روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دلخوشی های یافتنی

یه سری دلخوشی را باید خودمون پیدا کنیم

حتی گاهی باید برای به دست آوردنشون سعی و تلاش کنیم

باید دلمون را به هرجای این زندگی که شده خوش کنیم

باید یه طوری روزگار را به کام خودمون شیرین کنیم

سختی ها همیشه بودن و هستند...

گاهی سخت تر ... گاهی سهل تر


برای هر روزمون یه چیزی پیدا کنیم که باهاش دلمون اگه شده برای لحظاتی هم شاد بشه

به دوستمون زنگ بزنیم و بگیم و بخندیم

با یه فسقلی دوست داشتنی بریم قدم بزنیم

با مامانمون ... خواهرمون ... برادرمون... دوستمون ... بریم بستنی بخوریم

بریم یه گوشه بشینیم و با دوستامون جوک بگیم و بخندیم

هدیه های کوچولو بخریم

از لباسهای رنگی رنگی استفاده کنیم

گاهی برای دلمون جایزه تعیین کنیم

گاهی کارهای خوبی که باعث دلگرمی مون میشه انجام بدیم

به مسن تر ها کمک کنیم

از حرف زدن با غریبه ها نترسیم

اینقدر همه چیز را سخت نگیریم

شکلات بخریم و تو اتوبوس به کنار دستیمون تعارف کنیم

برای رفتگر محل آب خنک بخریم

برای دست فروش سرچهارراه نقاب هدیه بخریم

به بچه های تو کوچه خیابون لبخند بزنیم

از محبت کردن نترسیم


من دنبال بهانه ی شادی هستم...

از بس این روزها روزگار همه ی کشورم تلخه

از بس هجوم و ضربه های اقتصادی کامم را تلخ کرده

نبود به اندازه کافی دارو برای پدر

دنبال دارو گشتن و چند برابر همیشه هزینه کردن و ...

این روزها دلخوشی ها دنبال من قطار نمیشن... میگردم و دلخوشی ها را پیدا میکنم

دلخوشی جور میکنم برای خودم و اطرافیانم

باید تلاش کنیم



دیدم بهار خانم داره با شادی به تعویض پرده های خونه ی نو فکر میکنه

دلم خواست منم این کار را بکنم

دلم خواست پرده های اتاق را عوض کنم

بهش گفتم ... گفتم میخوام خودم بدوزم

خراب کنم ... بشکافم ... دوباره بدوزم... در نهایتم کج و معوج در بیاد و بشه پرده ی تیلو دوز...

بشه دلخوشی....

صدای چرخ خیاطی بپیچه تو خونه...

دلخوشی میخوام برای این روزهای سخت...



پ ن 1: دکتر خواهر روی پرونده ش نوشته : مشکوک به پره اکلامپسی

دلشوره دارم براش

هی سرچ میکنم

توکل میکنم

خدایا خودت کمکش کن


پ ن 2: یک آرزوی فراموش شده ، سرک کشیده تو دلم و داره عین خوره منو میخوره

باید فراموشش کنم ...


پ ن 3: پنجشنبه ی بدون قرار عاشقانه را تعطیل میکنم

نظرات 14 + ارسال نظر
زهرا. سین چهارشنبه 13 تیر 1397 ساعت 19:23

تیلو جان به خواهر بگو گرمک رو با تخمهاش توی مخلوط کن بریزن و پوره کنند و بخورن. ایشالا خوب خوب میشن یکی از اقوام ما اینطوری مشکلش حل شد. توصیه طب سنتی بود

همین مشکل را داشتن؟
ممنونم عزیزدلم که گفتی ... کاش بیشتر برام توضیح میدادی... دقیقا بیماریشون همین بود؟

زهرا. سین چهارشنبه 13 تیر 1397 ساعت 19:44

ایشون مشکلشون دفع پروتئین و مسمومیت بارداری بود البته اسم علمی بیماری شون رو نمیدونم ولی بنظرم شبیه همین بیماریه
به هرحال ضرر نداره. خواص گرمک خیلیییی زیاده و شمام که تو قطبش هستید میتونید استفاده کنید.
یه طبیب طب سنتی هم هست... نمیدونم اسمشو شنیدی یانه. خانم صرامی
خیلی کارش درسته. فکرکنم طرفای خمینی شهره... نمیدونم به شما نزدیکه یانه ولی کارش خیلی خوبه.

مشکوک به همین مسمومیت بارداری هستند... اما دفع پروتئین ندارن
بازم ممنونم
راست میگین گرمک خیلی خاصیت داره
نه بهمون نزدیک نیست

امیر چهارشنبه 13 تیر 1397 ساعت 21:37

با سلام
شاعری فرموده :
من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان زخم زرد کرد
یا این شعر سعدی : بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
وقتی وضع رفت بار بعضی را می بینیم ناخوداگاه غم و غصه در دل پدید میاد و بغض را در گلو می نشاند . با این وجود می توان شادی را هم برای خود و دیگران فراهم نمود. وقتی با بستنی ۵۰۰ تومنی لبخند بر لب کودکی می نشیند یا احوالپرسی گرم با سالمندی دعای خیرش را هدیه می گیری بهترین شادی را ایجاد کرده ای . نیاز نیست خیلی خرج کنی تا دلی را شاد کنی . با کمترین هزینه هم می توان دلهای زیادی را شاد نمود. فقط رندی میخواد و فرصت طلبی. که این فرصتها همیشه دم دست نیست. انشالله که همه از این فرصت ها داشته باشند و استفاده نمایند

فکر کنم شاعر اولی رخشون زرد بوده نه زخمشون ؟؟؟؟؟

دقیقا درسته
گاهی خیلی ساده میشه دل به دست آورد

P پنج‌شنبه 14 تیر 1397 ساعت 00:36

سلام خانم
شما چقدر خوبی
عجیبه توی این دنیای مسخره

سلام به روی ماهتون
شما لطف دارین
میشه دنیا را کمی قابل تحمل تر کرد... فقط اگه بخوایم

بهامین پنج‌شنبه 14 تیر 1397 ساعت 02:31 http://notbookman.blogsky.com

چقدر حس خوب داشت این متن ،خیلی خیلی خوب بود:)
چندبار خوندمش

ان شالله موضوع مهممی نیست برای خواهرت ،و یک‌سک وخطای پزشکی
نگران نباش ؛خدابزرگه

ممنون

منم امیدوارم اینطوری باشه که شما میگی

بهار شیراز پنج‌شنبه 14 تیر 1397 ساعت 07:35

حق نداری فراموش اش کنی ...فقط غیرممکن هست که غیرممکنه

الی پنج‌شنبه 14 تیر 1397 ساعت 09:44 http://elhamsculptor.blogsky.com/

اینقدر دلخوشی ها کم شده که باید با ذره بین دنبالش گشت

راست میگی
دلخوشی ها کم شده
اما باید سعی کنیم

روشن پنج‌شنبه 14 تیر 1397 ساعت 19:43 http://roshann.blogsky.com

اره واقعا می فهمیم که با وجود غم و غصه بازم دنبال دلخوشی های هر چند کوچیکی موفق باشی مهربونم:)

فدای دل بزرگت
تو با اینکه سن و سالی نداری چقدر فهیم و بزرگ منشی

بلا دور باشه
مشکل خواهر جان رو تا حالا نشنیدم
ولی توصیه دوست در کامنت مربوط به مشکلات زنان میشه
منم شنیدم با تخم خربزه میشه خیلی از مشکلات رو از بین برد
چون فوق العاده گرم هست

متشکرم
توکل بر خدا

لیلی شنبه 16 تیر 1397 ساعت 09:51

سلام گندم جان خوبی؟ عزیزم با تشکر از لطف دوست عزیزمون من توصیه میکنم هیچ دارویی رو بدون مطالعه ب خواهرت ندین خوراکی های گرم بسیار فرد رو مستعد سقط میکنه و یا گرمی و یرقان
لابد دکتر دارویی تجویز میکنه
گیاهان خیلی خواص عالی دارن ولی اغلب بخاطر عدم شناخت ما از عوارض جانبی شون غافل میشیم از عوارض و ممکنه مصرف زیاد یا نادرستشون صدمه بزنه در حالی که همه ما میدونیم مثلا فلان قرص مسکن چه عوارض جانبی یا چه خواصی داره چون تحقیق علمی شده و شنیدیم و خوندیم راجع بهشون
امیدوارم کلیه مشکلاتی که تو خانواده شما و سایر عزیزان هس به لطف پروردگار حل بشه

سلام به روی ماهت
متشکرم خوبم
البته که نه من نه بقیه ی دوستان بدون مطالعه و تحقیق و مراجعه به متخصص هیچی برای هیچکس تجویز نمیکنیم
دوستمون گفته از گرمک این نتیجه را گرفته ... منم به خواهر منتقل کردم تا از دکتر متخصص خودش سوال کنه و نظرشون را بپرسه
و واقعیت بعد از خوندن نظر سپیده جان بهش زنگ زدم و گفتم خربزه را هم بپرس
و مطمئنا کسی که تو اون شرایط هست خودش هم بدون مشورت با پزشک متخصصش چیزی نمیخوره و استفاده نمیکنه

ولی توصیه ات خیلی به جا بود
دقیقا باید این مسائل را مد نظر داشته باشیم

زهرا. سین شنبه 16 تیر 1397 ساعت 10:58

تیلو جان الان کامنتای دوستانو خوندم خندم گرفت

خنده خوبه عزیزم
بر هر درد بی درمان دواست... راحت بخند
همیشه شاد باشی

لیلی شنبه 16 تیر 1397 ساعت 11:19

ببخشید خانم سین میشه بپرسم چرا خنده تون گرفت؟؟؟ من اون توصیه رو از این جهت نوشتم که اطرافم خیلیا رو میبینم که مدام دارن داروی گیاهی پیشنهاد میدن و اتفاقا معتقدند که داروی گیاهی که ضرر نداره
وگرنه اینو میدونم که هم گندم عزیز هم خیلی از دوستان متوجه عوارض هستن و خودسر استفاده نمیکنن و فرصتی بود که اینو گوشزد کنم

مگه به شما خندیدن؟
من فکر نکنما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینجا همه با هم میخندیم ... هیچوقت به هم نمیخندیم
بعدم گوشزد کردن اصلا کار بدی نیست ... خانم سین هم خودشون اینو میدونن ... عین من...
من خودم خیلی وقتا کلی چیزها را اینجا بهتون گوشزد میکنم
یعنی ناراحت میشین من هی چیز میزای ریز و درشت گوشزد میکنم؟
یا میخندین؟

لیلی قصه های عاشقانه ... عزیزدلم ... اصلا ناراحت نشو

زهرا. سین شنبه 16 تیر 1397 ساعت 14:21

وای تیلو جان من کلی نوشته بودم برات ولی ظاهراً بقیش نیومده و سوتفاهم بوجود اومده.
من از این خندم گرفت که خودم خیلی به طب سنتی اعتماد ندارم همینطور که طب شیمیایی رو کامل نمیدونم. و معمولا واکنشم به اینجور توصیه ها مثل این دوستان هست. یعنی از شباهت واکنشمون خندم گرفت. اما چون دقیقا همین چند روز پیش صحبت این مشکل و راه درمانش برام پیش اومد به شما گفتم وایشالا که مشکلشون حل بشه.

عزیزمی شما
من بازم متشکرم
از اینهمه وقتی که میزاری
راست میگی طب سنتی و شیمیایی باید مکمل هم باشن تا خوب جواب بدن
من همین که تجربه و نظرت را در اختیارم گذاشتی واقعا ممنونم
گاهی اینا نشونه س ... خداوند یه حرفی را اینطوری به گوشمون میرسونه ... بد نیست بریم تحقیق کنیم و ببینم که به کارمون میاد یا نه... من که ازت بی نهایت ممنونم

روشن شنبه 16 تیر 1397 ساعت 16:58 http://roshann.blogsky.com

نه بابا واقعا بزرگ منش و بی خیال :)))
من یک عدد روشن بی درایت م بیشتر :))

نفرمایید
شکسته نفسی کردین بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد