روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دومین روز زمستان

سلام

صبحتون شیرین و شکلاتی


صبح امروز وقتی رسیدم دم دفتر، هنوز ماشین را پارک نکرده هی حس میکردم یه چیزی کمه

یه نگاه سر سری به اطرافم انداختم دیدم همه چیز سرجاشه

فکر کردم شاید موبایلم را جا گذاشتم...

شاید ظرف غذا یا لقمه صبحانه را نیاوردم...

ولی همه چیز سرجاش بود...

از ماشین پیاده شدم و در را باز کردم و رفتم داخل

بخاری را روشن کردم و اومدم پشت شیشه تا از اول صبح کوچه انرژی بگیرم...

یهو دیدم جای درخت روبرویی خالیه...

باورتون نمیشه قلبم یه حالی شد...

چطور ممکنه... درخت بزرگ و پر از شاخه و برگ روبرویی نیست

اثری از آثارش نیست...

طوری که انگار هرگز نبوده...

چقدر دلم گرفت






پ ن 1: روز نو را با فکرهای نو شروع کنید


پ ن 2: مامان از خوردنی های یلدا برام نگه داشته بودند..

ولی فهمیدم اون دورهمی هاست که یلدا را دلپذیر و شیرین و پرشور میکنه


پ ن 3: نتیجه نظرسنجی قبلی نشان میده که بیشترماها دوست داریم این اخلاق بد «دخالت در کارهایی که به ما مربوط نیستند» را از خودمان دور کنیم

و فاصله نزدیکی بیشتر ما از اینکه رفتارهامون کمی خشن و نامهربان هست خشنود نیستیم و دوست داریم اخلاق «خشونت و عصبانیت با اطرافیان» را کنار بگذاریم

در مرحله بعدی از غیبت کردن بیزار هستیم

ولی... انگار« بی تفاوت از کنار دیگران و مشکلاتشان گذشتن» خیلی هم به نظرمان بد نیست...


نظرات 7 + ارسال نظر
فرهاد یکشنبه 2 دی 1397 ساعت 11:11 http://an-rozha.blogsky.com

سلام. من از وبلاگ نویسای قدیمی ام. دوباره وبلاگمو بروز کردم . میخام مطلب بزارم. خوشحال میشم تبادل لینک کنیم و سر بزنید. اگر موافق بودی برام نظر بزار.

سلام
خیلی هم خوبه
چشم

نون سین یکشنبه 2 دی 1397 ساعت 11:26 http://free-like-a-bird.blogsky.com

من هی میخوندم فکر میکردم یادتون رفته روسری سر کنید
نمیدونم چرا منتظر این بودم هی!


چه فکر باحالی کردی

رسیدن یکشنبه 2 دی 1397 ساعت 11:46

من تمرکز بیشتری رو رفتارام دارم میکنم . تا حدی هم موفق بودم .

چقدر خوب
کار خیلی خوبی میکنی... منم باید تمرین کنم

هدی یکشنبه 2 دی 1397 ساعت 13:19

سلام بر تیلوی دوست داشتنی عزیزم
اخی درخت حیف بوده منم درخت رو برو پنجره اتاق کارم رو دوست دارم
تصمیم دارن قطعش کن حیف میشه
دقیقن دورهمی های یلدار رو شیرین میکنه دورهمی کنار بزرگترهای خانواده متفاوتش میکنه انشالله همیشه سایه پدر و مادرتون مستدام باشه
چه خبر از فندوق بهتر شده به شیر

سلام بر دوست خوبم هدی جان
اره این درختهای بلند و کهن سال واقعا دلبستگی ایجاد میکنند، نفهمید کی و به چه دلیل این درخت را بریده و اثری از آثارش باقی نزاشته
در مورد یلدا دقیقا درست میگی
بله خیلی خیلی بهتر شده

بهامین یکشنبه 2 دی 1397 ساعت 16:41 http://notbookman.blogsky.com

سلام تیلو جانم
دومین روز زمستونی خوبی داشته باشی:)

سلام به روی ماهت
الهی که زمستون بینظیری داشته باشی ننه
از اون زمستونا که همش خاطره س

بهنام یکشنبه 2 دی 1397 ساعت 22:21 http://harfehesabi.blogsky.com/

خب بعد بالاخره متوجه نشدی چی شده بود درخته؟!

نه والا
درخت به اون بزرگی در عرض چند ساعت کلا نیست و نابود شده ... هیچ اثری از آثارش نیست

چیکسای دوشنبه 3 دی 1397 ساعت 15:43 Http://354515mdm.blogfa.com

آخی درخت بینوا
واای تیلو تیلو من از این حس ها یه خاطره فوق العاده وحشتناک دارم که هر سری یادم میاد میخوام از خجالت برم تو افق محو بشم ..وقتی دانشجو بودم یه بار از خونه که بیرون اومدم برم دانشگاه عینک افتابیمو زدم ولی حس کردم یه جوریه اما اهمیت ندادم و همینطور به راهم ادامه دادم سوار تاکسی و اتوبوس و ...تا رسیدم به دانشگاه وقتی از اتوبوس پیاده شدم تا توی محوطه دانشگاه تمام مسیر همون حس رو داشتم ..خلاصه که خواهر وقتی رسیدم توی محوطه دیدم یکی از دوستام زد رو شونه ام و گفت سارا خل شدی این چه عینکی هست که زدی چرا شکل گربه نره شدی ...وااای تیلو تیلو تمام مسیر عینکم فقط یک شیشه داشته اونم عینک افتابی فکر کن چه وضعیتی داشتم اصلا از اون به بعد هر وقت عینک میزنم اول چک میکنم ببینم دوتا شیشه اش سرجاشون هستن یا نه

وای این خاطره را توی وبلاگت خونده بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد