روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

زندگی باید کرد...

سلام

روزتون پر از شادی و شور

وقتی آفتاب نمیتابه... وقتی بازی نور و سایه نیست... انگار یه چیزی کمه

اما عوضش هوای ابری پاییزی حس و حال خودش را داره

خوبی های خودش را داره

اگه کسی را دارین که تو این هوای ابری باهاش قدم بزنین... باهاش انار بخورین... باهاش چای و دمنوش بنوشید.... خوشبختید

و اگر ندارید یعنی زندگیتون «نیاز به تلاش بیشتر » داره... زود باشید... دوست ... رفیق... خواهر... برادر.... همسایه...

بهرحال باید زندگی کرد

پس بهتره این زندگی نه چندان زیبا را یه طورایی زیبا کنیم....

من همیشه معتقدم زندگی کردن یک مهارت آموختنی هست... این مهارت را بیاموزیم




دیروز با پدرجان دست به دست هم دادیم و قسمت عمده ای از ریخت و پاش های دفتر را مرتب کردیم

در نهایت پدر جارو زدن و من تی کشیدم و همه چیز بهتر شد

وقتی دوماه به شدت کار کنیم... همه چیز به هم ریخته و نامرتب و کثیف میشه....

و دیروز کلی دوتایی کارکردیم

در نهایت پدر یک چای زعفران خوشرنگ تدارک دیدن و دوتایی نشستیم به گپ زدن

بعدش هم انارهایی که مامان صبح برامون دانه کرده بودن را آوردیم و هرکسی رفت دنبال بقیه کارهای روزمره ی خودش....

وقتی برگشتیم خونه دیدیم مامان جان یه حال حسابی به حیاط فسقلی دادن

و هرچی گلدان اضافه و وسیله ی به درد نخور بوده دور ریختن و شمعدونی های خوشگل را توی گلدونای خوشگل کاشتن و یه عالمه همه جا را تمیز کردن....



امروز تولد خواهرم هست ... مامان مغزبادوم

براش یه کیف خیلی خوشرنگ نارنجی خریدم... خودش اصولا کیف های رنگی نمیخره

من حس میکنم آدمهایی که چیزای رنگی رنگی استفاده نمیکنن باید با رنگ ها آشتی کنن

البته خواهر من با رنگ ها آشتی هست و اتفاقا رنگهای خوبی هم تو پوشش و زندگی استفاده میکنه ولی از کیف و کفش رنگی کمتر استفاده میکنه

این شد ... که حالا صاحب یه کیف نارنجی هست



پ ن 1: خیلی حرف دارم ... اما انگار هنوز تو نوشتن مشکل دارم


پ ن 2: صبح با صدا و مهربونی آقای دکتر بیدار شدم...


پ ن 3: من خوشم نمیاد به کسی قرص و دوا معرفی کنم... اما دو روزه دوباره فارماتون میخورم و حالم بینهایت خوبه


پ ن 4: باید کارهای باقی مانده را جمع و جور کنم ... به عشق کتابی که قرار هست به خودم جایزه بدم


پ ن 5: زندگی سخته و مشکلات و غصه های خودش را داره.... منم درگیریهای شدید فکری از هر طرف آزارم میده

اما دارم سعی میکنم مهارت زندگی کردن را تمرین کنم

بهرحال باید زندگی کرد


نظرات 7 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 10:38

با سلام
زندگی چون رودخانه ای در جریان است . رورخانه ای که برای برخی ها آرام و مرداب گونه است این گونه افراد هیچ تلاشی جهت تنوع و تغییر زندگی ندارند و به همین آرامش خوشحال اند و چنانچه تغییری حاصل شود انگار در دولت عمرشان کودتا شده و بسیار نگرانند. و بعضی دیگر زندگی شان اگر راکد و مردابی شد احساس خفگی و مردن می کنند و دائم در پی تغییر و تحولند و حتی شاید اگه بتونند در همسر و عیال خود نیز تغییر و تحول را خواهانند . که بع نظر من هر دو اشتباه است . نه افراط و نه تفریط .
نه در مسجد که رند است نه در میخانه که این خمار و خام است
میان مسجد و میخانه راهی است . غریبم عاشقم آن ره کدام است.
و شما تیلوی مهربان از گروه سوم و متمایل به گروه دوم هستید. انشالله که در این هوای عالی کمال استفاده را ببرید.


ما که سعی میکنیم عهد و عیال را عوض نکنیم.... تغیر و تحول هم ندیم
ولی خب رسیدن به کمال را طالبیم

الی یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 12:35 http://elhamsculptor.blogsky.com/

کسی رو نداریم تیلو جان
راستش برای داشتنش تلاش بیشتری هم نمیشه کرد انگار
ادمها اینروزها انگار تنهایی رو ترجیح میدن

کسی را نداریم؟
عزیزدلم نزار تنها بمونی... دوست پیدا کن... با آدمهای اطرافت صمیمی تر بشو
رفت و آمد کن
تنهایی را ترجیح نده
تنهایی از یه جایی خیلی ترسناک میشه

فندوقی یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 15:32 http://0riginal.blogfa.com/

تولد خواهرت مبارکک باشه عزیز دلم. امیدوارم همیشه شاد باشید.
بابات خیلی قدرشو بدون و بهش بگو که قدر میدونی
خسته نباشی عزیزم. منم حرفم نمیاد اینجا

ممنونم عزیزدلم
منم امیدوارم شماها همیشه شاد باشین
خدا پدر بزرگوار شما را رحمت کنه.... ممنون
هرجا حرفت اومد همونجا بگو

soly یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 17:51 http://soly61.blogs;y.com

تولد خواهری مبارک
تیلوی عززیم مزسی که بهم سرمیزنی .کاش بهم نزدیکتر بودیم. مرسی که هستی .همیشه خوش باشی و سرزنده عزیزم.

ممنون دوست پاییزی خودم
من خودمم پاییزی هستم و متولد ماه هزاررنگ
منم از اینکه دوستی مثل تو دارم خیلی خوشحالم

الی یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 19:36 http://elhamsculptor.blogsky.com

راستش رو بخوای ضربه خیلی بدی از دوست 20 ساله !!! خوردم طوری که هنوز دارم تاوانش رو میدم کسی که از نوجوانی با هم بودیم و هرگز فکرش رو نمیکردم
فعلا نمیتونم ادمها رو طور دیگه ببینم و حتی بخوامم نمیشه
شاید یکم زمان بگذره بشه

من خودمم یه ضربه مهلک از یک دوست نزدیک خوردم
حق بهت میدم
چون درکش میکنم
اما باید خوش بین بود
آدمها مثل هم نیستن

بهامین یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 20:14 http://notbookman.blogsky.com

تولد خواهرت مبارک تیلو جان
چقدر ابتدای پست دوست داشتم،انرژی وانگیزه ‌موج میزنه :)


خسته نباشی و خداقوت.خدا پدرت حفظ کنه ؛سایشون مستدام

ممنون دوست عزیزم
همه ی ایامت مبارک و شاد
لطف داری بهم

رسیدن یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 21:08

تیله عزیزم. الهی زندگیت همیشه به خوشی و تن سالم پیش بره و بچرخه. الهی خانواده ت سالم و تندرست باشن .
آفرین به تیله رنگی من .
تیله از طرف من گونه پدرت رو ببوس نه دست و پیشونی ش . نخواستی هم نگو از طرف یه دوست . عمر با عزت داشته باشن . مهربونی هاشون مستدام.

ساره جان عزیزدلم بهترینها را برات آرزو دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد