روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

زندگی را زندگی کنیم

  

گاهی انگار یک باره هزارساله میشوم

اندازه هزار سال خستگی در تنم جا خوش میکند

یک باره انگار ناتوان میشوم

شاید حجم دردها از تحملم خارج شده

گاهی کاسه صبرم اندازه یک قطره دیگر بیشتر گنجایش ندارد

و وقتی آن یک قطره به آن اضافه میشود ...


دارم میفهمم که پیر شدن چه مزه ای میدهد

مزه ی گس یک خرمالوی رسیده

مزه ی یک چای گرم میان دستان یخ زده

مزه ی نان با عطر سحر انگیزش

پیرشدن مزه ای شبیه یک صبحانه ی دو نفره است... اغواگر و پرطمطراق

از یک جایی به بعد مشکلات میشوند جزئی از زندگی

جزئی از روزمرگی

و دیگر هیچ چیز نه تو را آنچنان غمگین میکند و نه آنچنان شاد

از یک جایی رودربایستی ها راکنار میگذاری و سعی میکنی زندگی را واقعا زندگی کنی

از یک جایی به بعد لحظه ها را مزمزه میکنی و به خاطر میسپاری

زندگی در هر دهه.. در هر سال ... در هر فصل ... در هر ماه و در هر روز میتواند زیباباشد

به شرط اینکه یاد بگیریم چطور زندگی کنیم

نترسیم از گذر سریع ایام...

زندگی را زندگی کنیم




این متن فقط یک دلنوشته است که یهو دلم خواست اینجا بنویسمش

حالم کاملا خوبه

جای هیچ نگرانی ای نیست

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 07:52

با سلام
زندگی و گذر عمر با سرعت و شتاب می گذرد و هر روز ماه و سال به عمر ما اضافه می شود و شاید به جای اینکه بگوییم پیر و پیرتر می شویم بهتر باشد که بگوییم پخته تر و با تجربه تر می شویم و مزه زندگی کردن را بیشتر از کم تجربه ها درک می کنیم . بگوییم بهتر از کم تجربه ها خوب و بد زندگی را حس می کنیم و احساس می کنیم که زندگی شیرینتر از هر لحظه است . اینطوری شاید بهتر لذت ببریم 8

سلام و عرض ادب
حتما همینطور هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد