روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش / که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد

سلام

روزتون زیبا

چشماتون ستاره بارون

قلبتون آروم

زندگیتون شیرین

رنگین کمان آرزوهاتون پر از درخشش



صبح از خونه اومدم بیرون و هوا زیادی خنک بود

بعد یهو انگار طوفان شد

بادهای شدید و رگبار

در حد یک دقیقه بعد از رگبار خبری نبود و باد شدید میومد و ابرها آسمون را پوشوندند

بعدش خورشید سرک کشید

همه اینها که دارم میگم شاید 5 دقیقه هم طول نکشیدا

بعدش دیگه باد نیومد و ابر شد و ...

چی بگم

انگار هوا هم به دل آدمها نگاه میکنه و خودشم نمیدونه چیکار باید بکنه


اول رفتم رادیولوژی برای عکس دندانها

چیزی که خیلی غیر عادی نبود این بود که فرمودند سیستم بیمه قطع هست و باید آزاد پرداخت کنی

من که نمیدونم ما چرا اینهمه پول بیمه میدیم وقتی هیچوقت و هیچ جا نمیتونیم ازش استفاده کنیم

حالا بازم باید بگم خدا را شکر که لازم نیست ازش استفاده کنیم

ولی در همین موارد کوچولو کوچولو هم باید بیمه کارایی داشته باشه دیگه

دندانپزشکی هم که کلا جز بیمه درمانی من نیست و خدا میدونه چقدر باید پول بدم

خلاصه با یه عالمه معطلی عکس را گرفتم و اومدم سرکار





پ ن 1: مادرجان به خریدن و باز در حال خشک کردن و تفت دادن به هستند


پ ن 2: دیروز بعدازظهرمون به تمیزکردن و خونه تکونی فریزر گذشت


پ ن 3: دلمه های فریزری به سطل زباله منتقل شد

دیگه زمان زیادی ازشون گذشته بود


پ ن 4: در عوض آلبالوهای فریزری تبدیل به شربت خوشرنگ شدند