روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

اگه اطلاعات دارید به منم بدید

سلام

روزتون لبریز از بهار


دوباره رفتم برای معاینه دندان

کلینیک امام محمد باقر ... همون که للی بهم گفت برو بهتره از کلینیکی که خودت میری

چیزی که متوجه شدم یک کلینیک دولتی بود، که بیمه ما را هم قبول میکرد

من تا حالا با بیمه دندون پزشکی نرفته بودم و اصلا نمیدونستم که میشه ازش برای دندانپزشکی هم استفاده کرد

وقتی که تلفن زدم که نوبت بگیرم گفتم که متخصص ریشه لازم دارم

اونا هم بهم یه نوبت دادن

وقتی رفتم هم دوباره تاکید کردم متخصص ریشه میخوام

و اونا بهم نوبت دادن

وقتی رفتم پیش دکتر... اولا که از اون دکترا بود که کلی انرژی مثبت و پالس خوب داشت

بعدم همون اول بهم گفت که من متخصص نیستم ... اما تو کارهای تخصصی دندان مهارت دارم

از صداقتش هم خوشم اومد

دندونم را معاینه کرد و گفت این دندان اصلا تخصصی نیست... به راحتی درست میشه

برعکس حرفای کلینیک قبلی

گفت که این دندان عصب کشی شده قبلا و اصلا نیاز به عصب کشی نداره

در حالی که کلینیک قبلی بهم گفت که باید دوباره عصب کشی بشه... آخه مگه دندون چقدر عصب داره؟؟؟/

خلاصه که این دکتر فرمود که کلا این دندون هیچ کار سخت و پیچیده ای نداره... یک شکستی در ناحیه ترمیم هست که به سادگی حل میشه... 

خیلی مطمئن و راحت حرف زد

اما من به شدت دو به شک شدم... و حالا واقعا سردوراهی هستم

بهم نوبت دادن برای شنبه...



صبحم را با شیرینی زبونی های مغزبادوم شروع کردم

و براش شکلات بردم

شکلات را برنداشت ...گفت دلم درد میکنه.. نباید شکلات بخورم... اما عینک آفتابیت را بده بزنم

من همیشه تو ماشین یک عینک اضافه دارم... بهش دادم

تا دم مدرسه لم داد تو آفتاب و گفت حالا گلهای بیرون را بهتر میبینم



دیشب با آقای دکتر قهر کردیم

الکی

هیچی نگفتیم

بعدشم اینقدر هردو خسته بودیم که حاضر به حرف زدن هم نشدیم

هیچکدوم هیچ تلاشی مبنی بر آشتی هم نکردیم

صبح هم خیلی ساده و معمولی به هم سلام و صبح بخیر گفتیم و رفتیم سرکارمون

بعدم گزارش دندون پزشکی را بهش دادم و عین دوتا ربات لوس و بی خاصیت خداحافظی کردیم....



پ ن 1: حتی این آتش بس فعلی که خواهرم و همسرش دارن منو به شدت میترسونه

پ ن 2: امروز دوتا قلمه ی تازه از گلهام گرفتم... ببینم ریشه میزنن یا نه؟

پ ن 3: یه عالمه کاغذ رنگی های اضافه و تکه پاره های مقوا را جمع و جور کردم برای آخر هفته با مغزبادوم برای درختها و گیاهان باغچه گلهای کاغذی درست کنیم

نظرات 12 + ارسال نظر
لیلی دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 10:24

سلام دختر روزهای قشنگ
درمورد عصب کشی مجدد این بار منظور عصب های دندون نیس بلکه عصب های ریشه هس و اما در کمال تاسف باید عرض کنم که من ب نتیجه تلخی رسیدم اون کلینیک خصوصی خب به دودلیل ممکنه اغراق کنه اولا فکر میکنه مراجعی ک به خصوصی مراجعه میکنه از عهده هزینه اش برمیاد و دیگه اینکه به نفع خود کلینیکه چون تو شهری که من هستم عصب کشی مجدد حدود یک میلیون هزینه شه بنابراین گاها عوامل غیر مستقیم سریعا رای رو ب نفع عصب کشی مجدد صادر میکنه اما کلینیک دولتی ملاحظه بیمار رو میکنه و صادقانه تر پاسخ میده بنظرم البته نباید از نظر دور داشت ک ممکنه چون متخصص نداشته اینطور نظر داده اما بنظر من ب کبینیک دومی اعتماد کن
انشاله مشکل حل بشه حداقلش اینه که استرست کمتره

سلام به روی ماهت لیلی قصه های مجنون
خوبی؟
بله متاسفانه همینطوره
و من و آقای دکتر هر دو فکر میکنیم که این کلینیک در مورد عصب کشی اغراق کرده ... بخصوص که دندونم هیچ دردی نداره

لیلی دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 10:39

اگه درد نداره چرا رفتی پس؟ شکسته؟ اکه درد نداره مشکلی نداره من از بس رفتم دندان پزشک همه جوره تجربه شو دارم دندونی که عصب کشی ریشه میخاد دردش اونقدر بد و مزمنه ک فکر میکنی لقه و اویزونه تو دهنت
تو چطوری خوشکلم؟

دندون من اصلا درد نداره
فقط اون مواد پرکردنی که چند سال قبل ریختن داخلش ترک خورده
کنار همین دندون هم همین اتفاق افتاده
یعنی دوتا دندون کنار هم ... هر دو اون قسمت پرکرده شدشون شکسته...اصلا درد نداره

لیلی دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 10:49

مطمین باش طوریش نیس
دندونی ک عصب کشی میشه چون عصب نداره تتد تند سربش میریزه و ترجیحا باید روکش بشه ایندوتا کنار هم بوسیله چیزی شکسته شدن
منم ادای دندون پزشکها رو دراوردم امروز برات

مرسی دکتر جان لیلی...
چی بهتر از این که یک لیلی ، دردهای آدم را دوا کند...
دفعه قبل دکتری که دندانم را درست کرد به روکش اعتقادی نداشت
اگر این دکتر موافقت کند هر دو را روکش میکنم

لیلی دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 11:26

این قضاوتهام دقیقا بخاطر اینه ک دکتر قبلی من روکش کار نمیکرد وخیلی مخالف روکش بود میگفت باعث پوسیدگی بیشتر دندون میشه و احیانا بوی بد دهان
دکتر فعلی کارش بیشتر ایمپلنت و روکشه و تند تند دندونها رو پیشنهاد میده ایمپلنت کنی یا حداقل روکش!!!
من خودم ب شخصه از روکش بدم میاد هم از رنگش هم از ماهیتش
ببخشید امروز خیلی وقتتو گرفتم اظهار فضل کردم و نظر دادم

والا دکتر قبلی هم به من گفت چند سال بیشتر بدون روکش نگهش داری زنده تر باقی میماند... بعدها اگه لازم شد روکشش کن
من یک دندون روکش کردم باهاش مشکلی ندارم... ولی انگار خیلی هم کار جالبی نیست

گلشن دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 11:42

دلم برات تنگ شده

میدونی دل به دل راه داره؟

رابعه دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 12:07

تیلو جان من خیلی سال تو دانشکده دندانپزشکی کار کردم باید بگم که متاسفانه دکترای عمومی دندانپزشک رو بیشتر از متخصص قبول دارم و کلینیکهای خصوصی که فقط دنبال پولن.

پس نتیجه این میشه که باید برم همین کلینیک تازه... و خودم را بسپارم به خدا و امیدوار باشم که بالاخره یکی درست کار کنه...

الی دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 13:30 http://elhamsculptor.blogsky.com/

همینکه هر صبح مغز بادوم شیرین زبونی میکنه برات خداروشکر


دیگه همین روزاست که مهدکودک به پایان برسه و منم صبحها تنبل بشم و دیر بیام

کجا هست این کلینیک؟ اگه اشکال نداره لطفا آدرس به من بده تیلو جان
اگه من بودم از ی نفر دیگه هم نظر می گرفتم بعد تصمیم می گرفتم

امان از این آتش بس ها!! انگار مشکلات رو حواله میدی به اینده

دقیقا کنار مرکز ملاهادی سبزواری
منم تصمیم دارم با یک دکتر دیگه مشورت کنم... اما از نظرات امروز این دکتر بیشتر خوشم اومد تا اون دکتر بداخلاق قبلی...

ریحانه دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 21:05

به نظرم عکس دندون رو ببر پیش دکتر امین الضربیان. استاد هنشون هست. نظرش رو بپرس.

یه آدرسی... چیزی... اینطوری پیدا کردنشون سخته

رسیدن دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 23:40

من یه سری یه مشکل اینچنینی پیدا کردم ولی برای اینکه مطمئن بشم کی درست میگه پیش سه تا دکتر رفتم تا رای اکثریت رو معیار بگیرم . تونستی یه جا دیگه هم معاینه کنن

فعلا قصد دارم به دکتر دومی اطمینان کنم
والا سخت شده همه کار از بس صداقت ها کم شده

محسن از دنیای دوست داشتنی سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1397 ساعت 02:40

پیری به سرعت داره بهم غلبه میکنه.دارم کاملن حسش میکنم.مصداق بارز "جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی" شدم.نشونه هاش زیاده.دیگه فیلم تخیلی دوست ندارم.دیگه دوس ندارم جلو مدرسه دخترونه وایسم وقتی تعطیل میشن نگاشون کنم.علاقم به الکل از بین رفته.دیگه با هیچ کس تو نت بحث نمیکنم.... و دیگه دمبال جواب سوالام درباره ادما نمیرم.
سالهااا پیش رفتم از اولین پست وبلاگ دختر اردیبهشتی همرو خوندم تا یه جاییش فهمیدم اسمش عطیه هست رفتم گفتمش اسمتو فلان جا لو دادی فهمیدمش!خندید گفت پرسیده بودی میگفتمت نمیخاست خودتو بندازی تو سختی.حالا اینجا رو میخونم میگم مغز بادوم دخترشونه آقای دکتر همسرشه یکم بعد تر میبینی نه ایطوری نیست اون پست با این سناریو جور در نمیاد... یکم که پیچیدگیش زیاد میشه ولش میکنم.خودم میگه به تو چه! پیر شده لعنتی.مثل آقا بزرگا که تلوزیونو خاموش میکنن میرن رو تختشون گوشه اتاق میشینن با رادیو ور میرن بی بی سی گوش میدن و دیگه حوصله دیدن مسابقه تلفنی با مجری جیغ جیغوشو ندارن.
•_•

شاید اسمش پیری نیست
شاید اسمش بی حوصلکی و بی انگیزگی هست
گاهی باید خودمون به خودمون کمک کنیم ... عین همون بابابزرگا که بعضی هاشون تلویزیون با خاموش میکنن و میرن گوشه ی تخت.. اما بعضیاشون باهمه سختی ها لباس میپوشن ... شیک و پیک میکنن.. عطر میزنن میرن پارک...


مغزبادوم دختر خواهرمه
آقای دکتر عشقم هست
و همه ابهامات را میشه به سادگی برطرف کرد
فقط باید تلاش کنیم

روشن(خواننده خاموش*) سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1397 ساعت 19:04

سلام هم استانی گل
ایامت پراز شادی
آدرس زیر وبلاگ خانم هوپ هست که دندانپزشکه ،شایدبتونه راهنماییت کنه
http://be-brave.blog.ir/
...................................
این هم آدرس وبلاگ خانم دکترمرثا صامتی هست که همشهری خودته ولی آدرس مطبش رو نمیدونم وگرنه بهتون میدادم ،از نوشته های وبلاگش به نظرمیاد دندانپزشک بااخلاق وباوجدان وکار درستی باشه،ان شاءالله که همین طوره.
http://panjdari.blogfa.com/
البته طبق آخرین پست وبلاگش الان توی اینستا فعالیت داره که اگه عکس پائین پست وبلاگش رو بازکنی آدرس پیجش توش هست.
ان شاءالله که یک یاهر دو نفر برات راهگشا باشن.

واقعا از لطفتون متشکرم
برای هر دو پیام دادم ببینم چی میشه
یک دنیا سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد