روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

هنوز ادامه داره...

سلام

روزتون بخیر


اگه حال منو بخواین بدونین:

هنوز تو حس و هوای رویای خودم هستم

هنوز انگار دنیای اطرافم زیر مه هست

و هنوز از این شراب مستم



خودکار کوتاه لابلای انگشتامه، بیشتر از اینکه تمرکز کنم که چی باید بنویسم، لبخند میزنم و به خودکار نگاه میکنم و یادم میاد این خودکار لابلای انگشتای تو بود... یادم میاد که با لبخند بهت گفتم چه خودکار قشنگی... و یادم میاد که خندیدی و در خودکارت را بستی و دو دستی گرفتی سمت من و گفتی: پیشکش....

لبخندم گشاد و گشادتر میشه، انگار ذهنم دوست داره بره دنبال خاطره بازی اون روز

اصلا فراموش میکنم باید چیزی یادداشت میکردم و کاری را مرتب میکردم

در خودکار را میبندم و باز بهش لبخند میزنم

یادم میاد که یک لیوان بزرگ از اون شربت خوشرنگ مامان پز، گذاشتم داخل بشقابی که روبروت بود، گفتی میدونی که من از این شربتها نمیخورم، منم گفتم این شربت آلبالوی مامان پز هست به سبکی که من دوست دارم که تکه های آلبالو لابلای شربت هست... شربت را سر کشیدی و گفتی : منم این طوری دوست دارم...

لبخندم گشادتر میشه وقتی یادم میاد سراغ شاه توت ها را گرفتی و من برات قایم کرده بودم

وقتی سراغ انجیرهای پیش رس را گرفتی و من یک دونه کنار یخچال به عشقت قایم کرده بودم


اصلا امروز روز مناسبی برای کار کردن نیست

از همون صبح لیوان بزرگم را پر از تخم شربتی و گلاب و آب کردم و نشستم به خاطره بازی و خیال بافی

اصلا بعضی از روزها... روز کار نیست





پ ن 1 : چقدر بعضی از وبلاگها غمگین و سنگینن

پ ن 2 : مستر هورس با این نیومدن برای تعویض ویندوز و ... داره اعصاب منو به فنا میده

پ ن 3 : لیست کارهای تیرماه شده عین خار و فرو رفته تو قلبم


نظرات 10 + ارسال نظر
مخمور چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 11:20 http://mastoori.blogfa.com

سلام تیلو
هر وقت از روزهای بعد از قرار عاشقانه ات می نویسی من هم پا به پای تو لحظات یرا که تجربه کرده ای شرابهایی که خورده ای رو مزه مزه می کنم و مست می شوم
مستیهایت فزون باد

سلام عزیزم
امیدوارم شما هم لبریز از شادی و عشق باشین

رسیدن چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 12:13

سلام خوبی عزیزم. آفرین به حال خوشت . سالم باشی عزیزم. من به نوبه خودم بابت نوشته هام عذرخواهی میکنم. میدونم خواننده هام رو خیلی خسته میکنم . اما رنگ زندگی من واقعا سیاهه. نمیتونم رنگی بنویسم.

سلام
متشکرم
اصلا رنگ زندگیت سیاه نیست... زندگی همه مون عین یک بسته مداد رنگی همه رنگی در خودش داره... در ضمن من غصه خودت را میخورم ، وگرنه نوشته هات ما را خسته نمیکنه... فقط دوست داریم اینقدر شاد باشی که بیای و از شادی هات بنویسی

امیر چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 13:13

با سلام
از امروز تب کنکور بالا گرفته و عده ای در حال گرفتن کارت خود هستند عده ای خوشحالند و عده ای استرس دارند . و اداره آموزش و پرورش و سازمان سنجش هم در پی زدن ابلاغ برای مراقبین و عوامل اجرایی کنکور .
شما در عالم رویای خود هستین . اصلا امروز روز عالم رئالیسم نیست روز ایده آلیسم هاست خدایا خودت همه آمال و آرزوها را به واقعیت ختم کن . و کسی را حسرت و آرزو به دل مگذار....

سلام و روز بخیر
اصلا یادم به کنکور نبود
تو دنیای خودم بودم

Tanin چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 15:01

تیلوی عزیز سلام
با این دو پست آخرت غرق لذت شدم ، از این همه عاشقانه از این همه شکرگذاری زیبا
امیدوارم تمام رویاهاتون رنگ واقعیت بگیرن

سلام دختر گل
ممنونم
خوشحالم که لذت بردی
منم براتون آرزوهای زیبا دارم

سعید چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 18:39 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی عزیز
خوبی؟
پستای جدیدتو خوندم
فقط می تونم بگم خیلی خیلی خوش حالم که قرار عاشقانه داری و رویات به حقیقت پیوسته و حال خیلی خوشی داری
راستی آپ کردم یه سر بزن

سلام پسرعموی گلم
متشکرم
اونم چشم

دخترشیرازی پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 02:29

فقط میتونم 1 لبخند گنده بزنم و از ته ته قلبم بگم به به.
همیشه به قرار عاشقانه خانم گل.
همیشه ایام به کامت.
تنتون سلامت باشه.
ممنون از آقای برادر دکتر که این حال خوبو برات میاره.
1دونه از اون انجیرا به یاد من نوش جان کن.

به به سلام
خانوم خانوما
چطورین؟
فدای مهربونیاتون
برای انجیر هم چشم با کمال میل

سعید پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 09:59 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام به به ببین کی اومده
دختر عمو جان گلم
خیلی خوش اومدی صفا آوردی
وای دختر عمو نبودی ببینی خانمه چقد غریبانه گریه میکرد
منم که یه آدمیم خودم نمیتونم غربت رو تحمل کنم خیلی عجیب درکش کردم
فکر کن چند سال هیچکس از خانواده و اقوام نیومده بود پیشش
اصلا خبری هم از اقوامش نداشت

قالب رو خیلی وقته عوض کردم شما دیر به دیر میای

سلام بر پسرعموی خودم
خب شما کم مینویسی... وگرنه ما هر روز میومدیم
زندگی سختی و بالا و پایین زیاد داره

الی پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 10:22 http://elhamsculptor.blogsky.com/

اون خودکار رو تا ابد نگهدار
امضا زندگیت رو باهاش انجام بده حس خوشایندی هست

حسش عالیه
هنوز فقط دارم نگاش میکنم
باورت نمیشه ... لحظه ای که دادش را فراموش نمیکنم

شاذه پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 19:29 http://moon30.mihanblog.com

ای جانم! عاشقانه هات رو خیلی شیرین می نویسی. روزگارت لبریز از عاشقانه ها

عزیزمی
خب عاشقانه ها خودشون شیرین هستند...

قندک میرزا شنبه 17 تیر 1396 ساعت 07:03

سلم عرض شد خانم دکتر تریکوی تیلو مانیای عزیز.چقدر خوبه که همه چیز همیشه بر وفق مراد و روبراه باشه.مانا باشید و برقرار.زیر سایه پدر و مادر مهربانتان

سلام و عرض ادب
نمیشه که همه چیز همیشه بر وفق مراد باشه
دنیا همیشه بالا و پایین داره
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد