روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بازگشت افتخار آمیز :))))

سلام

من اوووووووووومدم

رفتم کلینیک دندونپزشکی

اصلا دردم نیومد

اصلا اذیت نشدم

چهل تا سوره توحید تا قبل از رفتن داخل خوندم از بس که می ترسیدم

رفتم داخل یه خانوم دکتر بسییییییییییییار جوان

خوش اخلاق

متین

دوست داشتنی

با آرام تمام

گفت هفت تا ترمیم دادی

کدوما را برات درست کنم

گفتم : هرکدوم کمتر درد میاد

گفت : اصلا درد نمیاد

خودش دوتا را انتخاب کرد و ...........عالی بود

بعدش هم گفتم میشه خانوم دکتر یه دونه دیگه ش را هم برام درست کنید

گفتن: نه دیگه وقت شما تمام شده

به به

و من برای نه خرداد دوباره نوبت گرفتم و اومدم....

هورا

هورا



پ ن 1 : الان احساس دندون درد دارم

پ ن 2 : میخواستم نوبت عصب کشی بگیرم ، یادم رفت

پ ن 3 : این هوای وحشی چی از جون من میخواد .... خیلی گرمه

پ ن 4: از بس گفته بودم میترسم آقای دکتر چندین بار بهم زنگ زد ... و چندین بار تاکید کردند که اگه حالت بد بود حتما با دندونپزشکت در میان بگذار

پ ن 5 : مامانم هم زنگ زدن... از بس میترسیدم

پ ن 6: عموجانم هم زنگ زدن... آخه صبح گفتم نوبت دندونپزشکی دارم و میترسم

پ ن 7 : وقتی وارد اتاق خانوم دکتر شدم گوشیم را سایلنت کردم... همه این زنگها یا قبل یا بعد از زمان ترمیم بود


نظرات 20 + ارسال نظر
دندون چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:29

وای منم باید برم فقط نمیدونم چرا دست دست میکنم

چون خیلی پول زیادی لازم داره داری دست دست میکنی
ولی این رو بدون هرچی زودتر بریم پول کمتری هم باید بدیم

امیر ... چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:37 http://bacheh.blog.ir

دینوسیله بازگشت پیروزمندانه و قهرمانانه شما از دندونپزشکی را تبریک می گوییم ....
از طرف من و سایر دوستان وبلاگی منهای اون برادر یکی مونده به آخری و علی الخصوص مادمازل خانم و چرچیل النسا و آقا جان !!!
راستی تیلووووو ...
خوراکیش کو پس ؟؟؟؟؟



یعنی من از دست شما چیکار کنم؟
خب مگه میشه وقتی از دندونپزشکی برمیگردیم چیزی بخوریم؟
زنگ زدم به آقای دکتر ... پرسیدم میشه من الان یه بستنی بخورم
خیلی ترسیدم جیگرم نیاز به یه چیز یخ داره
و ایشون فرمودن: نخیر.... تا دو سه ساعت هیچی نخور... نه گرم ... نه سرد و نه هیچ چیز دیگه ای....
خب من در این شرایط سخت و بحرانی چطوری باید از خوردنی بنویسم؟

خانومی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:59 http://aghaee09khanoomi.blogfa.com/

آفرین تیلو
عالی بود
نگفتم ترس نداره البته اگه دکتر دندانپزشکت خوب باشه
تازه کار خوبی کردی رفتی پیش خانم دندانپزشک
دندانپزشک مرد دهان آدم را جر میده
دستاشون گنده هستن


بهت بگم که تو عمرم اولین بار بود که رفتم پیش خانوم دندانپزشک
هیچ وقت بهشون احساس خوبی نداشتم
ولی این خانوم دکتر جوان عالی بود

دلژین چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 18:04 http://delzhin313.blogsky.com

عزییییزم
خداروشکر خوبی و به فکر سلامتیت هستی
مااااچ

البته پس از کلی ترس و وحشت و فشار رفتما
همچین خیلی هم دختر خوبی نیستم که پاشم برم دندونپزشکی

جلبک خاتون چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 18:13 http://zendegiejolbakieman.blogsky.com/

به به....

موبارکا باشه :))))

دیدی ترس نداره؟خرس گنده خجالت نکشیدی به همه گفتی میترسی؟ :)))

نه والا
هنوزم دفعه دیگه هنوز ممکنه از همون حرفا بزنم

خانومی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 18:51 http://aghaee09khanoomi.blogfa.com/

اتفاقا دندانپزشک منم خانم هستن و فوق العاده خوش اخلاق و مهربان
کارشم عالیه
یه ایراد کوچولو داره اونم پولکیه

این کلینیک را به خاطر قیمت هاش انتخاب کردم
وگرنه دندونپزشکی که همیشه میرفتم پیشش خوب بود
ولی این کلینیک طرف قرارداد آموزش و پرورش هست و بسیار قیمت مناسب

مدادرنگى چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 20:35

منم از دندون پزشکى وححححححشت دارم بخدا
تا حالا فقط یبار رفتم دندون پزشکى و یه دندون پوسیده داشتم خدا رو شکر
اما واسه همون یدونه،باااااباى،باااااااباى دکترو در آوردم

خوش به حالت
من که فکر کنم کل فکم باید عوض بشه
البته ترمیم های سطحی بازم جای شکر داره
من الان نگران اون عصب کشیه هستم

ریحانه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 21:32 http://khoda_ba_mane.blogsky.com

دندون پزشکی که ترس نداره
البته بستگی به دکترشم داره
شخصا خیلی هم دندون پزشکی و دوست دارم
انقدر شنیدم که چه بیماریایی از این دندون لعنتی شرو میشه

وای من که از دندونپزشکی میترسم

گلشن چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 21:40

جییی همه ناز کش!
خوشبحالت
چه خانوم دکتر خوبی

دختر شیرازی پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 08:01

بهت تبریک میگم دختر شجاع

خوب کاری کردی رفتی تو نماینده ی همه ی ما دخترانه از دندونپزشکی بترس هستی خانم خانما

چه نماینده ترسویی انتخاب کردین
من همین الان یاد نوبت بعدی میفتم از ترس میلرزم

رسیدن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 09:46

سلام تیلوی عزیم . خوبی ؟ بدنباشی . خدا را شکر که زیاد اذیت نشدی . خدا نصیب نکنه این دندون درد و هزینه گزافش رو .

سلام عزیزدلم
فعلا که خدا نصیبم کرده ... اتفاقا اوضاع پولیم هم خیلی رو به راه نیست ولی چاره ای هم نیست

بهار شیراز پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 11:53 http://baharammm.blogsky.com/

همه عالم و آدمو با خبر کرده
ولی خداییش دندون پزشکی ترس داره ... اون صدای زشت مته که قیژ قیژ میکنه ....

دقیقا میبینی
همه کارام همین شکلیه ها

گلشن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 14:02

قرار عاشقانه داری تیلو جاااان?
دلم برات تنگ شده ها !

نه عزیزم
تو نمیدونی من قراره عاشقانه داشته باشم یک روز قبل دارم جشن و پایکوبی میکنم
گفتم که مهمونم خونه خواهر

مینا پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 14:42

سلام
مبارکه
خداروشکر بالاخره با این ترست مواجه شدی
وشکستش دادی
افرین دختر خوب

کجا شکستش دادم
همچنان میترسم

جلبک خاتون پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 17:50 http://zendegiejolbakieman.blogsky.com/

تیلو به بودنت عادت کردم....
امروز نیستی؟

الهی بگردمت مهربون بانو
نبودم معذرت

خانومی پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 18:25 http://aghaee09khanoomi.blogfa.com/

چرا امروز نیستی دختر
نکنه قرار عاشقانه یهویی داری

وای کاش داشتم

امیر... جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 12:12 http://bacheh.blog.ir

تیلووووووووووو ؟؟؟؟؟
کجایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کجایی غلیظتر نداشتم دیگه !!!!

کجایی رفیق... رفیقم کجایی

مدادرنگى جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 23:49

خوبى دختر؟
نگرانتم
چرا نیستى؟

فداتون بشم با این همه مهربونی

مانیا شنبه 1 خرداد 1395 ساعت 20:23

یعنی تو موهای خودتو میکنی؟؟؟

اوهوم

دخترشیرازی دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 09:02

نه دیگگگگگگگگه نداشتیما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد