روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

عیدانه

سلام

هر روز زندگیتون شاد و سلامت


من عاشق این فاصله ی از عید قربان تا غدیر هستم

انگار تو دلم یه جشن دائمی برپاست...

غم ها میان و میرن... عین شادی ها... کاش آرامش درونی داشته باشیم


متشکرم از احوالپرسیاتون به خاطر خواهر

فعلا فشارش تحت کنترل هست و برای قند هم یکی دوهفته دارو گرفته و تحت نظر

اول تصمیم به بستری داشتند.. اما قرار شده با مراقبتهای ویژه و دقت کامل فعلا تو خونه باشه


من عیدیهای عید غدیر را زودتر خریدم

یادتون هست... حدود یک ماه پیش

اما تصمیم دارم امروز به یه فروشگاه نزدیک سر بزنم و برای فندوق (نی نی ای که هنوز به دنیا نیومده) هم عیدی بخرم

بعضی از یادآوریها قشنگ نیستند اما ناخودآگاه توی ذهن آدم رژه میرن... پارسال عصر عیدغدیر زندگی خواهر من تا مو رسید... اما پاره نشد... توکل به خدا


دیشب یک خواستگار زنگ زد خونمون

از این وضعیت بیزارم....

آقای دکتر میگه دیگه وقتی خواستگار زنگ میزنه دلم نمیلرزه... قدیما دانه ای که کاشته بودم یک گیاه کوچک و حساس بود، نیاز به مراقبت داشت

حالا این دانه کوچک یک درخت تنومنده...

اما من دلم میلرزه



پ ن 1: عیدی های کوچولو پشتشون یک محبت بزرگ نهفته است... ازشون غافل نشید

پ ن 2: یادمون نره شکر گزار داشته هامون باشیم

پ ن 3: این روزها شلوغم و شبها وقتی میرسم خونه دیگه هیچ توانی ندارم... دلم میخواد کتابم را تمام کنم و بیام براتون ازش بنویسم

پ ن 4: فیلم لاتاری را دیدم... به نظرم قشنگ بود... از اون فیلمهایی که یکبار دیگه میبینمش

نظرات 35 + ارسال نظر
فندوقی چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 08:32 http://0riginal.blogfa.com/

خدا رو شکر که بهترن.
عزیز دلم عیدت مبارک. منو خیلی دعا کن.
منم لاتاری رو دوست داشتم. یه حس خاصی داشت و آهنگشم عالی بود. هر روز گوش میدم.

ممنون دوست خوبم
ممنون عزیزدلم
چشم دعاگو هستیم و محتاج دعای خیر شما
اره اهنگش خیلی خوب بود

دل آرام چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 08:56

سلام عزیزدلم
کامنتهای خیلی بدی داشتم و واقعا دیگه حوصله ی کامنت ندارم. از توهین به خانواده تا توهین به کاشانی بودنم و انواع و اقسام
روزی چندتا کامنت فحش و توهین واقعا خسته کننده است. فعلا کامنتا بسته است تا بعدا ببینم چی پیش میاد
عیدت مبارک باشه. برامون دعا کن. خوش باشی. مامانت رو ببوس جای مادربزرگت خالی نباشه. ایشالا اونجا جاش خوبه و راحت شده از بیماری و درد دنیا.

سلام به روی ماهت
چقدر ناراحت میشم ببینم یه وبلاگ نویس به خاطر کامنترهاش مجبور به ترک وبلاگش میشه
عزیزانم اگه مطابق سلیقه و میل شما نیست نخون... چرا آزار میرسونی...
کامنتها را ببند دل آرام جان ... اما در وبلاگت را نبند
بزار چراغ این خونه روشن بمونه

بهار شیراز چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 09:19

آخ جووون کتاب اش...
من عادت دارم کتاب بهم تقدیم بشه...به کی تقدیمش می کنی


تو که کلا یه دونه ای
تقدیمش میکنم به تو که عزیزدلمی

گلشن چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 10:29

خواستگار دوس دارم

میخوای بفرستمش اونور
چون من انگار زیاد از خواستگار خوشم نمیاد... نه تنها خوشم نمیاد... بدم میاد

خواننده خاموشتان چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 11:04

سلام و هزار سلام ، تبریک و هزار تبریک
دوست عزیز و مهربانم، فرا رسیدن عید سعید غدیر را به شما سلاله ی محترم
سادات و خانواده ی گرانقدرتان که نور چشمان ما در دنیای حقیقی و مجازی
هستید، تبریک عرض می نمایم و جهان جهان برایتان دلخوشی و آسمان آسمان ،
مهر و عشق و دریا دریا خوشبختی و نیکنامی، آرزو دارم.
چقدر خوشحال شدم بابت ورود یک نو رسیده در عشق.انشااله که با بررسی
مناسب و سنجش دقیق، این مورد را لحاظ فرمائید.پوزش می خواهم قصدم
دخالت نیست اما دوست ندارم با این روزگار پیچ در پیچ مانند من در آخر کار
ببینید در بن بست عشق بوده اید نه بزرگراه و شاهراه عشق.من هم دلم مثل
شما با خواندنش لرزید اما بگذارید اگر مورد مناسبی است به عشقی پایدار
و شاه راه زندگیتان تبدیل شود.اشک اجازه نمی دهد بیش از این نگرانتان کنم
اما ترس آن دارم که شما هم شرایط مرا تجربه کنید.برگشت به زندگی بعد از
یک عشق افلاطونی و چندین ساله، بسیار جان کندن می خواهد و آدم دیگر آدم
قبلی نخواهد شد، مهربان دوستم.مواظب خودت و قلب نازنینت باش که بسیار
شکننده است.
در پناه لطف همیشگی خدا باشید و مادر بزرگ عزیز غرق رحمت الهی.
با مهر،خواننده ی خاموش

سلام به شما دوست خوبم
متشکرم
امیدوارم در این عید زیبا با قدوم متبرک حضرت ولی عصر به سعادت و سلامت واقعی برسیم
متوجه منظورتون از ورود نوردیده و نو رسیده نشدم ....
کاش بیشتر از تجربه تون میگفتید برامون
ولی دوست عزیز یک تجربه را از من به یادگار داشته باشید
عشق اگه عشق واقعی باشه اصلا مهم نیست به وصال برسه یا نرسه... هرلحظه عاشقی خودش یک عمر دوباره ست... یک لذت بی انتها... اگه حتی بدون هیچ وصالی یک دقیقه هم به عاشقی گذروندید، اون یک دقیقه یک عمر ارزش داشته و اصلا ناراحت و نادم نباشید
دوست دارم از این تجربه برامون حرف بزنید
متشکرم که روشن شدید... دیده ی ما را روشن فرمودید

هفت دقیقه چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 11:06

سلام تیلو جان بالاخره دستم به نوشتن کامتت رفت :))
امیدوارم مادرتون همیشه سالم و سلامت باشن و غم هاشونو زودتر فراموش کنن

*مغز بادوم وبتونو زیادتر کنید :))

سلام به روی ماهت
خدا را شکر که بهتری و دستت به نوشتن رفته
ممنون از دعای خوبت
چشم
بیشتر ازش مینویسم

لاندا چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 11:47

وای من عاشق عیدی های کوچولو ام. اصلا انقدر ذوق می کنم که. پس شما سیدی؟ عیدتون مبارک خانم.
خواهرت هم امیدوارم حالش بهتر بشه. هم روحی و هم جسمی

منم عاشق عیدی های ریزه میزه ام
اگه لایق باشم جز سادات هستم
عیدشما هم مبارک عزیزدلم
انشاله انشاله... ممنون از دعای خوبت

رسیدن چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 11:48

عیدت مبارک.
دختر خوووب. با این همه ذوق و عیدی دادن دل منم آب میکنی .
خواستگار حتما غیرت آقای دکتر رو برمی انگیزه. ولی ببین چقدر به تو و درخت عشق تون مطمئن که دلش نمی لرزه.
تو چرا دلت لرزید؟

عید تو هم مبارک
الهی بهترین عیدی ها را از صاحب این روز بگیری
منم ذوق عیدی دارم
گفت دلم نمیلرزه ... اما من یه چیز دیگه ای تو چشماش دیدم... شایدم اشتباه کردم ... نمیدونم
من هر بار که این قضیه پیش میاد همین حال را دارم.... نمیفهمم چی در من رخ میده

هدی چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 12:26

سلام تیلویی
درکت میکنم برا خط به خط نوشته هات برات از خدا بهترین ها رو میخام و راهت روشن باشه عزیزیم

سلام به روی ماهت
چقدر خوبه که یکی اینطوری درکم میکنه
ممنونم عزیزدلم
منم برات بهترینها را آرزو دارم

بهامین چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 13:47 http://notbookman.blogsky.com

خداراشکر حال خواهرت بهتره
عیدت پیش پیش مبارک
منم لاتاری نگاه کردم با همه تلخیش قشنگ بود

ممنون عزیزدلم
عید شما هم مبارک
اوهوم.. تلخ بود و دردناک ... اما دیدنی

امیر چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 16:05

با سلام
این بار سلام خاص و ویژه ای دارم خدمت این سیده عزیز
این عید را به شما سیده گرامی تبریک عرض می کنم و برایت بهترین ها را آرزومندم
ما هم عیدی می خواهیم و عیدی ما :
درخواست سلامتی روح و جسم از جده ات فاطمه زهرا و جدت مولا علی علیه السلام
دعا فراموش نشود

سلام به شما دوست خوبم
متشکرم
انشاله این عید بر شما مبارک باشه و عیدی را از صاحب اصلی این روز بگیرید
براتون بهترینها را آرزومندم و برای پدرتون رحمت و مغفرت طلب میکنم
در پناه حق

گلشن چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 16:13

بفرس ، فقط لطفا خودت دستچین کن خوب تراشو بفرس


تو خودت صادر کننده ای... داری چوب کاری میکنی؟

روشن* چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 17:20

سلام برتیلو خانم گل ومهربون و دوست داشتنی،ایامت پراز نور و روشنی
ای جانم،چه سعادتی که با یک وجودنازنین از تبارسادات آشنا شدم،حیف که توفیق دیدارحضوری در عید بزرگ رو ندارم ولی ازهمین پشت مانیتور روی ماهت رو میبوسم و به شما وهمچنین خانواده ی محترمتون این عید عزیز و بزرگ رو تبریک میگم،ان شاءالله عیدی همگی مون فرج سرور وصاحب بزرگوارمون حضرت مهدی(عج) باشه .
عیدی ماهم یادت نره سادات جان،دعا به حق ما دوستان مجازی هم باشه عیدی معنوی ما از شما عزیزمهربون،من سادات خوش اخلاق و مهربون رو بی نهایت دوست دارم،اصلا حساب شون ازبقیه سادات جداست،خدا ان شاءالله به همگی تون شادی وسلامتی و روان آرام هدیه کنه.
خدا ان شاءاله خواهر گلت وفندقش رو هم درپناه نگاه خودش وتوجه حصرت زهرا(س) حفظشون کنه وبه سلامت این دوران رو به اتمام برسونن.
بازهم تبریک وتبریک وتبریک ؛الهی که همیشه دلت شاد باشه ولبت خندون وغصه از وجودتون گریزون.
درپناه حضرت حق شادباشی،مواظب خودت باش دوست گلم.

سلام روشن جانکم
متشکرم
من برات دعا و آرزوهای خوب خوب میکنم
انشاله که عیدی اصلی را از صاحب این روز دریافت کنی و در پناه توجهات حق به هرچی میخوای برسی
به نظر من سادات باید از همه خوش اخلاق تر باشن... خوش برو رو باشن و به نظر من مسئولیتشون سنگین تر هست
هرچند خودم را لایق نمیدونم ولی اگه قابل باشم دعاگوی همه ی دوستان هستم

روشن* چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 17:30

راستی یه توصیح هم راجع به کامنتم درچندتا پست پائین تر بدم:
من وقتی جوابت به کامنتم رو خوندم اولش خیلی تعجب کردم که چرا تیلوگلی حرف از قبولی نماز وروزه زده ،بعد کامنت خودم رو دوباره خوندم دیدم من اشتباها وبه خاطرعجله ای که داشتم کلمه ی " روده درازی " رو اشتباها " روزه درازی" تایپ کردم
من همیشه کامنت هام رو بعدازتایپ یه باردیگه میخونم وغلط گیری میکنم نمیدونم چرا این یکی از دستم دررفت.
خلاصه حسابی شرمنده
ببخشین تیلو گلی مهربون
بازهم عیدتون مبارک


وای چقدر جالب بود
عزیزدلم
حرفات اینقدر دلنشین هست که اسمش هرچی باشه روده دازی نیست
من خیلی دوستت دارم
عیدت مبارک عزیزم

مخمور چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 17:36 http://mastoori.blogfa.com

سلام
عیدتان مبارک
لحظه لحظه اتان عید

سلام
مخمور جانکم
ایامت شاد... روزگارت مبارک... همیشه ات پر از عشق
خوبی دختر گل؟

فرساد چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 17:52

عید بزرگ به شما و خانواده محترم تبریک میگم
این عید مخصوص سیدها هست
خواستگار!!!!!، درک میکنم حال شما و آقای دکتر
۱۰ سال عاشقی با یه رقیب عشقی
حال خوبی نیست
مطمنم شما توان دل کندن نداری، اما نا خودآگاه آرزوی یه زندگی معمول مثل بقیه و ... حال آدم دگرگون میکنه
اما آقای دکتر، میدونم چه حالی داره! آقای دکتر خیلی حس ناامیدی و بی عرضه گی و حق ناشناسی و گناه و ..... بهش دست میده
و البته حسادت و سرخوردگی، بهتر بگم با هزار اطمینان به شما ، از درون حس های بد زیادی تجربه میکنه
حتما از روی ناراحتی و غیرت بهانه گیر هم میشه
بهتر از خدا کمک بخواهی تا این مرحله بگذره
اما مطمنم اگر قراره آخرش خواستگار رد کنید، همین اول جواب رد بدید و خود آزاری نگنید
اگر هم میخواهید ادامه بدهید انتخاب خودتون هست، واقعا با این همه سال عاشقی چکار میکنید؟

سلام دوست جان
از آدمهایی که نکته سنج و دقیق هستند و از لابلای کلمات درک درستی از مطلب پیدا میکنند خیلی خوشم میاد... جواب منفی است ... اما به خاطر اصرار خانواده و البته معرف محترم که بالاخره هیچکدام از وجود آقای دکتر خبر ندارند، مجبور هستم یک جلسه را برگزار کنم
فکر کنم کمی در مورد آقای دکتر بی انصافی شده... حتما من لابلای کلماتم همچین حسی منتقل کردم که ایشون مایل به ازدواج نیستند... اما در واقع این قضیه کاملا دوطرفه است

اذر چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 19:01 http://azar1394.blogfa.com

سلام گندم سادات عزیزم .
عید غدیر رو تبریک میگم ...
منو به دعای خیرتان مهمان کن ..
:

سلام عزیزدلم
منم بهت تبریک میگم
انشاله که لایق باشم

دل آرام چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 19:11

کامنتارو بستم با اینکه واقعا دوست دارم تبادل نظر باشه. مینوسم بدون نظر

بنویس دل آرام جان
با هر شرایطی که خودت صلاح میدونی و دوست داری

مردیت چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 19:50

یادته یک بار بهم گفتی بهونه که نداریم! خواستگار که بیاد اگر خوب باشه ازدواج میکنیم! اما من بهت میگم دیدی که آدم اگر دلش پیش یکی گیر باشه نمیتونه کس دیگه ای رو راه بده؟ نمیتونه به هیچکس فکر کنه.دلش میلرزه

خانم دکتر عزیز... احتمالا جمله ی منو اشتباه متوجه شدی... بهونه که نداریم... چه بهانه ای قشنگتر از عاشقی....

مخمور چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 20:31 http://mastoori.blogfa.com

خوبم گندم جانم
یک عمل جراحی داشتم که سبک زندگی ام را زیر و رو کرده
کمی زمان می برد با شرایط جدید وفق پیدا کنم در دوران گذار هستم

انشاله که همیشه خوب باشی دختر گل
بلا از خودت و عزیزانت دور باشه
انشاله که چیز خاصی نبوده .... و دوران نقاهت به زودی سپری میشه و باز میشی همون دختر عاشق پیشه

صحرا چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 20:58

تا حالا شده آقای دکتر ازت بخواد بری دنبال زندگی خودت. عشق قرار نیست همیشه با وصال همراه باشه و عشق می تونه جاودان باشه اما در کنارش زندگی هم ادامه داره. تشکیل خانواده، بچه دار شدن، نوه دار شدن و اینها قسمتی از زندگیست که میتونی فرصتش رو به خودت بدی. و اون گوشه ی قلبت رو تا ابد برای آقای دکتر حفظ کنی.

صحرا جان ... کمی کامنتت برام غیرقابل درک بود
البته که من و آقای دکتر همیشه به هم دیگه گفتیم که اگه شرایط ایده آلی بود هرکدوم آزاد هستیم که بریم دنبال زندگیمون... اما هردومون تو قلب همدیگه شرایط ایده آلی داریم که هیچ جا نمیتونیم بریم... کجا بریم آرامتر و امن تر از همینجایی که هستیم
همه زندگی بچه و نوه و ... نیست... اونا قسمتی از زندگی هست... عین خیلی قسمتهای دیگه که باید باشه و نیست

راحیل چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 22:02

تیلو جان اگه آقای دکتر هم تمایل به ازدواج با کس دیگه ای رو تا آخر عمر نداشته باشن ،من این عشق رو میپرستم


راحیل جانکم... زندگی در لحظه های خوش خلاصه شده ... ما هم هیچ قصد جدایی نداریم... مگر اینکه پروردگار چیز دیگری مقدر کرده باشه

اناهیتا چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 23:31 http://khaterateman1369.blogsky.com/

عیدت مبارک تیلو جونم . خداروشکر که خواهر خوبن . ببین من یهو ذوق کردم گفتی خواستگار ولی چه بد که دلت جای دیگه اس .ایشالا که دلمون همیشه عید باشه

عید شما هم مبارک دختر گل

همه ایام به کامت

الی چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 23:59 http://elhamsculptor.blogsky.com

عیدت مبارک تیلو جانم
در پناه حق همیشه تندرست و شاد و عاشق باشی


عید شما هم مبارک
متشکرم

اعظم46 پنج‌شنبه 8 شهریور 1397 ساعت 10:29

سلام عیدت مبارک

تیلو جان همسر دکتر از وجود شما خبر داره ؟
کاش یکبار دیگه داستان آشنایی تون رو می نوشتی

سلام و روزگارتون شاد
همسر دکتر؟
مگه دکتر همسر داره ؟؟؟؟؟؟

مونا پنج‌شنبه 8 شهریور 1397 ساعت 13:17 http://www.khepel-2008.blogfa.com

سلام عزیزم
عیدت مبارک
بهترین ها رو برای قلب مهربونت آرزو میکنم
همیشه شاد باشی
روز خوبی ذاشته باشی

سلام به روی ماهت
عید شما هم مبارک
منم بهترینها را برای شما آرزومندم

انتخاب هایم مرا به اینجا رساند پنج‌شنبه 8 شهریور 1397 ساعت 15:13

عیدت مبارک عزیزم
انشالله همیشه خوش باشی
دستت درد نکنه برای عیدی ها
فندوق؟؟ آخی نازی عیدیش مبارکش باشه

ممنون سپیده جان
انشاله همه ایامت مبارک و شاد باشه

نل جمعه 9 شهریور 1397 ساعت 09:55

عیدت مبارک بانوی زیبا

همه ی عمرت مبارک و شاد عزیزدلم

نازلی جمعه 9 شهریور 1397 ساعت 16:29 http://www.n-nikan.blogsky.com

عیدت مبارک مهربونم

همه عمرت مبارک دختر گل

روشن شنبه 10 شهریور 1397 ساعت 12:24 http://roshann.blogsky.com

عیدت بسی بسی بسی مبارک خوشگلم:)


فدات مهربونم

الی یکشنبه 11 شهریور 1397 ساعت 00:27

شماها که همو دوست دارید چرا ازدواج نمیکنید؟ گیر کار مگه کجاس؟

فعلا حالمون همینطوری خوبه
مگه همه دوست داشتنا باید به ازدواج ختم بشه؟

مردیت یکشنبه 11 شهریور 1397 ساعت 20:52

خدا رو شکر که تو عشق رو تجربه کردی من ناخواسته هوس رو

اشتباه میکنی اون هوس نبود... یک احساس اشتباه بود
و مطمئنم که عشق را تجربه کردی از شکل و نوع های مختلف

نسترن سه‌شنبه 13 شهریور 1397 ساعت 23:01

سلام
میدونم کم نیستن انسان هایی مثل شما و آقای دکتر که ماجرای عشق شون مشابه شما باشه ولی همیشه یک سوال ذهنم رو درگیر کرده ...حالا که صحبت از خواستگار و این ماجراها پیش اومده، برخلاف تمام مدتی که وبلاگت رو میخوندم و سوالم رو نمیپرسیدم ، اینبار به خودم اجازه میدم که بپرسم و امیدوارم که سوالم باعث رنجش نشه و با تمام خصوصی بودنش جواب کاملی بگیرم چون برام ناملموسه.

چرا نمی خواید که به ازدواج و زیر یک سقف بودن ختم شه و به شدت از ازدواج دوری میکنید؟

سلام به روی ماهت نسترن جان
به نظر من آدمها همونقدر که شبیه به هم به نظر میان با هم تفاوت دارند
ممنونم که منو میخونی
هروقت هرسوالی ذهنت را مشغول کرد بپرس و راحت حرفت را بزن
نسترن جان ما به شدت از ازدواج دوری نمیکنیم ... کما اینکه اگه روزگاری شرایط جور باشه حتما ازدواج خواهیم کرد
من قبلا پستهای زیادی در این باره گذاشتم و توضیح زیادی هم دادم
ولی در کل من و آقای دکتر شرایط زندگی متفاوت داریم ... هر کدوم در یک شهر با کلی فاصله زندگی و شرایط شغلی و خانواده ای داریم که هیچکدام بنا به دلایل خودمون حاضر نیستیم ازشون دور بشیم... نه من حاضرم شهر زندگیم را عوض کنم و نه ایشون و با این شرایط فعلا صلاح دانستیم که اینگونه ادامه بدیم... کمااینکه خانواده هامون هم از نظر مذهبی با هم فاصله دارند

نسترن چهارشنبه 14 شهریور 1397 ساعت 14:09

سلام تیلوی عزیز

ممنون از جوابی که دادی
بله درست میگی و دلایلی که سربسته گفتی به نظرم محکمه اما حواستون هست ده سال از عشق قشنگتون گذشته و ده ساله که به نوعی دارید برای موندن کنار خانواده هاتون فداکاری میکنید و ده سال زمان کمی نیست..کاش علم و تجربه یک مشاور خوب رو داشتم و میتونستم مشکلاتتون رو حل کنم... تاحالا از مشاور کمک گرفتید؟

قشنگ مشخصه من از سینه چاکای رسوندن شمادوتا به همم

سلام به روی ماهت
باید جواب میدادم
دوستم هستی و سوال کردی
شما از اول همراه ما نبودین؟ یک طرف این عشق خودش مشاور هست... مرکز مشاوره و ...
قربون شما برم که اینهمه مهربونی و برای عشق در تلاش
الهی همیشه دلت پر از عشق و محبت باشه

نسترن پنج‌شنبه 15 شهریور 1397 ساعت 17:48

سلام تیلوی عزیز
من خیلی وقته میخونم شاید بشه گفت دوسال اما واقعا نمیدونستم ایشون مشاور هست..آخه همه ش میگفتی اقای دکتر منم همه ش پشت میز و با گوشی و نسخه تصورش میکردم تازه نرسیده بودم پست روزآشناییتونم بخونم

مرسی از دعای قشنگت تیلو جانم
حال دلتون خوب باشه

سلام به روی ماهت
عزیزمی اینهمه وقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فدات عزیزدلم
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد