روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

به وقت ظهر

سلام

ظهرتون شاد و شنگول

اول از نل تشکر کنم، که همین که حواسش بهم هست یه عالمه حس خوب بهم منتقل میکنه

اینکه وقتی در زمان هر روزه غایب میشم سراغم را میگیره بهم نشون میده چقدر دوست با توجهی هست... ازت ممنونم

در یک اقدام ناگهانی خواهر نوبت آرایشگاه گرفته بود برای امروز

زنگ زد و خواهش کرد که باهاش برم و فندق را نگه دارم چون میخواست یه سری کارهای خیلی زمان بر انجام بده

منم با اینکه یه دنیا کار و برنامه برای امروز صبح داشتم سریع رفتم سراغش

از این طرف شهر دقیقا اون طرف شهر

من از فندق تو هوای آزاد نگهداری کردم و اون با خیال راحت به کارش رسید

اما این را تعریف کردم که یه چیزی را بگم...

چند وقتی هست که فندقی (دوست وبلاگیمون) هی پیگیر این هست که من دنبال درمان این بیماریم باشم

منم که سالهاست فکر درمان از طریق دارو را از سرم بیرون کردم

یک سال ونیم پیش هم از یه روش دیگه به مدت 3 ماهی کاملا بیماریم را کنترل کردم ولی بازم سهل انگاری کردم و نشد که نشد

اما این بار به خودم قول دادم و با هیچکس درباره این قول حرف نزدم

الان دوماه از قولم گذشته و خیلی خیلی حالم بهتره... هنوزم روی قولم هستم تا حدی که امروز تونستم بعد از نزدیک به 5 سال برم آرایشگاه

موهام تا آرنجم بلند شده بودند... البته نامرتب و بسیار نابه سامان

منم نشستم زیر دست خانم آرایشگر و بدون هیچ برنامه ریزی قبلی تا زیرگوشم موهام را کوتاه کردم

کوتاهه کوتاه

و این شد دومین قدم پیمانی که با خودم بستم....ببینم از پسش برمیام یا نه....

تیلوتیلو دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 13:20

نظرات 18 + ارسال نظر

رابعه دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 13:38

نون سین دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 14:41 http://free-like-a-bird.blogsky.com

اتفاقا همیشه برام سوال بود با اینکه اینهمه اسم بیماریتو با خودت مبگشونی و حتی اسمشو به عنوان اسم وبلاگی خودت انتخاب کردی ولی چرا ازش حرفی نمیزنی:)
فکر میکنم بد نباشه حتی دیگه خودتو با اسم این قضیه معرفی نکنی ها... چون تو اون بیماری نیستی ... اون فقط یه بخشیه که داره ریشه کن میشه... میدونی چی میگم؟
ضمنا من عاااشق موهای کوتاهم:) مبارکت باشه:)

این بیماری تاثیر خیلی ژرف و پررنگی بر زندگی و روابط من داره
این بیماری خیلی جاها منو عذاب میده و خیلی جاها منو مجبور میکنه اونی نباشم که دوست دارم
این بیماری خیلی جاها اذیتم کرده
اگه به طور کامل این بیماری از بین بره اسم وبلاگ را عوض میکنم... ولی فعلا عین معتادهایی هستم که سابقه ترک دارند اما باز برگشتن... پس منم دارم تلاش میکنم و نمیدونم چی میشه

موی کوتاه زیبایی خودش را داره

مهربانو دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 15:47 http://baranbahari52.blogsky.com/

مبارکه تیلو جونم . منم چند روز پیش رفتم آرایشگاه اتفاقا با خواهرم البته خودم بهش گفتم داری میری برای منم وقت بگیر . بعد از حدود 10-12 سال موهامو تا حوالی شونه م کوتاه کردم یه مدل قرتیانه
خیلی تغییر کردم . منم با خودم عهد کرده بودم تا زمان کاهش کاملا محسوس وزنم کوتاه نکنم .
عااشق این قول دادن ها و رسیدن بهشونم .

مبارکت باشه مهربانو جان
این تغییر حسابی روحیه ت را عوض کرده... این کاهش وزن و موهای خوشگل
الهی که همیشه شاد و سلامت باشی

مهربانو دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 15:50 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلو جونم چون تازگی ها افتخار دوستی با تو رو دارم و طبیعتا" خیلی چیزا رو درموردت نمی دونم و البته میدونم باید مودب و خانوم باشم نیام سوال کنم و برم بشینم وبلاگت رو بخونم و جواب سوالمو پیدا کنم . ولی عزیزم از سن و سالی که ازم گذشته سوئ استفاده میکنم و خواهش میکنم یا یه شرح کوچولو از خودت و عشقت بهم بده (هر چیزی که میدونی مهمه) یا اگر پست مشخصی در این مورد داری بگو برم بخونمش
ببخشیدا خیلی سرم شلوغه وگرنه تنبل نیستم میرم همه ش رو دونه دونه می خونم

عزیزدلمی
دوستی باهات اونقدر برام افتخار بزرگی هست که اگه بخوای از اول تا آخر وبلاگ را دوباره نویسی میکنم

قلب من بدون نقاب دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 15:55 http://daroneman.blog.ir

من نمیدونم بیماری دقیقا چی هست و با چه شرایطی داری دست و پنجه نرم می کنی
ولی خیلی خوبه که سعی میکنی برای بهتر شدن کاری کنی
می بوسمت

دوست ندارم در موردش حرف بزنم
اما اگه بخوای بشناسیش اسم وبلاگم را که تو نت سرچ کنی دستت میاد قضیه چیه
دارم دوباره تلاشم را میکنم ... برای چندمین بار

نل دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 16:08

من حرفی ندارم جز بغل و بوس و ماچ
وقتی خوبی، دیگران هم هواتو دارن.پس توخوبی که حواسم بهت هست

قبل ذوق کردنم دراینباره بزار اعتراف کنم که نوشتی تا آرنح بعد نگاه دستم میکردم ارنج کحا بود؟در یک لحظه مچ و ارنج باهم قاطی کرده بودم- تازه اسم مچ هم یادم نمیومد به قول خانم کتابخونه ای که به من گفت:امروز مستی
واقعا مستم

خبر خیلی خوبی بود.
یک گام دیگه برای یک شروع جدید.موفق باشی.

از ادیسون میپرسن تو خسته نشدی 623 بار (به روایتی 999 بار) شکست خوردی؟چه حسی داشتی؟؟
ادیسون میگه:من شکست نخوردم.اتفاقا من 623 راه کشف کردم که فهمیدم اونها منو به جواب نمیرسونه. 624 اما رسوند.

پس راههای قبلی شاید راههایی بودن که کشف کردی برای تو جواب نمیده و این کشف بزرگیه و راه متفاوت بعدی هنوز هست

موفق باشی

بوس بغل و ماچ بک...
آخرش مچ و آرنج را پیدا کردی؟
مستی هم حال خوبیه ها...
راست میگی... من بازم تلاش میکنم

فندوقی دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 16:18

عاشقتم. تو بی نظیری فوق العاده ای یه فرشته پاک و مهربونی.
اصرار میکردم چون میدونستم بیشتر از هر کسی خودت عذاب میکشی. خدا رو شکر میدونم تو اراده کنی روز به روز بهتر میشی. تو از پسش بر میای.
وای با فندق جیگر بودی؟ اذیت نکرد که . قربونش برم من خیلی نازه مثل خالش

تو چقدر خوب و مهربونی دختر جان
اصرارهای تو بی اثر نبود
نه بابا اذیت نداره این بچه که... اونقدر که ماهه

مهدی دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 16:20

چه خوب که کنترلش کردی. اگه این کنترل رو تا عید ادامه بدی, حتما که تو سال جدید هم با همین فرمون پیش میری. مطمعن باش

خدا از زبونت بشنوه

ریحانه دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 19:04

مرسی تیلو جان. پس من سفارش بروشور را به خودتون میدم. میتونم آدرس محل کار یا ایمیلیت را داشته باشم که متن بروشور را براتون بفرستم. سفارش کار انشاالله می افته برای هفته ی بعدی. تا یکشنبه کمی سرشلوغ و صد البته دعا لازمم.

مرسی. بوس

ریحانه جان شما که شماره تماس منو داری عزیزم
برای چاپ بروشور اگه تعداد بالا باشه بهتره به چاپخانه مراجعه کنی
باهام هماهنگ شو تا بیشتر برات توضیح بدم

الی دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 19:10 http://elhamsculptor.blogsky.com

تیلووی عزیزم
دوست نزذیک من هم درگیر همین مشکل تو بود ولی خداروشکر الان 2 ساله که حل شده
مطمئنم تو هم حلش میکنی
اصلن مگه میشه حلش نکنی
مطمئنم موهای کوتاه هم خیلی بهت میاد

تازگی شنیدم که این مشکل به کمک دکتر و دارو به سادگی حل میشه
نمیدونم چرا اینهمه سال در برابر دکتر رفتن و دریافت دارو مقاومت میکنم
امیدوارم حل بشه

خانووم دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 19:13

موهای کوتاه حتما قشنگترت میکنه.
هم شستشوش راحته هم شیکه. من هم شاید بالای ۱۵ ساله که موهام همیشه کوتاهه. بنظر من شخصیت آدم رو هم عوض میکنه. میگی نه حالا ببین. اگه شیطون‌تر نشدی

انگار یه حس سبکی و تازگی به آدم میده
واقعا منم حس اینو دارم که شیطون تر شدم

نسترن دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 19:27

موهای کوتاه خیلی خوشگلن...اونقدری دلم میخواد دران واحد هم موی بلند داشته باشم هم کوتاه مبارکت باشه

من اگه جای تو بودم قطعا کلی سر خواهرم غر میزنم و شاید نمیرفتم...خوبه گاهی ملاحظه دیگران رو کرد تو هم برنامه های خودت رو داشتی و احتمالا کلی سفارش و قول به مشتری. تیلو این خوبیات وظیفه نشه یکوقت؟

راست میگی
منم به شدت دلم میخواد هم موی کوتاه داشته باشم هم بلند
اصلا غر نزدم که هیچ با کمال میل رفتم... نیاز داشت به این کمک... همونطوری که به تغییر و رسیدگی به خودش نیاز داشت
اصلا اینطوری به قضیه نگاه نمیکنم نسترن جان
محبت کردن به دیگران و وقت گذاشتن برای آدمها باعث میشه دلها به هم دیگه نزدیکتر بشه

نسترن دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 19:33

تجربه ثابت کرده اگه با موضوعی خیلی ریلکس و ساده برخورد کنی خیلی ساده هم حل میشه...پس سخت نگیر ما آدم ها خیلی کارها از دستمون برمیاد شکست دادن این بیماری هم غیر ممکن نیست
من هم با نظر اون دوستمون موافقم...عنوان وبلاگ رو عوض کن چون درغیر این صورت هروقت چشمت بهش بیوفته -حتی اواخر درمان-یک چیزی تو ذهنت میگه من هنوز تریکو تیلو هستم.به نظرم عوض کردن را ننداز برای بعد درمان کامل.

گاهی موضوعات ساده پیچیده میشن... بخصوص اگه زمان زیادی ازشون بگذره
اما همونطوری که خودت میگی هیچی غیرممکن نیست و من میتونم
حتما به زودی این کار را خواهم کرد

میترا دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 22:14

موفق باشی عزیزم
منم بخودم قول دادم بعد ۱۵سال امسال عید وزنم زیر هفتاد باشه و یک ونیم کیلو دیگه له هدفم و آرروم میرسم

آفرین به این اراده
خیلی خوشحالم که دوستایی با چنین اراده ی قوی دارم

مهربانو سه‌شنبه 14 اسفند 1397 ساعت 09:17 http://baranbahari52.blogsky.com/

جااان نازنین ، قربون محبت و لطفت تیلوی عزیزم .
همون که نوشتی عاالی بود همه ی مهم ها رو برام گفتی . امیدوارم هر چی به صلاح هست و البته تو دلت میخوای اتفاق بیفته .
بیا بغلم ببوسمت عزیز دل