاش همتون از کاری که انجام میدید لذت ببرید

خیلی کیف داره کاری را بکنی که برات هیجان انگیز و دوست داشتنیه... حالا اگه هزاربار هم تکرار کنی هر بار از نو هیجان زده میشی

هر بار وقتی میخوام دست به کار بشم عین روز اول لپام گل میندازه و ذوق دارم

با وسواس رنگها را انتخاب میکنم

با وسواس برش میزنم

با وسواس چسب میزنم

دونه دونه هر مرحله کار را چک میکنم و هیچوقت خسته نمیشم

این تکرار دوست داشتنی اسمش زندگی هست...زندگی ای که دوستش دارم و دارم تلاش میکنم لحظه هاش از دستم سر نخورن





پ ن 1: قرار عاشقانه ی قشنگ و دلبرم که بهم خورد

با کلی اشک و آه دیروز را تمام کردم

آقای دکتر یه تصادف کوچولو کردند که خدا را شکر خودشون سالم هستند ولی این باعث شد که قرار عاشقانه ما بهم بخوره



پ ن 2: برای دیدن دوست جان دارم لحظه شماری میکنم


پ ن 3: بالاخره طلسم شکسته شد و خواهر برام یه سررسید آورد

امسال هیچی تقویم نداشتم و تقویم خانوادگیم هم به چاپ نرسید


نظرات 9 + ارسال نظر
فندوقی چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 12:05 http://0riginal.blogfa.com/

دوستت یه حال خوبیه و لحظه شماری میکنه و تو فکر پیچوندن بقیه است برای دیدن تو

بهامین چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 17:19

سلام تیلو جانم
یادش بخیر مراسم صبحگاه مدرسه چه روزهایی بود

خیلی خوبه که کاری که انجام میدیم را دوست داشته باشیم
واسم جالبه منم امسال تقویم یا سررسید تبلیغاتی هیچی نداشتم وخودم قبل شروع سال سررسید خریدم.

الهی به زودی یه قرار عاشقانه جدید را هماهنگ کنید

سلام به روی ماهت
پس همه امسال این حس بی رسیدی و بی تبلیغی را حس کردند
خیلی دلتنگم ولی هنوز که خبری نیست

طیبه چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 19:56 http://almasezendegi.mihanblog

سلام تیلوی مهربون و هنرمند
وقتت به خیر
می دونی منهم خیلی وقته که هر وقت برای نیکان ۷ ساله ام با کاغذرنگی ها چیزی درست می کنم(هیچی بلد نیستم و الکی پلکی و مجبورم دبگه) یاد تو می افتم و دفتر کارت و میز کارت و با خودم میگم ایشالا همیشه سرش شولوغ باشه و سفارشاتش زیاد
چون می دونم از کارت لذت می بری.
الحمدلله که آقای دکتر طوریشون نشده بقیه اش مهم نیست ایشالا خیلی زود دوباره تجدید قرار عاشقانه می کنید
امسال شرکت ها اصلا سر رسید چاپ‌ نکردن اونقدر که گرونیه .من خودم فقط یه دونه گرفتم .بابای نیکان که هر سال ۲۰ تا رو از شرکت های مختلف می آوردن امسال گمونم کلا دو تا گرفته که یکیش رو داد به خواهر من
دوست جانت هم که من نمی دونم کیه اما تو راهه
همه ی روزهات خوب و خوش و سرحال عزیزم

سلام بر بانوی دوست داشتنی
دوستِ عزیز دوست جان
خیلی خوشحالم که اینجا میبینمت

نسترن چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 20:46

راست میگن خدا بچه ها رو خیلی دوست داره.این آخر هفته مال مغز بادومی

اره اینطوری که معلومه کلا بزرگا را آفریده برای کوچولوها

اعظم 46 چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 21:23

سلام کاش عکس کارت پستال هایی که درست میکنی برامون بزاری

سلام به روی ماهت
حتما میزارم عزیزدلم

قلب من بدون نقاب چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 22:26 http://daroneman.blog.ir

سالهایی که مدرسه تدریس میکردم
همیشه احساس میکردم ی انرژی منفی از سمت همسایه ها وارد مدرسه میشه اول صبح
آخه مدیر ساعت هفت (شروع کلاس ها هفت و ربع بود) جان مریم پخش می کرد و دخترا وسط حیاط جیغ و داد و رقص!!!!!!
ی معلم ورزش هم می اومد از بیرون از این قرتی ها
یعنی با عروسی فرقی نداشت
اونوقت ما بیچاره ها باید بعد این همه جیغ و داد
این ها رو ساکت می کردیم و کاری می کردیم تمرکز کنن


دلم گرفت قرار عاشقانه بهم خورد

آخ آخ میدونی مدرسه حال و هوای خاص خودش را داره
منم یه دونه از این دبیر ورزشای قرتی طور که کلا میان عروسی میشناسم
اونقدرم بچه ها دوستش دارن که نگو و نپرس
انشاله که هیچوقت دلت نگیره
منم دلم گرفت

soly پنج‌شنبه 29 فروردین 1398 ساعت 10:21

سلام تیلو جونم
ان شالاه بلا دوره .سلامتی باشه بامید خدا ، بقیه اش حله.

سلام به روی ماهت
متشکرم عزیزدلم

مهربانو پنج‌شنبه 29 فروردین 1398 ساعت 13:44 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام یه تیلوی قشنگ و پرانرژیم .. یعنی داشتم قیافه ی شیرین و پر نشاطت رو درحال درست کردن کارت ها میدیدم .. وقتی با وسوال و لذت کار میکنی چه محشری از اب درمیاد
خدا روشکر اقای دکتر خوبن .. قرار بعدی رو فوری بذار تیلو جان

سلام به دوست عزیزدل
خودم که عاشق کارت پستالها هستم
متشکرم عزیزدلم ... فعلا که خبری از هیچ قرار عاشقانه ای نیست

رسیدن جمعه 30 فروردین 1398 ساعت 18:29

سلام خانمی . از رنگ ها که حرف میزنی ، قشنگ جلو چشمام میزت تصور میکنم .
خدا را شکر که آقای دکتر حالشون خویه و مشکلی نداشتن .
انشاءالله این پنجشنبه قرارتون جور بشه . میدونم خیلی دلتنگی و دوری کشیدی

سلام به روی ماهت
اخه تو هم عین من عاشق رنگها هستی
انشاله
دیگه از توانم بیشتر این دوری را تحمل کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد