روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

نقل و نبات

سلام

روزتون شیرین

چه هوای خوبی داره این روزهای نزدیک بهار، کاش حال و هوای دلمون هم خوب باشه

دیروز صبح که رسیدم دفتر چند تا کار وقت گیر داشتم... شروع کردم که خیلی زود تمومشون کنم

تا عصر وقتم را گرفتن... هنوز از اون کارها فارغ نشده بودم که سرو کله پسر عمه پیدا شد...

یک کارطراحی که اصلا در حوزه تخصصی من نبود داشت... اصرار کرد و منم قبول کردم

البته کار تقریبا وقت گیر و طولانی ای هست... حداقل یک هفته ای دستم را بند میکنه

وقت رفتن شد... همه از دفتر رفتیم بیرون

اصولا من نفر آخر میرم بیرون

همه برق ها را خاموش میکنم

درب برقی را میبندم و در نهایت قفل...

در برقی اول را زدم و اومدم بیرون... درب برقی دوم... یهو یادم اومد یه چیزی جا گذاشتم

درب را نصفه نگه داشتم از زیردر رفتم داخل ... توی تاریکی چیزی که میخواستم و برداشتم

حین بیرون اومدن دکمه درب برقی را هم زدم...

چشمتون روز بعد نبینه... در یک ثانیه دیدم صدای شکستن شیشه و ریختنش اومد...

بله درب برقی گیر کرد به دسته درب سکوریت و کل شیشه سکوریت پودر شد....

تمام شیشه عین نقل ریخت پایین... به همون ریزی

دیگه بهتر از ماجرای جمع کردن شیشه ها و ... هیچی نگم

و بهتره از پروسه ی پیگیری نصب شیشه سکوریت هم هیچی نگم

نظرات 7 + ارسال نظر
هفت مین چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 10:55

اووه اوووه خودت خوبی ؟


خوبم
ممنون

دلارام چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 12:56

این مواقع چه کاری میکنی
من گریم میگیره


گریه نکردم
یه سکوت ممتد.. حالت تهوع... حس درونی بد....

رسیدن چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 20:29

ای وای آخر سالی اینجور اتفاقات آدم رو خیلی عقب میندازه و عصبی میکنه ولی خداروشکر که خودت آسیب ندیدی . بلا به دور و چشم حسود کور ..

بازم همین که به خیر گذشته باید سپاسگزار باشیم

مادر بزرگم همیشه اینجور مواقع میگفت خداروشکر که به شیشه خورد
سخته شوک بزرگی بوده برات
ولی خداروشکر که خودت طوریت نشده

دقیقا حرف مادربزرگ درسته
متشکرم

رسیدن پنج‌شنبه 10 اسفند 1396 ساعت 13:01

خوبی عزیزم انگار امروز آپ نشدی

سلام عزیزدلم... نبودم

رافائل جمعه 11 اسفند 1396 ساعت 20:06 http://raphaeletanha.blogsky.com

خداروشکر که خودت خوبی. ببین همیشه مادربزرگم میگفت اگه مالی از دستتون رفت یا یه جایی مجبور شدین بی خودی هزینه کنید اصلا نگران نباشید و غصه نخورید. حتما خدا شما رو از بلایی بزرگتر حفظ کرده. حتما باید کمی دیرتر میرفتی بیرون. هیچ کار خدا بی حکمت و هیچ اتفاقی بی علت نیست!
روزهای خوبی داشته باشی!

ممنون از یادآوریت
اتفاقا از یک دوست خوب دیگه هم همین را شنیدم و حتما که درسته

خاله ریزه یکشنبه 13 اسفند 1396 ساعت 08:21

تیلو حان صدقه میذاشتی بیرون

بله حتما
صدقه را باید هر روز داد
و احتمالا بلای بزرگتری در راه بود که با دادن صدقه و شکستن این شیشه به خیر گذشت انشاله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد