روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بلا به دور

سلام

شنبه تون شیرین و شکلاتی

صبح که چشمامو باز کردم شروع کردم تو مغزم همه چیز را مرور کنم

گفتم اینو بنویس تو وبلاگ اونو بنویسم تو وبلاگ


صبحانه خوردم

اومدم ماشین را از پارکینگ بزنم بیرون

دنده عقب

و صدای شکستن شیشه های مغازه ی پشت سرم

بله

اینگونه بود که با یک دنده عقب تمام شیشه های مغازه سر کوچه را شکستم ....

(توی پرانتز بگم که من به صورت L باید از پارکینگ خارج بشم و این مغازه دقیقا روبروی درب پارکینگ ما هست)

بله اینطوری بود که ما صبح شنبه مون را با بشکن بشکن آغاز کردیم

نظرات 11 + ارسال نظر
ساناز شنبه 2 دی 1396 ساعت 12:43 http://sanaz2020.blogsky.com

سلام. خسارت مالی مهم نیست. سرت سلامت.


متشکرم

بهار شیراز شنبه 2 دی 1396 ساعت 13:26

از بس شب تا صبح با دکتر جان صحبت می نمایی ، چشمت تو خواب بوده
فدای سرت


از بس منو حرص میده

هفت دقیقه شنبه 2 دی 1396 ساعت 13:41 http://7min.blogsky.com


به به تایلو شوماخر
حال صاحب مغازه چطوره بنده خدا سکته کرده
وای تیلو دلم از اون شکلاتای فرانسوی خواس که اقای شکلات چی میفروشه

به به
سلام ستاره جان سهیلیان
خوبی
بیچاره ها سکته که حتما کردن... اما جالب دلداری دادنشون به من بود
من هم خواست

پریسا شنبه 2 دی 1396 ساعت 14:37

وای بلا از جونت دور باشه تیلوجان
صدقه یادت نره

سلام خوشگلکم
اتفاقا صدقه دادم
اما بعدش

صحرا شنبه 2 دی 1396 ساعت 17:19

خیر باشه گندم جان. فدای سرت
البته اگه آقای همسر بود واکنشش چیز دیگه بود


یعنی چه واکنشی؟
کلی هم ناز کشیدن و بوسیدن و اینا در کار بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صحرا شنبه 2 دی 1396 ساعت 19:37

نه بابا
غر میزد که خانمها همه شون همینطوری اند. آخه هربار تو خیابون یا پارکینگ یه ماشینو نشونم داده که خرابکاری کرده راننده اش خانم دراومده

beny20 شنبه 2 دی 1396 ساعت 22:03 http://beny20.blogky.com

باید به صاحب مغازه می گفتی
بروو خدا رو شکر کن که زنده ای

شوهر خواهرم هم دقیقا همین را گفت

گندم یکشنبه 3 دی 1396 ساعت 08:26

وای چکار کردی من مطمئنم اول خودت سکته کردی
حالا خاطره :
یکی از خانومای فامیل ماشین تو دنده عقب بوده و داخل پارکینگ اومده با عجله و گاز از پارک خارج بشه که دنگ دیوار عقب پارکینگ و خلاصه ... داغون شده .
بلا به دور


نه بابا من زیادم نترسیدم

اناهیتا یکشنبه 3 دی 1396 ساعت 10:08 http://khaterateman1369.blogsky.com/

فدای سرت خواهر

ای خواهر
صبح شنبه ای ؟؟؟؟

Mohamad یکشنبه 3 دی 1396 ساعت 20:26 http://alamtu94.blogfa.com

فدای سرت
شکستن شیشه بلا رو دور میکنه

انشاله که همینطوریه

رسیدن دوشنبه 4 دی 1396 ساعت 08:59

ای بابا. چه حال بدیه. ولی خب پیش میاد دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد