روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

عاشقانه

بهش میگم وای شلوارم سفیده...


میگه زود از تیپت برام عکس بفرست

چرا من نمیتونم ببینم تو امروز چی پوشیدی ؟


میگم همون مانتوی آبی گل گلی را پوشیدم

با شلوار سفید

روسری صورتی

(گلهای مانتوم سفید صورتی هست)


میگه کاش من الان میدیدمت...


اولش خندیدم

بعدش بغض کردم

بعدش اشکم دراومد....




نظرات 11 + ارسال نظر
صحرا یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 18:55

از دست این مردها که دست میذارن روی نقاط حساس ما دخترا.


میبینی ... عجب....

مدادرنگى یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 19:26

دقیقا واسه چى گریه کردى؟؟؟؟؟
دلتنگى عایا؟!
خوشحالى عایا؟!
هیچکدام؟!

دلتنگی
خیلی دلم براش تنگ شده

Meredith یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 20:00 http://san-antonio.blogsky.com

عزیزم
انشاالله زود همو میبینید

انشاله

دلژین یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 20:33 http://delzhin.blogsky.com


خوشگل نااااز
آخیییی... سر بیاد این دوری ها انشاالله

به دعای شما دوستای خوبم

delaram یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 21:19

Akhei
Del b deldar bereson

ممنون از دعای خوبت

اذر یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 21:37 http://azar1394.blogfa.com

ایول ایول

دخترشیرازی دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 08:51

و این دلتنگیا خوشمزه ترینن

اوهوم
البته اینجا میشه مچ بعضیا را گرفت ... چون تا عاشق نباشی این مزه ها را حس نمیکنی

دخترشیرازی دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 09:19

و البته....

گیلاس سرخ دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 13:48

وااااز تیلو چقد شباهت
منم این حس رو تجربه کردم.
پارسال عید بود وقتی براش تعریف کردنم که فلان چیز رو خریدم و فلان رنگ. روز اولی که میخواستیم بریم خونه مامان بزرگم بهم گفت آماده که شدی عکس میگیری از خودت برام میفرستی بعد از خونه میری بیرون.

عزیزم
میبینم که عاشقانه ها همه جای دنیا مشترک هستند
انگار نیاز به مترجم نیست
زبان عشق واحده

طلوع ماه دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 14:56

رسیدن پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 09:00

میدونی تو خیلی خوبی ؟ با اینکه یه بیماری داری که اذیتت میکنه اما ناشکری نمیکنی . دختر صبوری هستی . عاشق هستی و درعین حال ایمانت رو حفظ کردی . خیلی خوبهع که آدم بتونه همه چیز رو باهم داشته باشه و افراط نکنه . بازم احسنت.

میدونی اگه خیلی خوب بودم هرطوری بود با این بیماری مبارزه میکردم و شکستش میدادم
ناشکری نمیکنم چون اونقدر نعمت برای شکرگزاری دارم که خجالت میکشم ناشکری کنم
انشاله که خداوند خیلی زود عاشقی را نصیبت کنه تا تو هم صبور بشی و آرامش را تجربه کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد