روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزتون عسل...

سلام

صبح با خوندن یک مطلب از یک وبلاگ بسیار برآشفته شدم

یعنی چی که بدون هیچ فکر و اندیشه ای دیگران را قضاوت میکنیم

ماها کی هستیم؟

جایگاهمون چیه؟

چرا به خودمون اینقدر حق میدیم که میتونیم دیگران را قضاوت کنیم؟؟؟؟؟

یعنی ما از خداوند بیشتر میفهمیم؟

حدود شرع اینقدر ضعیف و متزلزل هست که ما میتونیم خودمون اون را به سلیقه ی خودمون جا به جا کنیم؟

یعنی چی؟

واقعا حرص خوردما

هنوز هم دارم حرص میخورم

اینطوری پیش بریم هر روز یکیمون از وبلاگ نویسی فاصله میگیریم

و به زودی بلاگستان میشه گورستان وبلاگهای ترک شده

نکنیم

حق نداریم این کار را بکنیم با دیگران

با اعصابشون

با آرامششون

به خودمون بیایم و به خودمون بگیم زندگی همش این نیست که شعارهای نمایشی مون را تکرار کنیم

به خودمون بیام و به رفتارهامون فکر کنیم

دست از قضاوت کردن هم دیگه برداریم


خیلی عصبانیم



روزهام میگذره با طراحی و آرامش

با موزیک و نسکافه هایی که داداش مهمونم میکنه

با انگیزه هایی که سعی میکنه بهم بده و بی فایده است

دائم برام برنامه های خوندن زبان انگلیسی میفرسته .... سایت های کاریابی در کشورهای اروپایی... دلش میخواد از اینجا برم

میگه باید از این همه بی عدالتی و قضاوت های نابجا رها بشی

میگه بیا حداقل چند سالی تجربه اش کن

ولی من اینجا ریشه دارم

من اینجا به کسی عاشقم که نمیتونم ازش دور بشم

برای داداش یک ماگ قرمز هم خریدم

میخواستم کف ماگ با ماژیک سی دی براش یادگاری بنویسم ... یادم رفت


خواهرم ورزش و باشگاه را شروع کرده

دیروز رفته اسکیچرز خریده و دائم داره سعی میکنه به من انرژی بده

اما من وقت این قرتی بازیا را ندارم

همون پیاده روی صبحگاهی برام کافیه


امروز صبح که توی راه میومدم به این فکر کردم که من همه فصل ها را دوست دارم

در هر فصلی زیبایی های اون فصل را میبینم و لذت میبرم

سعیم را میکنم که در هر فصلی از امکانات همون فصل شاد باشم

خیلی خدا را شکر کردم بایت اینکه هنوز قادرم زیبایی ها را ببینم

خیلی شاکرم بابت اینکه نگاهم هنوز جای انگشتان خدا را تشخیص میده


اون یکی خواهر مانتوهای رنگی رنگی خیلی خوشگلی برای خودش دوخته

و منو تشویق به خرید پارچه های رنگی رنگی میکنه تا برام مانتو بدوزه

تا منم عین خودش رنگی رنگی بشم

اما من در این فصل به همین مقدار رنگی رنگی که خریدم قانعم

و قصد خرید اضافه ندارم

من یک هدف بزرگ 15 ساله برای خودم تعریف کردم که یک سال و خرده ایش گذشته

در حال پس انداز کردن هستم و بهتره ولخرجی نکنم

حالا خیلی هم صرفه جو نیستم ولی سعی میکنم ولخرجی نکنم


نمیدونم چرا امروز اینهمه لبریز حرفم

هنوز میتونم ساعتها حرف بزنم

مثل وقتی کنار للی نشستم و از هر دری سخنی میگیم

دلم تنگ شده

دلم همصحبت میخواد

شماها که نمیدونید ولی من از صبح ساعت هفت و نیم تا هفت و نیم شب توی دفتر تنهای تنها هستم

این روزها دفترم به شدت خلوته

مثلا دیروز از صبح تا شب حتی یک نفر هم بهم سر نزد....

اما خوبم

با موزیک و آرامش و طراحی

نظرات 15 + ارسال نظر
دل آرام دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 08:54

همیشه خوب باشی


حال نداشتی متن به این طولانی ای را بخونی

مگهان دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 08:58

اگه اونجا بودم فکر کنم هفته ای یک بار می اومدم سرتو می خوردم بفهمی لبریز از حرف به کی میگن تو که آرومی اصلا...

آفرین به برنامه ی 15 ساله ت، خیلی عالیه برنامه بلند مدت داشتن، من ندارم.

منم هر فصلی میاد میگم وااای من عاشق این فصلم همشونم خوبن خدایی

چه وبلاگی رو خوندی یعنی تیلووو؟

کاش بودی و میومدی
چه کیفی میکنم از داشتن دوستایی که دائم بیان بهم سر بزنن و مثل خودم لبریز حرف باشن
گاهی با خواهرم که حرف میزنیم اینقدر حرف داریم که هی میپریم تو حرف هم و هی حرف یادمون میاد

یک بوم و چهار توده هوا.... وبلاگی بود که صبح واقعا بخاطرش حرص خوردم
گیلاس سرخ دختر خیلی خوبیه

رسیدن دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 09:35

سلام دوست عزیزم . بعد از چند روز امروز تونستم بیام سری بزنم . مشغله هام خیلی زیاده . حالم خوبه . درحال فعالیت های همیشگی زندگی هستم . برات آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم به همه اهدافت برسی. من گاهی از ترس همین قضاوتها اینجا خودم رو میگیرم که ننویسم . اما تا حدی تونستم با این مسئله کنار بیام که حداقل اینجا برای دل خودم زندگی کنم و کار به نظر دیگران نداشته باشم.

سلام عزیزدلم
خوبی
امیدوارم بیای و به زودی از تغییر این مشغله ها بگی
از شیرینی مشغله ها بگی
از لذت های بیشمار زندگی بگی

منم از قضاوت نمیترسم
اصلا نگران اینکه دیگران چی میگن نیستم
اما .... این باعث نمیشه دیگران به خودشون اجازه این مدل حرف زدن را بدن

شکیبا دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 10:27 http://sh44.blogsky.com

سلام

سلام به روی ماهتون

بهار شیراز دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 10:40

سلام دخترووووووو
خدا رو شکر که خوبی . ببین جان دل اینقدر حرص نخور. چه بخواهی چه نخواهی وبلاگستان هم مثل یاهو مسنجر یه روزی بسته میشه . ولی راه هایی برای برگزاری دوره های دوستانه هست . اینستا گرام زنده باشه


عزیزمی تو

اذر دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 11:10 http://azar1394.blogfa.com

چرا اینقد حرص خوردی .ولش بابا
چ خواهر وبرادر خوبی .خدا حفظشون کنه.
برو فرنگ دکتر رو هم ببر.
خوش بگذرون
برنامه 15ساله عالیه .بابا تو دیگه کی هستی

در مورد دوستام حساسم
ممنونم
مشکل همینجاست که دلبستگیهامون زیاده هر دو
هممون یه برنامه هایی داریم

صحرا دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 11:44

چطوری گندم؟ داداشت رفت مگه؟ حال خوبتو خراب نکن با حرص خوردن.

نه 20 اگوست میره
حرص خوردما
زیاد

دخترشیرازی دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 11:52

هرکسی ناحق گفت به ناحق گرفتار میشه
امان از این آدما کاش اینجور پستارو همه ی آدما میتونستن بخونن.
............................................................................
چقدر خوش میگذره بشینی ساعت ها با اونایی که دلخواهت هستن صحبت کنی و متوجه نشی زمان چه جوری گذشت

اگه نزدیکت بودم میتونستیم چندین و چند ساعت صحبت کنیم و کلی چیزای خوشمزه بخوریم

وای یهو چقدر دلم خواستت دختر
داشتم نسکافه درست میکردم که نظرت را دیدم
اگه اینجا بودی کلی پرخوری میکردیم ....
کلی حرف میزدیم و کلی بهمون خوش میگذشت....

ساناز دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 11:53 http://sanaz1359.persianblog.ir

چرا مطلبی رو که اذیتت میکنه میخونی؟
بعضی کارها یک زمانهای خاصی رونق دارن. من هم الان تقریبا بیکارم . شهریور و قبل از محرم سرمون شلوغ میشه.

دوستام برام مهم هستند برای همین خوندمش
باید بدونم به دوستم چی میگذره
ما هم همینطوری هستیم ... دوره ای کار داریم و بیکاریم

دخترشیرازی دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 12:13

فککککککر کن

اوهوم

خاله ریزه دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 12:25 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

کی؟ چی نوشته بوده مگه؟؟؟

با اینستا موافقم. هر کی پایست بسم الله

گیلاس سرخ

منم اینستا را خیلی دوست دارم
اما اینستای من یک سال بیشتره اشکال داره
البته اشکال از تبلتم هست و نمیتونم پست بزارم
برای همین بیخیالشم

گیلاس سرخ دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 14:02 http://a363.blogsky.com

تیلوی دوست داشتنی من.
واقعا عذر خواهی میکنم که سرصبحی با خوندن مطلب من ناراحت شدی.
از این دست پیاما زیادن. امیدوارم کسی این اتفاقات براش نیفته و اینجوری مورد قضاوت قرار نگیره.

عزیزدلم
من خودم یه جورایی زخمیه همین دشنه ام
شاید چون حالت را درک کردم اینهمه عصبانی شدم

دلژین دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 14:14 http://delzhin313.blogsky.com

از بس این جا مزاحمت ایجاد میکنن....
گوش شیطون کر الان چند وقته یه دونه هم مزاحم ندااشتم... روانیم کرده بودن...
اوه هدف ۱۵ سااله ! اونم هدف ماالی.... خیلی خووبه... من اینقدر دور اندیش نیستم... در حد دو سال دو سال برنامه میریزم...

من برای هدفم نیاز به زمان زیاد داشتم
وگرنه بهش نمیرسیدم


امیدوارم دیگه هیچوقت مزاحم نداشته باشی

دلژین دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 14:21 http://delzhin313.blogsky.com

نمیشناسم گیلاس سرخ رو ... الان رفتم دیدم ... تا دلت بخواد از این مزاحمت ها هست... چقدر اومدن تو وب من و بانو فحش رکیک جنسی زدن ! کاش فحش بود فقط... چقدر اومدن ب من گفتن تو با پول بابات درس میخونی به درد لا جرز دیوار نمیخوری... چقد توهین... تحقیر...
میخواستم برم منم از این جا...اما امن ترین نقطه اس انگار برای نوشتن درد و دل... فکر... خاطره... که ۴ نفر بخوننش ... ۴ نفر شاید به دردشون بخوره... شاید تجربه ای بگیرن از نوشته ها...
الان آرومه وبم... یه جا باید کوبوند مزاحم ها رو وقتی از حد میگذره و به قول تو زد تو دهنشون و جوابشون رو داد... یه جاهاییم باید سکوت کرد و رد شد...

حق میدم بهت
راست میگی
دقیقا باید همین کار را کرد

طلوع ماه دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 21:15

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد