روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزهای بلندتر

سلام

عصرتون بخیر و شبتون بینظیر

از صبح در گیر یه گزارش طولانی و سخت جان بودم... تا تمام بشه ظهر شد

و بعدشم افتادم روی دور تند

برای همین عصر اومدم


شیرکاکائوی گرم را گذاشتم کنار دستم

قبل از اینکه مثل بیشتر نوشیدنی هام سرد بشه از بی حواسیهای کاری... دارم آروم آروم مزمزه ش میکنم

یه کاری را دارم پیگیری میکنم که نیاز به دقت و حواس زیادی نداره

و میتونم تو رویاهای خودم غرق باشم و برای خودم خیالبافی کنم

لابلای کارهام یه لیست هم گذاشتم کنار دستم و دارم دوماه باقیمانده را برنامه ریزی میکنم

یه برگه هم برای برنامه های مالی گذاشتم کنار دستم و هرچیزی را که یادم میاد یادداشت میکنم

روزگار مالی بیشتر آدمها این روزها سخت و سخت تر شده...

باز هم خداوند را سپاس

من خوشحالم که هنوز کودک درونم اونقدر سرزنده و شاد هست که از فاصله دور هم برای عید نوروز ذوق و شوق داره...

خوشحالم که هنوز بهانه ها را برای شادی خودم و اطرافیانم پیدا میکنم







پ ن 1: هسته های پرتغال و نارنگی و نارنج ها را جمع کنید برای سبزه عید...


پ ن 2: بعدازظهر که کارم سبک تر بود به للی زنگ زدم و یک ساعتی درد دل کردیم-هر دوسبک تر شدیم


پ ن 3: گلهای روی میزم هنوز سرحالن و به من چشمک میزنند


پ ن 4: آقای دکتر با درایت و موقع شناسی درستی یک گره زده وسط ریسمان رابطه... خیلی بهم نزدیک تر شدیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد