روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

نامه شماره 12

بهترین بهترین من

خیلی خوشحالم که هر روز که گذشت این نهال کوچک، در وجودمان بیشتر ریشه دواند و هر روز که گذشت عمیق و عمیق‌تر شد!!! برای تولد هر برگ گریه کردیم ، خندیدیم، قهر کردیم ، آشتی کردیم و ... اما با هر برگی که بر شاخه عشق افزوده شد قد کشیدیم و به هم نزدیک و نزدیک‌تر شدیم.

امروز خوشحالم که تو رو دارم ... و ممنونم از حضرت حق ... ممنون که هدیه‌ای چون تو نصیبم شد...

امروز وقتی به گذشته فکر می‌کنم، نمای زیبای جاده‌ای را می بینم که با هم پا به پا تا اینجا از آن عبور کردیم و چیزی جز خاطرات خوب از آن  نداریم....

امروز وقتی برای تو می‌نویسم ، ایمان دارم که تو تکه‌ای از وجودم هستی  و می‌دانم در درون تو جای من امن است !!!

بهترین بهترین من!!!

ممنونم از خدای تو !

ممنون بابت همه چیز!

چیزهایی که به من  دادی!

چیزهایی که از من  گرفتی!  

و چیزهایی که در درونم کاشتی!



ممنونم که هنوز عاشقی را یادم می دهی.....

نظرات 1 + ارسال نظر
تبسم دوشنبه 23 آذر 1394 ساعت 00:46 http://tabasomshadi.blogsky.com

سلام خوشگل خانم
پست هات بوی مزرعه گندم میده.
بوی نان تازه که با گندم درست شده
پست هات بوی برکت میده.
نون ات مزه و عطر عشق میده.
:)))
می دونی عزیزم
روزا که با دوست داشتن و عشق سپری بشه یک رنگ و بو و حس متفاوتی داره. یه جورای دلت گرمه :****
دلت همیشه گرم گرم گرم
:)

تو چقدر خوبی دختر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد