روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ماجرای دندانپزشکی قبل از سفر

سلام

صبحتون طلایی


یکشنبه 24  تیر خیلی ناگهانی تصمیم به سفر گرفتیم.

حالا شما تصور کنید که پاسپورتمون هم اعتبار لازم را نداره و باید عوض بشه ...

بدو بدو ها و پیدا کردن آشنا و ... شروع شد

هرچی دودوتا چهارتا کردیم دیدم به قرار عاشقانه پنجشنبه نمیرسم .... چون عملا 12 شب پنجشنبه باید توی فرودگاه میبودیم

این شد که با یه جمع بندی کلی به این نتیجه رسیدم یا باید دوشنبه قرار عاشقانه نداشته باشیم یا باید بزاریم برای بعد از بازگشت

با توجه به اینکه نزدیک دوماه بود قرار عاشقانه نداشتیم و خیلی بیقرار بودیم تصمیم شد روز دوشنبه

آقای دکتر هم شلوغ و پرمشغله بودن تو اون روز

خلاصه که دوشنبه من از صبح ساعت 7 از خونه زدم بیرون دنبال کارهای بانکی و اداری و این طرف و اون طرف و خریدهای لازم

این وسط ساعت نه و نیم هم نوبت دندانپزشکی داشتم که قرار بود روکش 2 تا دندانم نصب بشه

خب این کار ساده ای بود وقت گیر هم نبود

سر ساعت خودمو رسوندم کلینیک ...قرار بود روکش دندانم سرامیکی و اصطلاحا «زیرکونیا» باشه ... که لابراتوار زحمت کشیده بود و اشتباها معمولی برام درست کرده بود... خیلی ناراحت شدم دوست نداشتم با لبخندی که یکی از دندانهاش نصفه و نیمه شده (البته خیلی کم پیدا بود) برم سفر

با دندانپزشکم صحبت کردم و ایشون فرمودند که اشکال نداره اینا را موقت میچسبونم برات تا بری سفر و برگردی تا روکش اصلی آماده بشه

دندان شماره 6 چون پیدا نبود قرار شد همین روکش معمولی به طور دائم چسبانده بشه و دندان شماره 5 موقت...

کار تا اینجا خوب پیش رفت و سعی کردم حرص نخورم

بعد به دندانپزشکم گفتم با اینکه مسواک و نخ دندان و دهان شویه دائم مصرف میکنم دهانم بو میده ... گفت باید معاینه کنم ... در معاینه فرمودن که دندان عقلت خرابه و احتمالا بوی دهان ناشی از همان است.... دیگه از شماها پنهان نیست که من چقدر از دندان کشیدن میترسم و باید با کمک پدرجان و کلی گریه و زاری و ترس برای کشیدن دندان ... اون هم در شرایط اضطراری مثل درد بی نهایت برم... ولی دندانپزشکم گفت چون میترسی باید همین لحظه این دندان را بکشی تا دائم بهش فکر نکنی و به ترست دامن نزنی...

اونقدر دکتر دندانپزشک با اطمینان حرف زد و البته زیاد هم از من نظر نخواست و سریع بی حسی های لازم را به دندونم تزریق کرد

و بعد از چند دقیقه گفت باید تست کنم ببینم بی حس شده یا نه... گفت که دوتا ضربه میزنم به دندونت اگه حس کردی بگو تا بازم بی حسی بزنم

منم ریلکس نشستم روی صندلی دندانپزشکی و منتظر دوضربه شدم ... البته چون بی نهایت میترسم عین بید مجنون در حال لرزیدن بودم

یهو دندانپزشک مربوطه فرمودن تو زیادی میترسی و من دندونت را نمیکشم و ... حالا از من اصرار که شما بی حسی زدی بکش دندان را ... از ایشون انکار که خیر با این وضع ترسیدن شما من دندان نمیکشم... یهو چشمم به دستای دکتر افتاد که با یه لبخند گنده دندان من تو دستشون بود... مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دندان عقلم بدون کوچکترین دردی کشیده شد... بدون ذره ای اذیت....

بعد هم با دوتا دندون روکش شده و دندان عقل کشیده شده راهی بقیه کارها شدم

البته که بعد از گذشت یکساعت حس بی حالی و حال بد داشتم هرچند هیچ دردی نداشتم

با یه پانسمان گنده در دهان رفتیم به سوی قرار عاشقانه... خیلی بد حال بودم و قرار عاشقانه در کوتاهترین زمان خودش برگزار شد (تو یه پست جداگانه ازش مینویسم)

و من برگشتم خونه... با شادی بی حد .... از شر یک دندان عقل راحت شده بودم بدون دردسر

البته تا رسیدم خونه ، دندونی که به طور موقت چسبونده بودن کنده شد و افتاد... به همین سادگی

و من فردای اون روز دوباره مراجعه کردم و گفتم ما اصلا دندون خوشگل و زیبا نخواستیم ... همین روکش را به طور دائم بچسبونین تا بریم پی کارمون

شایدم قسمت نبوده

البته کلی بیشتر برای روکشهای زیبایی پول داده بودم ... که هنوزم که هنوزم پولم را برنگردوندند و بعد از کلی تماس تلفنی همچنان میفرمایند که پیگیر هستند

نمیدونم البته چطوریه که وقت پول گرفتن سریع کارت را میکشن و پول را تمام و کمال میگیرند... اما حالا برای برگردوندن کلی دنگ و فنگ داره





پ ن 1: از بس دیروز زیاد با تلفن حرف زدن و دست چپم کلا به تلفن بوده از دیشب دچار دست درد شدید شدم

پ ن 2: پنجشنبه های بدون قرار عاشقانه را دوست ندارم

پ ن 3: امروز کمی انجیر از باغچه برای للی آوردم ... بهش زنگ زدم بیاد اینور... دلم براش تنگ شده


نظرات 6 + ارسال نظر
لیلی پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 10:40

قرارهای عاشقانه ات و التهابت و خاطراتشو خیلی دوس دارم گندم عزیزم

ممنونم عزیزدلم
یه پست مینویسم از اون روز

رسیدن پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 10:44

چقدر سر این دندون ها اذیت شدی . البته ببخشید اما انگار خیلی منظم نبودن تو کارشون. خیلی باعث عقب افتادن کارات شدن . خب این چه جور کار کردن که دندون تا خونه دوباره افتاد . حالا هم باید بمونی تا پول پس بدن . دندانپزشکی ها معمولا خیلی دقیق و منظم هستن تو کاراشون. چون اینجوری همه اذیتش مال مشتری .
منتظر پست قرار عاشقانه عجله ای ت هستم

اذیت نشدم چون کارشون خوب بود
بعدم اینجا چون کلینیک هست این جور اتفاقا به نظرم طبیعی هست
اگه مطب بود اره خیلی بد بود
هرچند به هرحال نامنظمی بوجود آمده را نمیشه نادیده گرفت و حق باشماست
بله ... کلا اذیت ماله مشتری بیچاره س

ممنونم
قرار عاشقانه را مینویسم حتما

رسیدن پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 11:31

من فکر کردم مطب بوده برای همین تعجب کردم. بله تو کلینیک پیش میاد . بهرحال تندرست باشی

اره راست میگی
مطب ها مرتب و منظم تر هستند

تیلو من فقط ی دندون عقل دارم
دکتری که از بچگی می رفتم وقتی پانزده سالم بود
دو تا از دندون های عقلم رو جراحی کرد( داخل لثه بودن به زور کشید بیرون) و یکی رو کشید گفت به دردت نمی خوره
به سختی از زیر بار کشیدن آخرین دندون نجات دادم خودم رو
البته برای فکم لازم بود ولی سختی زیاد کشیدم و جراحی سختی بود برای من
چون تو اون سن معمولا کسی هنوز دندون عقل در نیورده
من کلا تو همه چیز هول هستم
یادمه فکم و صورتم تا چند وقت بعد جراحی کبود بود

خداروشکر راحت کشیده شد دندون
روکش هم حیف شد

عزیزمی سپیده جان
خب از شر دندان عقل راحت شدی
یادمه تو اون سن فوبیای دندان پزشکی خیلی خیلی شدید بود
برای همین خوشحالم که حداقل از اون سن و التهاباتش دور شدم و بعد دندون عقلا را یکی یکی کشیدم
منم هنوز یه دونه دارم... اولیش را هم توی 17 سالگی کشیدم.... دردناک شده بود و در نمیومد... یه نوک کوچولو زده بود و دیگه بیرون نمیومد و خیلی آزار دهنده شده بود

آواره پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 14:47 http://avare.blog.ir

آخ چه شیوه خوبی برای کشیدن دندون عقل. کاش دکتر منم با من این کار رو بکنه بدون اینکه من بفهمم و درد بکشم. چون فکرش چند ساله داره عذابم میده واقعا
منم دلم قرار عاشقانه میخواد

شیوه ش عالی بود
وای دندون عقل قبلی منو همینقدر عذاب داد... چند سال بود هی بهم میگفتن باید اینو بکشی و من از ترس جرات این کار را نداشتم در نهایت هم درد گرفت و با بدبختی و کلی سختی کشیده شد


انشاله که جور میشه

روشن شنبه 13 مرداد 1397 ساعت 15:39 http://roshann.blogsky.com

دندون بی عقل من ک راه اومده باهام و الان درد نداره تا چ شودد:))))
همیشه قبل سفر ماهم کلی کار داریم و همش در حال انجام کاریم:))

همه قبل سفر کلی کار دارن
بخصوص که اگه قرار باشه توی اون سفر سوغاتی هم ببری و برای دیدار بری

خدا را شکر
ولی نباید دردهای دندان عقل را نادیده گرفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد