روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

مجذوب شدم

از اول کتاب یه نفس خوندم تا الان که وسطای کتابم

اولش را دوست نداشتم

اما من کتابی را که شروع کنم سعی میکنم تمومش کنم

به نظرم تمام کتابها ارزش یکبار خوندن را دارن

و ناگهان از وسطش خوشم اومد ازش


اما الان این تکه دلم را یه طوری کرد

تکه ای که مرد قصه توی دلش گفت:

« یک حال کوچک ازش گرفتم. اما به سرعت یک باج کوچک هم ضمیمه اش کردم تا از روی صخره ای که حالا رویش ایستاده بودیم و داشتیم آماده ی برگشتن می شدیم؛ یک وقت بال نکشد و نگذارد برود. این پرنده ای که خودش؛ یک روز قفسش را هم آورده بود توی کافه ام. آن وقت رفته بود نشسته بود تویش و فقط وقتی بیرون آمده بود که توانسته بود مرا بگذارد جای خودش...»...

نظرات 5 + ارسال نظر
لیلی یکشنبه 26 فروردین 1397 ساعت 19:43

تو...
حتی نبودنت هم قشنگتر از
بودن خیلی هاست...

ای جان

لیلی دوشنبه 27 فروردین 1397 ساعت 07:25

عزیزم سلام بروی ماهت
من میرم سر کار
گفتم قبل از شروع به خواندن کتابت بدونی کسی بیادت بود و دوستت داره

سلام به روی ماهت خوشگل بانو
فدات بشم
چقدر ذوق کردم با این کامنت

پریسا دوشنبه 27 فروردین 1397 ساعت 09:16 http://roga.blog.ir

تمام کتابها ارزش خوندن دارن کاملا با این حرفت موافقم.


چند بار دیگه هم اینو توی وبلاگم گفتم و اینو از دبیر ادبیات دبیرستانم به یادگار دارم
وقتی مچم را گرفت که زیر میز داشتم کتاب میخوندم
رمان بامداد خمار .... دید... نگاه چپ چپ کرد، گفت چرا سرکلاس؟ گفتم چون مامانم نمیزاره تو خونه رمان بخونم و ... و ایشون گفت نظر من این هست که هر کتابی ارزش یه بار خوندن را داره

mahee دوشنبه 27 فروردین 1397 ساعت 09:36

ممنونم تیلوی عزیزم

نهال خانوم چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 16:53 http://ourlovinliving.mihanblog.com/

پی نوشت اول مشکل منم هست

شرمنده م متوجه نشدم
این نوشته که پی نوشت نداشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد