روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

وسط بهار

سلام دوست جونای خوبم

خوب هستین

من که خوبم


رسیدیم به وسط بهار

امسال انگار واقعا بهار را تجربه کردیم و یهو از وسط بهار وارد تابستون نشدیم

اردیبهشت اصفهان واقعا بهشته

توی خیابانها درختهای سبز و بی نهایت گل... هوای عالی... بازی نور و سایه ... نسیم...

حیف که زاینده رود دیگه زنده نیست...


تمام روزهای تعطیلم را بی اعصاب و هورمونی بودم

تمام مدت بی نهایت از دست آقای دکتر عصبانی و دلخور

بی تحمل از شیطنت های مغزبادومی که همیشه پا به پاش شیطونی میکنم

تعطیلات خوبی بود و بیشتر تو باغچه و زیر نم نم بارون گذشت

دیروز هم مراسم چهلم مادربزرگ مامان بود

همه فامیل را دیدیم

خلاصه که تجدید انرژی کردم



من دوست دارم یه چیز سبز کوچولو روی میز کارم باشه

یک گلدون خیلی فسقلی به شکل انار دارم که اکثر مواقع دوتا شاخه از شمشادهای دم در را میزارم داخلش

در همین حد که یک چیز سبز روی میزم باشه

جالب این هست که این بار این فسقلی ریشه داده


امروز با سه تا گلدون فسقلی اما سبز اومدم دفتر

یکیش یه ساکولنت خیلی خوشگله که مامان حسابی بهش رسیده و حسابی سبز و خوشگله

یکی دیگه ش یک گل شبیه گل ناز خودمون هست که گل نمیده... داداش از ایتالیا قلمه ش را آورده

یکی دیگه هم یک گلی هست که نمیشناسمش ... یک قلمه ش را یکی از اقوام داده به مامان... شاخه های قرمز داره و برگهای سبز ریز

البته من زیاد اهل نگهداری از گل و گلدون نیستم

یه مهربونی خیلی عمیقی میخواد نگهداری از گل...



پ ن 1: مغزبادوم را بعد از نزدیک به ده روز بردم امروز باشگاه تحویل دادم

زیاد راغب نبود برای رفتن... انگار تو باغچه ی پدرجان بیشتر بهش خوش میگذره


پ ن 2: این روزها همش هوس بستنی خوردن دارم


پ ن 3: مدادرنگی هام را گذاشتم روی میز و از دیدنشون هی چشمام برق میزنه


نظرات 5 + ارسال نظر
لیلی شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 11:10

سلام گندم پر احساس
تعطیلات بدون تو سخت میگذره برام
وقتی وصف میکنی ادم هوس میکنه پیاده روی کنه
گل بذاره رو میز کارش
عاشق بشه بدون چشمداشت.....
اشنا شدن با تو فصل جدیدی در زندگی منه

سلام لیلی قصه های عاشقانه
خوبی؟
کاش اینطوری باشه که میگی
هر روز سعی کن چند قدمی تو هوای صبح یا بعدازظهر زیر سایه درختا راه بری که بی نهایت حال آدم را خوب میکنه
گل بزار روی میزکارت... یه چیز سبز... حتی اگه شده در حد این باشه که چند تا دونه عدس... لوبیا... یا ماش را بزاری جوانه بزنه
عاشقی باید بی چشمداشت باشه
باید عاشق که شدی از همه چیز بگذری.. هیچی نخوای... فقط دوست بداری

من به خودم میبالم اگه حتی یه ذره حال دل کسی را خوب کرده باشم
امیدوارم دوستای خوبی باشیم برای هم و بیشتر و بیشتر از هم دیگه چیز یاد بگیریم

رسیدن شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 11:53

ایشالا بتونی به کمک همه این چیزای قشنگ و ریز شاد باشی و فعال عزیزم

انشاله...بودن دوستای گلی مثل تو هستن که منو و شاد و فعال و سرزنده نگه میدارن
خیلی وقتا شماها انگیزه این هستین که یه حرکت تازه را شروع کنم و با ذوق بیام براتون بگم

نل شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 12:26

خوبه که خوبی
من که بسیار اهل گل و گیاهم..الانم روی میز اتاقم یک الوورا و یک کاکتوسه:-))
بماند از بقیه خونه..البته خداروشکر‌تمام خانواده اهل طبیعتن:-)
دفترحدیدم‌که شاید به نسبت به دفتر قبلی‌ کمی کوچکتر باشه.اما چون یک دیوارش سرتاسر شیشه است و روبه دوتا پارکه.من عااااشقشم...یک قفسه گذاشتم پشت همین دیوار شیشه ای و داخلش گلدون گذاشتم:-))
خیلی حس خوبیه طبیعت....

منم توی خونه به تازگی از دو تا آلوئه ورا ... یک ساکولنت کوچولو نگهداری میکنم... من کلا اهل نگهداری از گل نیستم
بخصوص که یک مهربونی و توجه خاصی نیاز داره ... نمیدونم همچین چیزی تو وجودم هست یا نه

لیلی شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 12:33

حتما همینکارو میکنم گندم زیبا

مطمئنم که همه کارهایی که میکنی خیلی خیلی زیباتر و رویایی تر از اون چیزی هست که حتی به ذهن من خطور کنه

آره واقعا اصفهان خیلی امسال زیباست
گل و مداد رنگی حال منم خیلی خوب میکنه
نازنازی خاله میره باشگاه خدا حفظش کنه

امسال واقعا بهشت شده ، اردیبهشتمون ...
عزیزمی
از طرف پیش دبستانی میبرنشون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد