روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های آرام

سلام

روزتون آفتابی و زیبا


امروز از صبح دلم هوای پیاده روی داره

عجب هوایی

گنجشک ها هم شروع کردن به خوندن و بیشتر آدم را هوایی میکنند

تو این حال و هوا دوست دارم توی بازار و لابلای آدمها راه رفتن و نگاه کردن را

خوشم میاد تو این هوا هیاهوی مردم را ببینم و نگاه کنم و لذت ببرم

اما فعلا که اینجا توی دفتر هستم و دارم تلاش میکنم قبل از تمام شدن روزهای کاری یه سری کار را مرتب کنم



تصمیم گرفتم یک دفترچه کوچولو برای سال جدید بخرم و هر روز برای خودم نامه بنویسم

حتی اگه شده در حد یکی دو خط

از خودم برای خودم بگم... برای روزهایی که این روزها را یادم میره

نمیدونم چرا یهو دلم همچین چیزی خواست

یادمه سه سال پیش تصمیم گرفتم که هر روز برای آقای دکتر بنویسم

حتی کم... یه دفترچه خیلی قشنگ خریدم و این کار را روزانه کردم

حالا که بهش نگاه میکنم از یه اثر هنری هم زیباتر و دوست داشتنی تر هستش..




پ ن 1: مشکلات قصد ندارن برن...

پ ن 2: غصه ها روز به روز پررنگ و پررنگ تر میشن... بالاخره یه جایی رنگ میبازن؟

پ ن 3:  هنوز خبر خوش نرسیده... برسه بهتون میگم

پ ن 4: روزگار عاشقانه هامون با آقای دکتر در کش و قوس هست و من این کش و قوس را دوست دارم چون میدونم که از دلتنگیه

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام تیلو جان
میدونم که کارت ها حتما خیلی خوشگل شدن
دستت درد نکنه
عاشقانه هاتون مستدام انشالله که خبر خوب هم به همین زودی ها برسه و اینجا بگی

وای بازار گردی رو نگو که بدجور هلاکش هستم
و حسابی هم سرم شلوغه

سلام به روی ماهت
کارتهای خوبی شدن... باید عکس میزاشتم... اما تنبلی کردم
الهی عاشقانه های دل همه به راه باشه
اخ اخ ... منم شلوغم و خیلی دلم بازارگردی میخواد... دلم میخواد هر روز برم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد