روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

جانِ به لب رسیده...

سلام

روزگارتون خوش و خرم


سعی میکنیم همه چیز را مرتب کنیم و آرام باشیم و کمتر سختی ها را ببینیم

ولی آیا میشه؟

چقدر میشه بیخیال بود و سعی و وانمود به خوب بودن کرد؟

کاش کم نیارم...کاش کم نیاریم... من همه عمر جنگیدم برای زندگی... هیچوقت زندگی را رها نکردم که خودش پیش بره

من اعتقاد دارم همه چیز را باید ساخت

نباید دست از تلاش کشید

نباید زندگی را رها کرد به حال خودش تا به هرسویی کشیده بشه

نخ این بادبادک باید تو دستای بادبادک باز باشه و هنر خودش را نشون بده 

ولی این روزها هرچی بیشتر تلاش میکنم ، کمتر نتیجه میگیرم

از یک طرف بیماری مادربزرگ که هیچ راه و چاره ای نداره جز صبوری و مادری که خودش نیاز به پرستاری داره و مجبوره و ناگزیر هست برای پرستاری از مادرش...

از طرف دیگه خواهری که بارداره و نیاز به توجه ویژه داره و هرروز بیشتر و بیشتر توسط همسر و خانواده همسرش آزار میبینه و حاضر نیست به خودش کمک کنه و خودش را از این مرداب بیرون بکشه....

از طرف دیگه مسائل مالی که به شدت به کارم ضربه های مهلک زده و هر روز شغلم را در آستانه از دست رفتم میبینم.... کاغذی که تا چندماه پیش میخریدم 11 هزارتومان و حالا قیمت 27 هزارتومانی بهم داده شده و من توان خرید این قیمت را به سختی دارم....

خلاصه که با تمام توانم دست روی زانو گذاشتم و برای ایستادن دارم تلاش میکنم.... اما هوا خوب نیست



پ ن 1: جمعه را سعی کردیم به بیخیالی در باغچه بگذرونیم ... اما خیالها دور سرمون چرخیدن

پ ن 2: للی تو فاز افسردگی قرار گرفته ... هم کارش را از دست داده و عشقی که داشته (کاری به غلط و درست کارش نداریم... بهرحال ، حال دلش خوب نیست)

پ ن 3: با آقای دکتر برنامه قرار عاشقانه میزاریم و میدونیم که نمیشه.... هردومون تو شرایط بدی قرار داریم

نظرات 12 + ارسال نظر
نازلی شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 11:21

به هر کسی نگه میکنی این روزها اونقدر کلاف زندکیش گره خورده که هیچ انرژی مثبت و امیدی نمیتونه درستش کنه . حال زندگی اغلب ما خرابه . اما چه کار میشه کرد ؟ جز صبوری که عمریه مشق میکنیم !
و چنگ انداختن به دلخوشی های هرچند کوچک


کاش اونقدر لحظه ها سخت نشن که هیچی دلمون را خوش نکنه

عزیزم تا چند وقت پیش همه می‌گفتند دریغ از پارسال
اما کار داره به جایی میرسه که باید بگیم دریغ از دیروز
شرایط برای اکثر مردم سخت شده
هر چند بعضی ها تکون نخوردن یا اگه بوده حتی حسابشون پر پول تر شده
انشالله نجات پیدا کنیم از این روزها

اگه نخ بادبادک رو ول کنی حتی حالمون از الان هم بدتر میشه

امیدت به خدا باشه

توکل بر خدا
راست میگی... هر روز شده دریغ از دیروز
کاش یه کم آسونی در پیش باشه که سختی ها خیلی داره به همه فشار میاره

مطهره شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 11:49

نازلی چرا وبلاگت رمزی شده ؟
ببخشین که تو وبلاگ شما پرسیدم

خب آره
منم میخوام بدونم چرا یهو رمزی شدی نازلی جانکم

الی شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 12:03 http://elhamsculptor.blogsky.com/

وطن خراب
هم وطن بیمار
من هم که شدم لال لال

دور از جونت
الهی در سلامت و شادی باشی
والا اوضاع یه طوری که آدم لال میشه

خاله ریزه شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 12:12

این حال و هوات این روزا مشترک بین همه مردم ایران. برای هممون از صمیم قلبم آرامش و روشنی آروز میکنم

الهی آمین
خوشی و شادی عین نور و روشنایی هست ... وقتی برای همسایه ت نور آرزو کنی حوالی خودت هم روشن میشه

لیلا شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 12:34

تیلوی عزیز چقدر نیاز داشتم به خوندن اینکه زندگی و.باید ساخت
شرایط خیلی سخت شده میدونی مشکلات همیشه هستن اما اینکه این حجم از فشار مالی هم بهمون وارد میشه خیلی سخته
اما درست میشه
اینقدر فشار روم بود که برای لحظه های عاشقیم هم روزای بدی رو رقم زدم
اما خدا کمکم کرد ک نه کاری ک براش تلاش کرده بودم از دست بدم نه مردی ک دوستش دارم رو

وای الحمدلله
خدا را هزاران بار سپاس
که هم کارت را داری اونم کاری که با تلاش به دست اومده و هم مردی که دوستش داری
چقدر با خوندن این کامنت شاد شدم و واقعا دست بلند کردم به آسمان و سپاس گوی پروردگار شدم ...
فشارهای مالی ، اعصاب و روان همه را ریخته بهم و این باعث تنش های زیاد در اطرافمون شده
الهی هرچه زودتر خداوند بهمون کمک کنه و این وضعیت سامان پیدا کنه

رسیدن شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 12:37

سلام عزیزم غصه دار نبینمت. خیلی خوبه که گاهی از خستگی هات و دغدغه هات و ناراحتی هات بگی . شاید راه چاره ای نباشه . اما حتما دلی و گوشی هست که جون میده به این دغدغه هات .
زندگی بسیار سخت شده برای همه . خدا عاقبت مون به خیر کنه و هر چه زودتر خلاص بشیم .
بیچاره مادربزرگ و بیچاره مادرت . هم مریض خسته میشه و هم پرستار من کاملا میفهمم. راجب خواهر نمیدونم چی بگم . جای حرفی نمیمونه . یه پاش تو خاطره های گذشته زندگی متاهلی و تعهدات اون گیره و یه پاش میره تو امیدی که تو دلش و شکمش داره رشد میکنه . موقعیت سختیه برای تصمیم گیری. کاش یکی بیشتر کوتاه میومد و حداقل تا به دنیا اومدن بچه کنار هم سعی میکردن خوب تر زندگی کنن . تو با شوهرخواهرت حرف بزن شاید اثر متفاوتی بذاره . به شوهرخواهرت حس قدرت و خوب بودن بده حتی اگه واقعی نیس تا زنش ببره و سعی کنه خوب بودن و اعتماد شما رو به یقین و باور تبدیل کنه .
نمیدونم شاید شما همه راه ها رو رفتید . و حرف من تکراریه.
مراقب خودت باش عزیزم

سلام ساره ی عزیزم
خیلی برام سخته از سختی ها و مشکلات بگم
دوست دارم همیشه نکته مثبتی باشه که اونو پررنگ تر ببینم و همه جا را رنگی رنگی
اما گاهی فشار روانی بهم زیاد میشه
شرمنده که شماها را هم ناراحت میکنم
راست میگی تو بهتر از هرکسی پرستاری و مریض داری را میشناسی. با صبوری و مهربانی.
خواهرم موقعیتش خیلی بد هست ... کاش کسی تو اون موقعیت نباشه ... حقیقت این هست که شوهرخواهر من بدون هیچ دلیل موجهی بیشتر از یکسال هست که با همه ی ما قطع رابطه کرده و بدون هیچ دلیلی تمام شماره های تماس خانواده را مسدود کرده ، حتی شماره های تماس خود خواهرم که همسرش هست را ... خواهرم هنوز داره تحمل میکنه و مثلا باهاش زندگی میکنه ولی دیگه زندگی نیست جهنمه... ماهها قهر میکنه و به هیچ عنوان حاضر به آشتی با خواهرم نمیشه در حالی که زیر یک سقف هستند و بدتر اینکه شماره هاش را مسدود میکنه و نمیگه این زن باردار هست و شاید مشکلی داشته باشه و مجبور باشه باهاش تماس بگیره... خلاصه که انشاله هیچوقت با آدمی که هیچ منطق و شعوری نداره و خدا را نمشناسه و خانواده ی درستی نداره (در عین اینکه تمام افراد خانواده ش تحصیل کرده هستند) روبرو نشید... انشاله دچار این آدمها نباشید... و انشاله که این آدمها دچار آدمهایی شبیه خودشون بشن

رهآ شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 13:06 http://rahayei.blogsky.com

تیلوی عزیزم ممنون بابت حرفات. قطعن توام به من حس خوب و انرژی مثبت میدی و بابت اینکه خیلی اتفاقی تو دنیای مجازی پیدات کردم خوشحالم :) و قطعن ی روزی اگه بیام اصفهان دلم میخواد ببینمت :)


شب ها قبل خواب به این فکر میکنم قراره چی بشه؟! قراره فردا چی گرون بشه؟ چی دیگه پیدا نشه و انباربشه؟! همه ش فکر میکنم باید ی کار گروهی کرد ... ولی چه کار؟ وقتی مردم رو دو دسته کردن و انداختن به جون هم ... نمیدونم ... خدا خودش کمک کنه ...

ان شالله اوضاع زندگی خواهرت بهتر بشه و آرامش به دلش برگرده.

رها جان منم از داشتنت به خودم میبالم
از دیدنت هم خوشحال میشم و قطعا منم میخوام که ببینمت
راست میگی حتی خواب آرام هم نداریم از اینهمه فکر و خیال

لیلی شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 13:15

انشاله روزهای بهتری برای همه ما برسد

انشاله

مخمور شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 13:36

سلام
ان مع العسر سیرا
فان مع العسر یسرا
فان مع العسر یسرا
فان مع العسر یسرا ...

سلام به روی ماهت

رسیدن شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 14:04

عزیزم نگران ناراحتی من نباش . غصه ت و غصه خواهرت و شرایطش دلم رو میگیره. نمیتونم بگم ناراحت نشدم چون این کمال بی حسی و سردی منو میرسونه. اما بابت همه شون بهت حق میدم . که ناراحت بشی . خدا شوهرخواهرت رو هدایت کنه . فقط دعا میکنم . من غریبه ام اما دوست توام بذار گاهی بار سنگین غصه هات رو من به دوش بکشم اتفاقی نمی افته. چون این تنها کاریه که میتونم برات انجام بدم ازم دریغش نکن . ایشالا خواهرت خودش رو بسازه . جای اون بودن و از دور نسخه پیچوندن هر کدوم یه چیزه. بش پیشنهاد بده بره کلاس یوگا . بگو یه جای خوب بره که رو روح و معنویات کار کنن . بگو فرض محال که همسرش رفته و یا نمیخواد که باشه بگو بلند شه زندگیش رو به دست بگیره و منتظر کسی نمونه که نجاتش بده . بگو بخاطر خودش و نی نی تو راه اراده کنه زندگیش رو بسازه . خدا کنه همسرش برگرده هم به راه هم به خونه و زندگیش.
تو عزیزمی خودت ناراحت نکن .
شونه هام و گوشام جا داره یه اقیانوس غصه های تو رو بکشه نگران من نباش .

وقتی میگم بی نهایت مهربونی
وقتی میگم خیلی فداکاری
میبینی حق دارم
از داشتنت بی نهایت خوشحالم
ممنونم
ممنونم
ممنونم

امیر شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 17:27

با سلام
دوست خوب و صبور!
این نیز بگذرد
بگذرد این روزگار تلختر از زهر بار دگر روزگار چون شکر اید.
نمیدونم در این کلاف سردرگم به کدام سو باید رفت ولی اینو میدونم که در پس هر سختی،سهل و آسونی وجود دارد. فقط بیاید کمی صبوری کرد مشکلی نیست که اسان نشود تیلویی باید که هراسان نشود. اگر کاغذ بسته ای ۲۷ تومن شده بطور قطع و یقین دستمزد و پرینت نیز دو برابر می شود هر چند که مردم قسمت اول موضوع یعنی گرونی کاغذ و سایر اقلام مورد نیاز را نمی بینند و میگن ما چند ماه پیش این قیمت بود .
باور کنیم که ۹۰درصد گرونی ها را مردم باعث میشوند و تحریم ها فقط بهانه ای است برای گرون کردن .
به هر حال انشاءالله همه چیز درست می شود .
خسته نباشید خدمت مادر مهربان و فداکار
آرزوی بهبودی روابط برای آبجی مهربان و ضرورت آن
و همچنین آرزوی قرارهای عاشقانه و ملاقات های کیفی و پر ملاط

سلام دوست خوبم
دیگه یواش یواش ما هستیم که داریم میگذریم...
کار از صبوری گذشته... درسته که پرینت هم متقابلا گرون میشه ولی موضوعی که این وسط نادیده میگیرین این هست که شما اگه قراره سه برابر پول پرینت بدی اصلا پرینت نمیگیری
و این میشه که یهو صف مشتری تبدیل میشه به یکی دوتا مشتری گذری...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد