روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزهای آخر

سلام

روزتون شیرین


دیگه نزدیک شدیم به روزهای رفتن داداش

تند تند کارهای مونده را سرو سامان میدیم

چیزهایی که قراره ببره را میخریم

صبح بردمش دندانپزشکی... دندان عقل را کشید و یک دندان هم پر کرد

اومدیم دفتر

براش شیر و بستنی خریدیم

بعدش هم رفت دنبال بقیه کارها

روی دور تند داریم همه کارها را مرتب میکنیم...



پ ن 1: همدیگه را دوست داشته باشین ... گاهی خیلی زود دیر میشه

پ ن 2: هیچ محبتی را به بعد موکول نکنید... شاید بعدی وجود نداشته باشه

پ ن 3: مراقب دل عزیزانتون باشید

نظرات 6 + ارسال نظر
فرشته دوشنبه 25 دی 1396 ساعت 15:43

وای همسر داداشتون چقدر ناراحت ودلتنگ میشه

عزیزدلم همسرش هم با خودش هم رشته هم دانشگاهی و همراه هست... با هم دیگه میرن

صحرا دوشنبه 25 دی 1396 ساعت 17:39

داداشت و خانومش به سلامتی برن و برسن
امیدوارم بهترینها برات پیش بیاد خانوم گل


انشاله

امیر سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 15:07

با سلام
انشالله که سفرر داداش بیخطر باشد هر چند که عمر سفر کوتاه است
در مورد زیبایی که گفتین رو بینایی هم تاثیر داره خدمتتان عرض کنم که باید از دریچه چشم مجنون لیلی را نگاه کرد تا زیبایی هاش را ببینی
اگر در دیده مجنون نشینی. به غیر از خوبی لیلی نبینی
دوست داشتن نه تنها رو دیده بلکه رو کلیه اعضا و جوارح تاثیر داره شاید به همین خاطر است که می گویند انچه را جوان در آیینه نمی بیند پیر در خشت خام می بیتد

سلام و روزبخیر
اره شعری که گفتین دقیا درست بود

سلام چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت 09:09

دیدی تیلو جونم؟
مگه عشق به این راحتی تو دل آدم میاد که راحت بره و تو بگی پایان عاشقانه ها اینجاس
باز دیدنش و شنیدن صداش و نفسهاش....
غوغا میکنه

اره حق با شما بود

امیر چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت 09:25

با سلام
یه زمانی می گفتند همه راهها به رم ختم می شود حالا داداش گل شما و خانمش هم مهمان کشور چکمه هستند و خیلی خوب است که با یار در دیار زیبا و تاریخی رم کنار هم باشند و فارغ از هر گونه مزاحمت و ترس و لرز کنار هم به درس و مشق و عشق و زندگی مشغول باشند انشالله که در همه مراحل زندگی و درس و بحث و مکتب موفق باشند

سلام به روی ماهتون
اونا دیگه اونجا مهمان نیستند
مهمان ماله یکی دو روزه ... الان نزدیک دوساله اونجا هستند و گویا باید حالاحالاها هم همونجا زندگی کنند
انشاله که هرچی خیر و صلاح هست همون بشه

Setareh یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 11:53 http://san-arm

وای ک این روزای رفتن داداش چقدر سخت و سنگینه

بسلامتی بره و موفق باشه انشاءالله

عزیزمی
گریه نکن
دعاشون کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد