روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کی شنبه رسبد به دوشنبه؟

سلام

از صبح زود اومدم سرکار

عین همه روزهای دیگه


هی میگم خدایا منو در این موقعیت قرار نده.........


گاهی باید حواسمان به عادتهایی که میکنیم باشد

ممکن است چیزهای بد با تکرار آرام آرام عادت شوند و به نظرمان خیلی هم بد نیایند.....


ساعت یک ربع به دوازده ... یهو هوس خرید در مغزم جان گرفت

هوا عالی

پاشدم و گفتم بزار از ساعت ناهار برای خرید استفاده کنم

زدم بیرون

و الان من یک عدد خانومی هستم که مانتو خرید

نه مانتو برای خودش

مانتو برای عیدش



بعدا به کفش و کیف و شال و ... فکر خواهم کرد

ساعت دو برگشتم دفتر

ناهار را گذاشتم گرم بشه

با خواهر حرف زدم

بوی سوخته غذا یادم آورد که غذا روی گازه..............

ناهار سوخته را خوردم

و الان از کار خودم خوشنودم



پ  ن 1: تازگی خرید منو خوشحال نمیکنه

پ ن 2 : آقای دکتر تولد دعوت بودن و رفتن که ساعتهای زیادی را در کنار فامیلهایی که از هم دور هستند به تولد بازی بگذرونن....

پ ن 3 : بیمه هزینه ی دندانپزشکی خواهرجان را نداده و ایشون بسی بسیار ...........

پ ن 4 : سی و پنح هزارتومان وجه رایج مملکت را دادم شارژر خریدم و بعد فهمیدم تمام شارژرهام سالم هستند

پ ن 5: روزهای آخر سالم را باید تبدیل به قند و عسل کنم


نظرات 4 + ارسال نظر
دل آرام دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت 15:15

مبارکه خانم

ممنونم
راحت شدم
حالا شاید بعدا یکی دیگه دم دستی هم بخرم
ولی الان راحت شدم

أتشی برنگ اسمان دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت 17:45 http://atashibrangaseman.blogsky.com

مبارک باشه ان شالله به سلامتی
بنظر من سخترین خرید مانتو عه بقیه راحت ست میشن

آخرش هم به دلم نچسبید
ولی خریدم که فعلا راحت بشم

ساناز دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت 18:14 http://sanaz1359.persianblog.ir

پ.ن.۵ رو عشقه

خوده شما را عشقه که اینهمه با محبتی

گلشن دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت 20:37

چه بار سنگینی از رو دوشت برداشته شد

,واقعا که
مگه میشد که نخرم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد