روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

حرمت ماه رمضان

در نظر من هرچیزی حرمت داره

اینکه کسایی میتونن روزه بگیرن

نمیتونن روزه بگیرن

اصلا دوست دارن بگیرن

دوست ندارن

اعتقاد دارن

ندارن

هیچکدوم به ما ربطی نداره... اما هر چیزی یه حرمتی داره

من با خوردن و آشامیدن بقیه در ماه رمضون مشکلی ندارم

ولی آیا لازمه به طور حتم تو چشم بقیه باشه؟

مثلا خانوم چادری محجبه تو پیاده رو راه بره و سیب گاز بزنه؟؟؟؟؟؟

یعنی نمیشه این سیب را طوری خورد که به حرمت ماه رمضان هم بر نخورد؟




پ ن 1 : من به حرمت ها اعتقاد دارم

پ ن 2 : قضاوت دیگران اصلا کار ما نیست

پ ن 3 : کار آقای دکتر با چیزی شبیه معجزه رو برو شد.. شکر خدا

پ ن 4 : زنگ زد و اونقدر حرف زد و حرف زد تا آروم شدم و رسیدم به دندانپزشکی

پ ن 5 : بی حسی تمام شده و من بی نهایت درد دارم

نظرات 10 + ارسال نظر
دلژین چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 17:44

سییییب تو خیابون تو حالت عادیشم زشتههه ! من دیگه حرفی ندارم :/
آخععی مسکن بخور بخوااب
خواب برای من درمونه درده

واقعا که
خواب برای منم درمانه... اما الان دفتر هستم

دلژین چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 17:48

سییییب تو خیابون تو حالت عادیشم زشتههه ! من دیگه حرفی ندارم :/
آخععی مسکن بخور بخوااب
خواب برای من درمونه درده

گیلاس سرخ چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 18:02

چقد آدم خوشحال میشه وقتی میشنوه عزیزش مشکلش حل شده.

وای اره
انگار خدا دنیا را به آدم هدیه میکنه

مگهان چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 19:54

من اگر مهمون داشته باشم خیلی مایل نیستم تو ماه رمضون براش شربت بیارم، چون حس می کنم به حرمت ماه رمضون نباید این کار رو بکنم.
ولی از طرفی فکر می کنم خب روزه نمی گیره و من باید بهش احترام بذارم دیگه، اعتقادشه

خلاصه اینکه خیلی باهات هم عقیده م، ما هم تو کل ماه ممکنه روزاییش رو روزه نگیریم که خب طبیعیه، ولی هرگز پیش نمیاد تو خیابون چیزی بخورم به نظرم اصلا حرکت درستی نیست.

یه دوست داشتم هم دین ما نبودن، سنی بودن، یادمه وفات حضرت علی جشن گرفته بود و ما رو دعوت کرده بود وقتی گفتیم تو این شب نمیایم بدش اومد که من شیعه نیستم حق دارم جشن بگیرم:| میگفتیم آقا ما شیعه ایم حق داریم نیایم... و اصن یه وضی بود.

من با اینکه باید به مهمون احترام گذاشت موافقم
خب ما که توی کوچه به مهمون احترام نمیزاریم
زیر چهاردیواری خودمون براش شربت میاریم
اعتقاداتش هم به خودش مربوطه

منم سعی میکنم هرطور شده حرمت این روزها را حفظ کنم

اینکه درک نکرده به نظرم خیلی عجیبه... و اینکه شما درکش میکنی هم با اخلاقی که من از شما میشناسم خیلی طبیعیه

Meredith پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 04:47 http://san-antonio.blogsky.com

منم به شدت با حرفت موافقم.اصلا به ما ربطی نداره که کی روزه هست و کی نیست اما خوب هرکس باید شعور لازم رو داشته باشه! میخواد غذا بخوره توی خونه ش بخوره! یه جایی بخوره کسی نبینه....آدم فکر میکنه این مردم با خدا هم سره جنگ دارن!
خدا رو شکر


اوهوم

رسیدن پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 08:52

سلام عزیزم خوبی . ایشالا که بلا به دور باشه . درمورد ماه رمضان هم من با تو موافقم . متاسفانه قبح یه چیزایی ازبین رفته و علنی شده.


طاعاتت قبول عزیزدلم

بانو سین پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 09:27 http://our-lovely-life-92.blogsky.com/

موافقم ... باهات ...
دندون بد چیزیه ...

تمومم نمیشه
لعنتی
هرچی میرم هنوز ادامه داره

دخترشیازی پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 09:42

سییییییییییییییییب؟؟؟
تو خیابون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ماه رمضونی؟؟؟؟
اصن یه وضی شده هاااا

فکر کن
لااقل نمیکرد آلبالو بخوره

طلوع ماه پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 09:46

سلام
منم همیشه ناراحت میشم که این حرمت ها تو این ماه شکسته بشه
خوش بحالت که یکی رو داری که اینقد هواتو داره
وتو اینقد هواشو داری
آقای دکتر رو میگم

انشاله که خداوند بهترین ها را نصیب شما هم بکنه

دخترشیرازی پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 10:33

والا 1چیز جمع و جور تر حداقل
نمیشه قضاوت کرد اما رعایتم لازمه دیگه باید خودمون درک کنیم که متاسفانه بعضیامون....

شوخی کردم
منظورت را دقیقا گرفتم
من نظرم اینه میتونست بره یه جایی توی پارکی ... گوشه ای بشینه و میوه اش را بخوره و بره پی زندگیش... ولی اینکه خیلی راحت بگیری دستت... نه قایم کنی... نه حیا کنی... نمیدونم والا
خدا بهمون رحم کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد