روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

حوالی آخر پاییز

سلام

صبحتون دل انگیز

به قول دوستم جوجه هاتون را شمردین؟


من مثل پیرزن های قدیم به طلسم و جادو جنبل اعتقادی ندارم

ولی الان مطمئنم که این مغازه ی روبرویی ما طلسم شده

هر شغلی راه میندازن توش یه هفته هم دوام نمیاره

آقای میوه فروش بساطش را جمع کرده و رفته

بیخود نبود چند روز بود رفته بود تو لک و کز کرده بود گوشه ی مغازه و دیگه میوه ها را برق نمینداخت...


صبح همچین گوشیم از دستم افتاد که برق از سرم پرید

یعنی داشت میفتاد که یهو هول شدم و اومدم بگیرمش و دوباره از دستم پرت شد و در نهایت روی لحافم فرود آمد و بخیر گذشت

یه نفسی از ته دل کشیدم و گفتم : خب نزدیک یک میلیون سود کردی کله سحری... شکرانه ش یادت نره...

و یادم هم نرفت، نرسیده به دفتر انجامش دادم


دیروز بعدازظهر شلوغ بودم... شلوغ کلمه ی خیلی کوچیکی بود برای اون یکی دو ساعت

للی یادم کرده بود و اومد اینجا چای درست کردیم که اصلا نرسیدیم بخوریم

تند تند حرف زدیم که یهو مغزبادوم و باباش یادشون افتاده بود با ما کار دارن

اونا از راه رسیدن ... دوتا خانوم مشتری با هم اومدن برای غلط گیری برگه های امتحانیشون

همه ی اینا حضور داشتن که نفر بعدی و ... بعدی ... بعدی...

دیگه با کلافگی کار همه را راه انداختم ....اوووووووف

من کلا جوری برنامه ریزی میکنم که همه اگه سروقت و به موقع بیان هیچکس با هیچکس کارش تداخل نداشته باشه... ولی امان از بدقولی و بی برنامگی



اینهمه انرژی و شور و هیجان و کلمه و جمله برای چی هست؟

عایا فردا قرار عاشقانه ای در راه است؟

توکل بر خدا... ما که به لطف پروردگار امیدواریم





پ ن 1: ساعت دفترم صدای تیک تاک بلندی داره که برای من اصلا مهم نیست ، ولی بعد از خوندن پست جناب آقای بهنام... هی صداش را میشنوم


پ ن 2: امروز از اون روزهایی هست که کوچه را باز سکوت بی نهایتی در بر گرفته... حیف که خیلی کار دارم ... وگرنه هزاران سطر در مدح این سکوت دل انگیز براتون مینوشتم


پ ن 3: دیشب از خستگی نای حرف زدن با آقای دکتر را نداشتیم... این بود که صبح قضای حرفای دیشب را به جا آوردیم... آخه کی کله سحری دو ساعت و ربع حرف داره؟؟؟؟؟؟


پ ن 4: ذکری هست که خیلی بهش علاقه داشته باشید و یه آرامش خاصی بهتون بده؟

نظرات 15 + ارسال نظر
لاندا چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 09:20

الا به ذکر الله، تطمئن القلوب اصلا یهو آرومم می کنه
رب الشرح لی صدری ... هم موقع جلسات و کنفرانسا و اینا خیلی روم تاثیر داره
با ذکرای یه کلمه ای آروم نمیشم. باید یه جمله باشه حتما
دو ساعت و ربع؟ عالی اید شما

ای جون ... چه دوتا ذکر خوبی... واقعا آرامش بخش هستند... من وقتایی که خیلی استرس دارم نمیتونم ذکرهای جمله ای بخونم... باید حتما کوتاه باشن.... و البته صلوات هم خیلی بهم حس خوب میده

خاله ریزه چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 09:48

سلام به روی ماهت خودت
الهی .. طفلی آقای میوه فروش.. منم دیدم مغازه هایی رو که مرتب تغییر میکنن و هیج کسی هم توش دوام نداره. نمیدونم علتش چی میتونه باشه.
من ذکر الی و ربی من لی غیرک رو خیلی دوست دارم.

سلام عزیزدلم
خوبی؟
اصولا این مغازه ها یا جای خوبی واقع نشدن یا شغل مناسبی براشون در نظر گرفته نمیشه... طلسم واقعیشون همین هست...
وای که چه ذکر آرامش بخشی.... احسنت...

اذر چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 10:43

وجدانا کله سحری دو ساعتو نیم چی میگید ::خنده
من دوساعت طول میکشه با فضا ارتباط برقرار کنم
ذکر خدا هستو خداهستو خدا ههههست

جدی اینو خودمون هم نمیدونیم ...
اما یه نکته ای که هست من از اون آدمها هستم که چشمام که از خواب باز میشه کاملا خوش اخلاق آماده ارتباط با اطراف هستم...
چه ذکر خوبی ریتمیکی...

لیلی چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 11:45

ای کلککککککک

چرا؟
چی شد یهو؟

رهآ چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 11:48 http://rahayei.blogsky.com

ذکر
لا حول ولا قوة الا بالله
و
الا بذکرالله تطمئن القلوب


ذکر اولی را که عاشقشم... من اینطوری میگم : بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم... عاشق این ذکر هستم... ورد زبونمه...

بهامین چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 12:08 http://notbookman.blogsky.com

سلام تیلو جان
خوبی؟؟

ذکر که من دوست دارم .یکی صلوات و یکی الا بذکرالله تطمئن القلوب

سلام به روی ماهت
دقیقا همین الان وبت بودم و به سختی تونستم برات بنویسم... نزدیک صدبار نوشتم و پرید
صلوات که کلا عشقه...

رسیدن چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 12:09

یا ارحم الراحمین.

بیچاره آقای میوه فروش!
ولی گوشی رو خدا واقعا برات بخیر کرد تو این اوضاع افتضاح

وای چه ذکر آرامش بخشی...
واقعا خدا بهم رحم کرد... فکر کردن بهش هم حالم را منقلب میکنه

SOLY چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 13:08

ووووی
تو چقد خیال انگیز شدی خوشگله.


چرا ؟
نکنه زیادی دارم خیال بافی میکنم؟

انه چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 13:50 http://manopezeshki69.blogsky.com

فقط دلم خواست برات بوس بفرستم

ای جون
با کمال میل بوس شما را دریافت میکنم و میچسبونم به لپم

مخمور چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 18:36 http://mastoori.blogfa.com

سلام
ورد سته به قبض و بسط حالم داره گاهی شعری گاهی لسمائ الحسنی گاهی جمله نغزی
تو وقتهای نا ارامی دلم شعر پروین اعتصامی که وصف مادر حضرت موسی است علی الخصوص ان ابیاتی که میگه :
ما به دریا حکم طوفان می دهیم ...
گاهی شعر موسی و شبان
گاهی بعضی از اشعار مولانا و گاهی شمس و ...
چون ذکر تجویزی است و بی اجازه نباید انتخاب شود

سلام به روی ماهت
من چیزی از تجویز ذکر نمیدونم و هرچی دلم میخواد را هر وقت که حسم میگه میخونم...
میشه بیشتر برام توضیح بدی و اگه بلدی بهم تجویز کنی؟

چیکسای چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 19:23 Http://354515mdm.blogfa.com

فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ 
این ذکری هست که همیشه میخونم مخصوصا وقتی پسرم از خونه میره بیرون یا دلشوره دارم یا نگرانم خیلی بهم آرامش میده
تیلو تیلو عزیزم مرسی که بهم سر میزنی دوست جانم

این ذکر خیلی خیلی هم آرامش بخش هست... خدا حفظ کنه خودتون و همه ی عزیزانتون را
عزیزدلمی

بهنام چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 19:43 http://harfehesabi.blogsky.com

اینقدر قیمتا رفته بالا که خدا نکنه هیچ وسیله ای خراب بشه!
الان باطری گوشی من خراب شده 300 تومن پولشه گویا! همینجوری کلا زدم اش به پاوربانک! :/

در مورد سر شلوغی هم ایشالله همیشه سرت شلوغ باشه. من که یه مدته سرم خلوته و کلا دارم از نو میسازم... یادش به خیر... شلوغ بودن سرم واقعا لذت بخش بود یه زمانی...

و اینکه جناب اقای بهنام منو میگی؟ :)))
لینک میدادی مخاطبینمم زیاد شن خب :))
البته تو لینک ندی بهتره! اینجا پر از انرژی اونجا غم انگیز! سرد و گرم میشن مخاطبینت استخون میترکونن

آخ آخ ... قیمتا که وحشتناک شده
به نظر منم شلوغ بودن خیلی بهتر از خلوت بودن هست
اره دیگه شما را گفتم... راست میگی باید لینک میدادم... دیدی کم کاری کردم
ولی من این قضاوت سرد و گرم را خیلی قبول ندارم

لیلی چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 22:01

فردا و قراررعاشقانه رو میگم دیگه

تنها کسی که نکته را گرفت خودت بودی

جزر و مد پنج‌شنبه 29 آذر 1397 ساعت 01:47

صلوات، لا اله الا سبحانک انی کنت من الظالمین.
شما یه رمانین خودتون، یادمه خونه پدربزرگم بودیم خاله ام از راه دور میومد و تلفن زیاد صحبت میکرد با دایی و خاله هام بعد از ده دقیقه پدبزرگم دورش رو متکا و پتو میذاشت که یعنی به این زودی حرفاش با تلفن تموم نمیشه و ما هم می خندیدیم

ای جان... ذکرهای آرامش بخش
ممنونم ... من فقط با آقای دکتر تلفنی زیاد حرف میزنم... اونم اصولا در خفا
و کلا حوصله تلفن و مکالمات دیگه را ندارم... کلا بخوام با بقیه حرف بزنم به زور به دو دقیقه برسه

قلب من بدون نقاب پنج‌شنبه 29 آذر 1397 ساعت 18:19

یلدات مبارک دختر خوب
البته که تو همه روزات رنگ یلدا دارن
و پر از رنگ های قشنگه قرمز و زرد و سبز هستن
امیدوارم لبخندت همیشگی باشه

همه ی روزهای زندگیت شاد و خرم
من سعی میکنم هر روز یک چیز شیرین و دلپذیر داشته باشه
منم برات آرزوهای خوب دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد