روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

حال من را که گرفت...

سلام

امروز روز ا///رتش.... یا نیر///وی انتظامی و یا ... نمیدونم چی چی هست...

از صبح همه ی راههای منتهی به دفتر من را بسته بودن

ساعت نزدیک هفت و ربع

بدون اطلاع رسانی قبلی

رژه و همایش و چه میدونم نمایش قدرت و از این حرفا

حالا شانسی منم همین امروز با ماشین اومدم

یه جایی با فاصله ی چند خیابون اونطرف تر ماشین را گذاشتم و پیاده اومدم

امروز قفل فرمون داخل ماشین نبود

و من در واقع ماشین را جایی وسط یک کوچه رها کردم و اومدم

واقعا ادم چی بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چی میتونه بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



پ ن 1 : امشب داداشم راهی تهران میشه... بلیط از اصفهان نگرفته... فردا نزدیک ظهر هم بلیط داره برای استانبول

پ ن 2 : دیشب خواهرم رفته بودن سیرک ایتالیایی که اومده اصفهان

پ ن 3 : تبلتم خیلی داغون شده ...

پ ن 4 : فکر کنم باز هم قرارعاشقانه به زمان دورتری موکول میشه

پ ن 5 : هورا به من که هدیه روز پدرم را قبل از عید خریدم و فقط باید کادو پیچ کنم و تمام

پ ن 6 : آقای دکتر عکس های دوران دانشجوییش را برام فرستاده و من فقط خندیدم



نظرات 7 + ارسال نظر
گلشن یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 08:31

به نظر من اعتراض به ارتش و ......وارد نیس. قفل فرمون باهاس همیشه باشه
چی خریده بیدی؟

اعتراض بهشون وارده
چرا از قبل اطلاع رسانی نمیکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه چه معنی داره تمام کوچه پس کوچه ها را سد میکنن... کار زندگی مردم چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بلوز خریدم ... بابای من عاشق لباس نو هست

گلشن یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 08:40

اطلاع رسانی کردن خب ! رزمایشه امروز همه جا!
بابای منم عاشق لباسه منتها دیگه جا نداره کلی لباس نو با اتیکت داره که تا ۱۰ سال دیگه تموم نمیشه

من که مطلع نشدم و صبح هم خیلی خیلی حرص خوردم
الانم ماشین جایی وسط یه کوچه رها شده ...
حالا نه وسط کوچه که اغراقه ... مسلما یه جایی تو یه کوچه پارک کردم
ولی میدونی گلشن جون ... بعضی از افراد چهره ی همه چیز را خراب میکنن... الان تو تمام کوچه و پس کوچه های اطراف... افراد نظامی یواشکی دوتا دوتا ایستادن و دارن سیگار میکشن و با صدای بلند میخندن... چقدر زشت...

بابای منم چند تا بلوز نو نپوشیده داشتن... اما نه اندازه ده سال ولی من میدونم که دوست دارن ... پس میخرم براشون

دل آرام یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 08:44

خواستگارت رو جواب کردی دختر؟

آقای مزاحم را میگی...؟؟؟
همون روز گفتم یه بلایی سرش آوردم بدبخت را که فکر نکنم پشت سرش را هم نگاه کنه
اما خارج از شوخی ، کارم خوب نبود

رسیدن یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 09:25

ایشالا همیشه فقط بخندی.


شما هم همینطور

خانومی یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 09:28 http://aghaee09khanoomi.blogfa.com/

سلام صبح بخیر عزیزم
آقا این ارتش و نیرو و اینا روول کن نمیشه باهاشون حرف زد
واسه ماشینتم اتفاقی نمیفته

حالا کی خواست باهاشون حرف بزنه
سلام روزت بخیر
خوبی
انشاله

خانومی یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 09:58 http://aghaee09khanoomi.blogfa.com/

چی بگم والا
ممنون گلم تو خوبی؟

هرچی دوست داری بگو
خدا را شکر که خوبی
امیدوارم جیبت هم پر پول باشه

جلبک خاتون یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 18:46 http://zendegiejolbakieman.blogsky.com/

آقای دکتر کیه راستی؟ :)))

آقای دکتر؟ عشق من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد