روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تجاوز

  

من به چه زبونی به آدمها حالی کنم که گاهی یک نگاه هرزه خودش بدترین نوع تجاوز هست

من به چه زبونی بگم هرکاری به زور در حریم خصوصی دیگران باشه میشه تجاوز....

من به چه زبونی بگم خسته ام از آدمهایی که شعور و فهم اینو ندارن که با کلمات هم میشه به حریم دیگران تجاوز کرد

من تحملش را ندارم

من حتی اینقدر ضعیف عمل کردم که نزدم تو دهنش

چرا از آبرو ترسیدم و نزدم توی دهنتش؟؟؟؟

چرا حس کردم نباید محل کارم متشنج بشه ؟؟؟؟

هزارتا فکر کردم و هیچی نگفتم و سکوت کردم تا اون بیشعور به من تجاوز کنه... به حریمم... با کلماتش... با نگاهش...

شاید من خودم هم بهش کمک کردم تا بتونه به حریمم تجاوزکنه...

من عصبانیم... 

لعنت به من

لعنت به اون

لعنت به تمام آدمهایی که اینقدر شجاع نیستن که یا از مرزها بگذرن و بیان این طرف دیوار

یا اینقدر مرد باشن که بمونن همون طرف دیوار و آدم باشن


من ضعیف شدم... چرا؟

چی میخوام از خودم و زندگی؟

دارم چیکار میکنم؟

هر روز دارم مصمم تر میشم که باید ریشه هام را بکنم و برم

هر روز دارم یک کلمه به کتاب لعتنی تنهاییم اضافه میکنم

کسی میفهمه من چی میگم؟

کسی هست که درک کنه این صدای ضجه ی منه

کسی هست که بفهمه من چی میگم

کسی هست که عین من اینقدر ضعیف باشه... با وجود اونهمه عشق... اینهمه ضعف خیلی زشته

کسی که عاشق میشه باید وارسته بشه

کسی که عاشق میشه باید همه چی را بگذرونه

عین یه اسب رها تو یه دشت به هیچی فکر نکنه

نه که با متجاوز نسکافه بخوره و ازش بخواد که اونجا را ترک کنه...

من امروز از خودم متفرم ... از اینهمه ضعف منتفرم... لعنت به ما آدمها... لعنت به روابط... لعنت به تمام چیزهای نصفه نیمه ی دنیا

نظرات 23 + ارسال نظر
. چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 11:50 http://underwater.blogsky.com

منم اونقدر شجاع نیستم..
کم پیش میاد کسی انقدر شجاع که از حریمش دفاع کنه..
البته اوناییم که اینکارو میکنن هزارتا حرف میخورنو لقب میگیرن..
مثل پر رو و بدتر از این..

ای بابا
پس اینهمه رنج ماله تمام کسانی هست که اسمشون زن هست؟

مگهان چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 11:55

ما ضعیف نیستیم تیلو
تو فقط محترمی و شانت برات مهمه، که توهین نمی کنی و توی دهن کسی نمی زنی
تو فقط محترمی عزیزم

خب عزیزم چرا دیگران سعی نمیکنن یه ذره محترم باشن

دل آرام چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:15

آقای مزاحم دوباره اومده؟
نمی خوایش رک و پوست کنده بگو نیا آقا.
بهش بگو اینقدر اذیتت نکنه.

من به هر زبونی میگم نمیفهمه
به هرزبونی
به هر طریقی

شاذه چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:28 http://moon30.blogsky.com

منم شجاع نیستم. جواب نمیدم. از این آدما رد میشم و تمام سعیمو می کنم که نذارم روحمو بخراشن...

ولی میخراشن
ضربه میزنن
داغون میکنن
به همه چیز آدم توهین میشه
من که الان از خودم متنفرم

تا بحال بارها این حرف را زدم
تنها زمانی که کنار آقای دکتر هستم از زن بودن لذت میبرم
و اینجور آدمها هر روز هزاران بار منو از خودم متنفر میکنن

خانومی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:37

واااااای تیلوی عزیزم درکت میکنم با تمام وجودم
یادته اون روزی که این اتفاق برای من افتاد
بعضیا واقعا نمی فهمنن شعورشو ندارن
که هر کسی واسه خودش یه حریم داره


واقعا بعضی ها بیشعورن.... ؟؟؟؟
اخه با شعوره چرا به من که میرسه بیشعور میشه؟

خانومی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:39

تیلو همه حرفایی که اون روز بهم زدی را هنوز حذف نکردمااا
خودت میگفتی شاید تو مقصر باشی ولی کار اون هزار برابر بدتره
سعی کن آروم باشی عزیزم

البته این کمی با اون فرق داشت
ولی اره
حق با شماست راست میگی

دخترشیرازی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:50

تیلو جان گاهی وقتا احترام اصلا جواب نمیده
دیشب 1 حیوونی از آشناها به خواهرم توهین کرد بار اول احترام گذاشتم اونم احترام سنش اما دیدم نه نمیشه پریدم بهش با اینکه مرد بود اما میخواست به کتک کاری بکشه این وسط حداقل دلم نمیسوزه که از حقه خودمو خواهرم دفاع نکردم و نزاشتم کسی خیال کنه به خاطر اینکه دخترم میتونه همه غلطی بکنه
این روزا فقط باید دلو بزنی ب دریا و سینه سپر کنی و مدافع حریم خودت و عزیزات باشی.
کسی جراتشو نداره به تو توهین کنه یا به حریمت تعرض کنه
باید میزدیش که از جاش بلند نشه
زمانی باید فکر آبرو بود که پیش خودت اینجوری ضعف نشون ندی
غلط کرده مردکه..................................... که بخواد حرف زیادی بزنه
نباید بزاریم انسان های کثیف اینجوری باعث بشن ببازیم
محکم باش تیلو
بگو آقای دکتر با 4 تا کلمه محترمانه بکوبتش بهم.
جالبم اینجاست که اتفاقات زندگیمون شبیه به همه

اصلا جرات اینکه به آقای دکتر بگم را ندارم
باورت نمیشه اگه بگم تا با خاک یکسانش نکنه بیخیال نمیشه
دیگه نمیخوام در اون حد هم از خشونت استفاده بشه
ولی آقای دکتر به شدت حساسه... باورش شاید سخت باشه ولی اگه بفهمن همچین چیزی را تا از زندگی ساقطش نکنه بیخیال موضوع نمیشه

دخترشیرازی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:54

بهتر بزار بزنه نابودش کنه
مردکه ..........................................

خب عزیزدلم بهتر نیست من خودم پس مشکلاتم بربیام
یه ذره بهتر از خودم مراقبت کنم
خودم بزنم تو دهن مزاحم
تا اونهمه حرص به آقای دکتر بدم؟

خانومی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 12:55

آقای مزاحم بودن؟؟
فکر کنم اگه آقای دکتر بفهمن محوش میکنه از صحنه روزگار
فعلا عصبانی هستی چیزی بهش نگیا بذار بعدا تصمیم بگیر راجع بهش

اره خودش بود
دقیقا بگم نابوده... خدا میدونه کاری میکنه که کلا از زندگی سیر بشه... برای همینم نمیگم... چون خودش هم خیلی خیلی حرص میخوره
اون اوایل که تازه با آقای دکتر آشنا شده بودم جریان یک مزاحمت را داغ داغ با اشک و گریه براش تعریف کردم... هیچوقت اون شب را فراموش نمیکنم که تا صبح پشت درخونه ی ماسپری شد و در نهایت هم که من ادرس طرف را ندادم کار آقای دکتر به بیمارستان کشید... و هنوزم که هنوزه میگه اکه بهم آدرس یا مشخصات اون طرف را بدی کاری میکنم که مزاحمت در تمام عمر یادش بره...

دخترشیرازی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 13:01

اگه میتونی یا علی...
من نمیدونم تا کی باید زیر سایه ی ترس از این جنسای نر باشیم

واقعا که ....
ولی من واقعا اینجا تو محل کار نمیتونم حرکتایی از این دست انجام بدم
شاید اگه یه جای دیگه بودم... اما اینجا هرگز... جو اینجا را نمیتونم متشنج کنم

دخترشیرازی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 13:04

تیلو جان نزار بفهمه که احساس می کنی نمیتونی که بیشتر اذیتت کنه
مواظب خودت خیلی باش

خدا لعنتش کنه خیلی اعصابم خورد شد

معذرت که اعصابت را خرد کنم
اصلا از این موضع رفتار نکردم که احساس کنه نمیتونم
اصلا هم حس اینکه چقدر به حریمم تجاوز شده را بهش ندادم
خودم را محکم نگه داشتم و اصلا به روی خودم نیاوردم
اما وقتی رفت انگار یهو....

ببخشید که همه را ناراحت کردم
چطوره این پست را پاک کنم؟

صحرا چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 13:23

خوب به چه عنوانی میاد تو مغازه؟ مشتری؟ تند رفتار کردن ایرادی نداره گندم، بعدم تو دفعه های قبل اصلا با این شدت و نفرت از آقای مزاحم یاد نمیکردی، فکر نمیکنی یکم حساس شدی که این همه قاطی کردی؟ منظورم اینه مثلا آدم تو مود عاشقی خودشه بعد یهو یکی مثل آقای مزاحم میاد تو رو از اون حس و حال درمیاره بعد بهم میریزی، اینطوری حس نکردی که الان اینقدر عصبانی هستی؟

خب دقیقا درست متوجه شدی
همینه
تو حال خودمم و اون میاد حالم را میگیره
اول نوشته نوشتم ... گاهی فقط یک نگاه ادم را میریزه بهم
میدونی فکر میکنم کسی حق نداره زوری کسی را بخواد و هی هم بیاد اینو بهش گوشزد کنه...
اره حق با شماست
حساس شدم
ولی اونم دیگه واقعا یه جایی نمیفهمه که نمیخوامش؟

گلشن چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 14:02

لعنت به تمام آدمهایی که اینقدر شجاع نیستن که یا از مرزها بگذرن و بیان این طرف دیوار

یا اینقدر مرد باشن که بمونن همون طرف دیوار و آدم باشن

آقای مزاحم اجازه داره بیاد این طرف دیوار؟

کلشن میدونی چرا دوست بینظیری هستی؟
میدونی چرا مدتها سعی کردم بهت نزدیک بشم و بشم بهترین دوستت؟
چون همیشه معلومه که دقیق به حرفای آدم فکر میکنی
همیشه سوالی را میپرسی که باید... که آدم میخواد خودش از خودش بپرسه ... چیزی که انگار از خودشم آدم قایم کرده....
واقعا گاهی فکر میکنم آقای مزاحم میتونه از دیوار بگذره اگه یه ذره عقلش را به کار بندازه و اونوقت میتونه کاری کنه کارستون.... شاید من هرگز عاشق هیچکس اندازه آقای دکتر نشم... شاید هرگز عشق را دیگه تجربه نکنم ... اما.... یه امای بزرگ این وسط وجود داره....

Golbarg چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 15:15

Bebakhshid ye soal??
Ertebat ba marde zan dar tajavoz nist?

اولا بهتره شما ادرس بزارید و صحبت کنید
دوما
این چه سوالیه؟
معلومه که ارتباط با مرد زن دار هم میتونه تجاوز باشه...

حسین چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 15:27 http://attain.blog.ir

نمیدونم چی بگم.
ولی یه چیزی باید بگم.
شاید اگر همون اوایل که آقای مزاحم میومدن و پیشنهاد ازدواج میدادن و به قولی مزاحم میشدن، خیلی قاطعانه جواب میدادید و دیگه هرگز اجازه ی ورود به قلمرو خودتون رو بهش نمیدادید اینجوری نمیشد!
شما تعریف میکنید که با آقای مزاحم حرف میزنید توی دفتر و ایشون هر چند روز یک بار میان جای شما، خب من فکر میکنم که شما یک کم بهش رو دادید.
خیلی راحت بهش بگید که اگه یک بار دیگه طرف های شما آفتابی بشه ازش شکایت میکنید به اتهام مزاحمت.
قاطعانه برخورد کردن بی احترامی نیست. بی شعوری هم نیست. قاطعانه برخورد کردنه.

حق با شماست
این حرف کاملا صحیحه
اما میدونید قضیه چیه ... قضیه اینه که شماها هیچکدوم آقای مزاحم را نمیشناسید... چرا... چون اسمش همراه با بار منفی میاد... چون بهش میگیم مزاحم... اینقدر باشعور و شخیصت هست که نمیشه باهاش برخورد بد کرد... وقتی هم میاد دفتر من کاملا موجه هست اومدنش... کار داره و من کاراش را انجام میدم و ایشون مثل همه ی آدمای دیگه پول کاراش را پرداخت میکنه... اخه از چیش شکایت کنم؟؟؟؟ درسته که یک نگاه اون میتونه تجاوز باشه... اما واقعا اینه که طبق حرف خودش به من علاقه داره و داره تمام سعی خودش را میکنه... تعبیرش هم اینه مثل آب نرمه اما میتونه رسوخ کنه... نمیدونم چی بگم ... ازش دفاع نمیکنم چون من قاطعانه ازش خواستم که اینجا نیاد... قاطعانه بهش گفتم که عاشق کس دیگری هستم... قاطعانه حتی بهش گفتم از حضورش در دفترم ناراحت میشم... اما اون هم قاطعانه گفت که هیچ مزاحمتی نداره و برای کار میاد و البته شاید من زیادی حساس شدم و البته مسلما اون داره تلاش میکنه
نمیتونم کار را به شکایت و این حرفا بکشم برای وجه اجتماعیم خوب نیست
نمیتونم کار را به شکایت و این حرفا بکشم چون آقای مزاحم را بابا کاملا میشناسن و از نظر بابا اصلا مزاحم نیست
من قاطعانه باهاش برخورد میکنم
واقعا گیج شدم

نورا چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 15:30

سلام با شعر زیبای یک پدر برای دخترش به روزم
http://www.afsaran.ir/link/1296959

گلشن پنج‌شنبه 24 تیر 1395 ساعت 00:52

می فهمم تیلو
میفهممت

+ببخش که این روزا کمم

کاش بیشتر باشی

شراره پنج‌شنبه 24 تیر 1395 ساعت 05:24

اماااااان ازمزاحم،مزاحمت وتجاوز..
تجاوزنگاه..
تجاوزسخن..
تجاوزعمل..
تجاوزاحساس..
کاش متجاوزگرقبل ازاینکه هرتاثیری بخوادبانگاه وسخن ویاعملش روی فردمتجاوزشونده داشته باشه خودش نتیجشو دردرون خودش درک میکرد..
سوهان روح..

واقعا کاش به نتیجه ی این عمل و اثری که باقی میزاره فکر میکرد

بهار شیراز پنج‌شنبه 24 تیر 1395 ساعت 08:02

تیلو بیا یه کاری کن . کمی به آقای مزاحم فکر کن ، خارج از این کینه و نفرت و تعصب... سبک سنگین کن ، مزایا و معایبش رو بسنج . ..

میدونی بهار خانوم گل و سنبل
میترسم بسنجمش و به این نتیجه برسم که راست میگه و ما به درد هم میخوریم

رسیدن پنج‌شنبه 24 تیر 1395 ساعت 09:15

منم مثل تو خیلی های دیگه شرایط مشابه رو داشتم تجاوز از هر نوعش که باشه خوب نیست . اما واقعا در همون لحظه حضور ذهن و قدرت میخوات که بتونی طرف رو سر جاش بشونی . متاسفانه من خودم این جور موقع ها لال میشم بعد یادم میافته که کاش این طور جواب داده بودم یا اون کارو کرده بودم که دیگه دیره و چیزی که نباید از احساس من کم میشد شده . اما چند وقت پیش چند تا اس ام اس از یه کسی بهم رسید به فاصله های زمانی مثلا یک هفته . که اصلا فکرش نمیکردم طرف چنین جراتی کنه . خیییییلی زیاد ناراحتم کرد و دلم نیومد ملامتش کنم به دو دلیل یکی اینکه ممکن بود برگرده بگه من که منظور نداشتم و تو بد برداشت کردی و منو ضایع کنه . و یکی دیگه هم بخاطر احترام زیادی که بهش قایل بودم نخواستم ناراحتی بوجود بیارم اما در شبکه های مجازی و گوشیم کلا بلاکش کردم . دیگه حالا خودش میفهمه که من منظورش رو فهمیدم . اینطوری بدون کم و زیاد از خودم دورش کردم . البته شرایط که متفاوت باشه عملکردها هم سخت میشه.

نازلی پنج‌شنبه 24 تیر 1395 ساعت 11:00

چه حس بدی تیلو
برای منم پیش اومده و گاهی سکوت کردم .راستش بعضی وقتها اعتراض های ما خانمها اوضاع بدتر میکنه
مثلا طرف حرفهایی میزنه که نمیتونی مثل خودش جوابش بدی و اگرم جواب بدی شخصیتت بعنوان یک زن خیلی خدشه دار میشه
بنظرم بهتره قاطعانه و بدون توضیح باهاش برخورد کنی یا مثلا یکجور بی محلی و سردی که خودش از رو بره

چقدر خوب درک کردی
دقیقا گاهی دفاع کردن شخصیت یک زن را خدشه دار میکنه
باورت نمیشه که ازم هیچ گرمی نمیبینه

بهار شیراز شنبه 26 تیر 1395 ساعت 11:56

من می فهمم دردت چیه تیلو... صورت مسئله رو پاک می کنی جان دل... لعنت به عشق ، لعنت به عاشقی که تمام وجودت رو اشغال می کنه و نمیزاره درست فکر کنی

دقیقا
و ترجیحت این میشه که اصلا فکر نکنی
جذبه ی عاشقی خیلی قوی هستش
باید عاشق باشی تا اینارا بفهمی و شما چون عاشقی خوب درک میکنی

Maryam h یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 12:23

میفهمم
اینها دردهای یک جنس ظریف این دنیای بی رحمه

ترجیح میدم هیچکس این درد را درک نکنه
اصلا در این مورد درکم نکنه
چقدر باید این جنس لطیف عذاب بکشه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد