روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روی دیگر تیلو

اصلا کی گفته تیلوتیلو همیشه گل و بلبل و شاد و خوش اخلاقه؟

الان بداخلاق ترین تیلوی درونم داره براتون مینویسه

یک تیلوی دماغ قرمز زشت

حال و حوصله هیچکی و هیچی را ندارم

از صبح اومدم دفتر... مثلا سرکار هستم ولی در واقع در حال استراحت

نشستم کنار بخاری... لیوانم را گرفتم دستم و با اخمای تو هم زل زدم به افق

حتی چشمام هم حال نگاه کردن به افق را نداشته

تنها حسن ماجرا این هست که تعطیل نکردم... حداقل اگه کسی کارم داره سردرگم نمیشه...

یکی دوتا سفارش ثبت کردم و با بداخلاقی دیرترین زمان ممکن را برای تحویل بهشون دادم

یک نفر مشتری تازه هم بهم سرزد که اصلا حوصله نشون دادن نمونه بهش را نداشتم و بهش گفتم که به شدت سرماخورده و بی حال و بی اعصابم.... اونم رفت

تلفنهایی حال و احوال را هم یکی درمیون جواب میدم چون حوصله حرف زدن ندارم

پیامهای محبت دوستام را میخونم و لبخند میزنم... اما حال جواب دادن ندارم

میخوام همین گوشه بشینم و زل بزنم به لیوانم

پرتقال ها را از صبح گذاشتم کنار دستم و اصلا میلی به خوردنشون ندارم

حتی مامان زنگ زدن که سیب بخورم ... گفتن سیب و عسل بخور... ولی من حتی نمیتونم بهش فکر کنم

ظهر که شد در را بستم و دوساعت کامل خوابیدم...

همش خوابای چرت و پرت دیدم... اونقدر که به زور بیدار شدم ... کلی وقت کش اومدم تا تونستم از جام بلند شم

کلی وقت هم همونجا نشسته بودم و زل زده بودم به بخاری... اه

این حالی که گریپ هستم ...

این حالی که تمام سلول سلول تنم درد میکنه...

این حال داغی...

این تبی که اول چشمام را میسوزونه ....

این فین فین مداوم...

اینا یعنی کلا هیچ اخلاقی برام نمونده....

یکی دوباره قبل از ظهر تلاش کردم برای انجام یکی دوتا کار کوچولو... ولی دیدم اصلا حوصله ندارم

حتی نا ندارم انگشتم را تکون بدم ... حالا شما فکر کن بشینم ریز و ظریف مقوا ببرم برای کارت پستال!!!!!!!!!؟؟؟؟؟

به خودم گفتم یکی دوتا برگه های امتحانی را تمام کن... ولی اونم حال نداشتم

زنگ زدم پیک بیاد کار یه جایی را ببره تحویل بده که اونم معلوم نبودچش بود... بداخلاق تر از من... گفت این آدرس را بلد نیست... گفتم به من چه... برو پیدا کن...

خلاصه که کلا امروز تیلوی خوبی نبودم...

دنبال آفتاب و مهتاب و رنگ و شعر و شور هم نبودم

حتی حوصله نداشتم زنگ بزنم حال مغزبادوم را بپرسم

پوسترها را هم طراحی نکردم...

دیدم با این حال خراب چیز پر انرژی و شادی ازم برنمیاد... خلاصه که داغووووووووونم

حاضر نیستم قرص بخورم... یعنی چی؟

مسخره ترین کار عالم.... خب بخور تا خوب بشی... بدم میاد...

مامان میگه کی از قرص خوشش میاد؟ کی قرص را از روی سرخوشی میخوره؟...

فعلا که نخوردم

حتی از اون پودرای انرژی زا که داداش و زن داداش برام فرستادن هم نخوردم.... حال ندارم

فقط قاشق قاشق عسل و دمنوش....

آقای دکتر چند باری زنگ زدن... تنها کسی که حوصلشون دارم خوده خودشه....

آقای دکتر ظهر مجبورم کرد بخوابم.... چند بار هم زنگ زد و چک کرد که دمنوش بخورم...

میدونم که یکی دوساعت دیگه پیداش میشه و مجبورم میکنه برم خونه... منم میرم....


ولی با تمام این حرفا و بداخلاقیا و حوصله نداشتنا... خودم را دوست دارم...

تیلوی سرماخورده ای را که اومده دفتر تا، کسی اسیر نبودنش نشه...

اومده دفتر که بگه خوبم و مامان و باباش غصه نخورن

اومده دفتر تا آقای دکتر دل نگران نشه و بگه داره خودش را لوس میکنه... چیزیش نیست

من این تیلوی دماغ قرمز زشت و تب دار را دوست دارم


نظرات 9 + ارسال نظر
soly شنبه 8 دی 1397 ساعت 17:07 http://soly61.blogsky.com

وووی تیلوی بداخلاقم داریم! بداخلاقیتم دوست دارم.
قرص بخور تیلوی خوش اخلاقی بشی. زودم خوب میشی.

از قرص بدم میاد

روشن شنبه 8 دی 1397 ساعت 17:47 http://roshann.blogsky.com

ماهم این تیلوی دماغ قرمز تب دار رو دوست داریم:))

شماها دیگه زیادی خوبین... چه معنی داره... بابا بگین برو پی کارت... اینقدر خودت را لوس نکن

فندوقی شنبه 8 دی 1397 ساعت 17:47 http://0riginal.blogfa.com/

الهی من قربونت برم. منم دوست دارم که خود خودتی و فیلم بازی نمیکنی.حتی تو بدترین حالت به فکر دیگرانی .
اگه من نزدیکت بودم با یه ظرف سوپ که توش شلغم ریختم و یه لیوان آب پرتقال تازه میومدم سراغت و مجبورت میکردم سوپ و آب پرتقالو با قرص بخوری و بعد سرتو بزاری رو پام بخوابیو من موهاتو بهم بریزم. خریدار غرغرات و بد اخلاقیاتم بودم. حرفم میزدی دعوات میکردم

اولا که سلامت باشی و شاد... حالاحالاها بهت نیاز داریم
دوم من سوپ و آب پرتقال را میخورم... حال ندارم خودم بخورم... برسم خونه مامان کلی خوردنی میده منم همه را میخورم ... من از اون مریضا هستم که خوردنیا را تند تند میخوره
بعدم یادت نره که من سرما خوردم همه سلولهای تنم درد میکنه فکر ناز و نوازشم اصلا نمیتونم بکنم در ضمن که مگه تو نمیدونی کسی جرات نداره دست به موهای من بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای جون دوست جونی تو بخدا

قلب من بدون نقاب شنبه 8 دی 1397 ساعت 19:48

دماغ قرمزی جونم
اولا کله سحر رو ما شش صبح میدونیم
نهایت دیگه هفت

دوما هی از اون بالا خوندم اومدم پایین
هی تو دلم گفتم الان میگه فقط حوصله جناب عشق رو داشتم
که دیدم به به آفرین به این حسم!!

من میگم خوب بودی
رفتی دفتر یعنی خوبی
یعنی تیلو قوی تر از این حرف ها هست
قرص نخوری برات این چند وقت سخت تر میگذره
خوشگل خانم همه قرص میخورن که کمتر اذیت بشن
والا من یکی نمی خورم خوب بشم
میخورم کمتر اذیت بشم

زودی خوب بشو

الان زشت ترین تیلوی ممکن هستم....
منظورم همون ساعت نه و نیم اینا بود... وگرنه شش و هفت که معلومه هیچ جا باز نیست دختر گل...
خدا جناب عشق را برای ما نگه داره...

من دارم سعی میکنم خوب باشم
تلاشم اینه که خودم را درگیر بیماری نکنم... ولی خب دیگه اون منو ول نمیکنه
قرصهای سرماخوردگی همه آدم را کسل و خواب آلود میکنند و خیلی بدم میاد از این حالت
برای همین نمیخورم
ولی تا دلت بخواد جوشونده و میوه و سوپ و شلغم میخورم
الهی هیچ وقت مریض نشی دختر جون

نل شنبه 8 دی 1397 ساعت 21:46

خندیدم با پستت
اخه تصورت‌کردم داری غرغر‌میکنی..خب بهت نمیاد..البته جذاب شده بودی

تیلوی غرغرو هم دوست داریم

زودی خوب بشو..تو خوب باشی بلاگستان هم حالش خوبه..منم خوبم..

تیلو استراحت کن خیلی خیلی خیلییی

از غرغرو هم رد کردم ... نل جانکم اینقدر بداخلاقم که خودم هم خودم را نمیشناسم... بعدش خودم هم به خودم میخندم
استراحت میکنم... ولی دفتر را باید بیام

فرهاد شنبه 8 دی 1397 ساعت 23:23 http://an-rozha.blogsky.com/

واسه همه آدما یه روزی هست که حال و حوصله هیچکی رو نداره تازه اعصابم نداره. فقط تو نیستی. مریض شدی؟ انشالله زودی خوب شی.

آخه ببین... سرماخوردگی خر عست... آدم را یه طوری بی اعصاب میکنه که نگو و نپرس

الی یکشنبه 9 دی 1397 ساعت 10:29 http://elhamsculptor.blogsky.com/

ما هم دوستت داریم
حتی اگر دماغ گنده قرمز داشته باشی

چقدر شماخوبین الی بانو...

رسیدن یکشنبه 9 دی 1397 ساعت 13:17

سلام عزیزم. بد نباشی . اولا ببخش دیر رسیدم دوما تو چرا اینقدر سرما میخوری . با اینکه سالم خواری داری . مدتی روزی یه حبه سیر قورت بده .
تو همه جوره عزیزی .

سلام به روی ماهت
خیلی هم به موقع اومدی
من که امسال هنوز سرما نخورده بودم دفعه اولم بود... از ابتدای سال تا همین دفعه....
کلا تو خونه ما سیر جز جدانشدنی خوردنی ها هست

نسترن یکشنبه 9 دی 1397 ساعت 19:07

به پیک گفتی به من چه برو پیدا کن؟!
سرما میخوری خشن میشیا

امیدوارم زود خوب شه حالت قرص که بد نیست! با کی سر لج داری آخه؟! اصن برو امپول بزن زودترم خوب میشی .
کاش میموندی خونه فقط استراحت میکردی و این یک روز را به خودت مرخصی میدادی و فقط به خودت فکر میکردی

بی اعصاب بودم
خیلی خشن و بی اخلاق

والا دیگه الان به هرچیزی راضی هستم... خیلی بد حالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد