من یک تیلوتیلوی رنگی هستم که سعی میکنم زندگی را تمرین کنم ، لحظه ها را زندگی کنم و از لحظه لحظه ی این موهبت الهی لذت ببرم، عقاید سیاسی و اعتقادیم ماله خودم ، شادیها و انرژی های خوبم را با دوستام اینجا به اشتراک میزارم ... دوست دارم با شماها زندگی را تمرین کنم و در کنارتون دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم، دوست دارم مهربانی را ترویج بدهیم ، دوست دارم دوست داشتن ، محبت ، از خودگذشتگی ، عشق ، ایثار و فداکاری را به معنای واقعی تمرین کنیم ، یادمون نره عمرماندگار نیست و هرچقدر کش دار به نظر بیاد خیلی زود به پایان میرسه...
آدرس اینستا برای دیدن کارهای میناکاری: aftab_minakari
ادامه...
کاری رو بکن که از ته دلته. نه زورکی بگو دوستت دارم نه زورکی نگاه محبت آمیز کن نه زورکی لبخند بزن نه زورکی بگو همه چی خوبه. کاری رو بکن که از ته دلت میخوای
با سلام خدمت شما دوست عزیز و مهربانم خوشحال میشم به وب بنده هم سر بزنید در صورت تمایل
تبادل لینک کنیم ممنونم از حضور شما http://notebook1367.mihanblog.com/
بازی های کودکانه ام سرشار از تنهای بود از خانه ازعشق از فاصله ها تنهای تنها چند تار پیانو میزنم به یاد روزهای کودکی به یاد روزهای حوض مادربزرگ به یاد عینک تا شده پدر لای طاقچه به یاد شبهای که زیر گذر بالشت های جوانی شدم با گریه های تا شده به یاد نامه های خیس زرد به یاد شمدونی پدربزرگ به یاد شیشه عطرجانماز مادر به یاد تو به یاد خستگی های که حال گذر زمانم با نوشته های نثر گونه میگذرد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کاری رو بکن که از ته دلته. نه زورکی بگو دوستت دارم نه زورکی نگاه محبت آمیز کن نه زورکی لبخند بزن نه زورکی بگو همه چی خوبه. کاری رو بکن که از ته دلت میخوای
نمیتونم
انگار ضعیف شدم
انگار بدنم کشش اینهمه سختی را نداره
نمیتونم
میفهمم دوست من. اینجور موقعها بهتر شدن اوضاع یک طرفه ممکن نیست
چرا همیشه یک نفر تو رابطه کم میاره
چرااااااااااااااا
دوستم هیچ اشتباهی غیر قابل جبران نیست
میتونم حدس بزنم منظورت چیه
اما همه اینها قابل جبرانه
فقط خودت رو بسپر دست خدا
با سلام خدمت شما دوست عزیز و مهربانم خوشحال میشم به وب بنده هم سر بزنید در صورت تمایل
تبادل لینک کنیم ممنونم از حضور شما
http://notebook1367.mihanblog.com/
بازی های کودکانه ام سرشار از تنهای بود
از خانه ازعشق از فاصله ها تنهای تنها
چند تار پیانو میزنم به یاد روزهای کودکی
به یاد روزهای حوض مادربزرگ
به یاد عینک تا شده پدر لای طاقچه
به یاد شبهای که زیر گذر بالشت های
جوانی شدم با گریه های تا شده
به یاد نامه های خیس زرد
به یاد شمدونی پدربزرگ
به یاد شیشه عطرجانماز مادر
به یاد تو
به یاد خستگی های که حال گذر زمانم با نوشته های نثر گونه میگذرد