روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

آخرین سه شنبه سال

سلام

روزتون بخیر

خوب هستین دوستای جان من؟؟؟

منم خوبم

امروز اینقدر کار کردم که نزدیک به موت هستم...

صبح اومدم دفتر... یک سفارش مجله نوروزی داشتم و ....

الان که نشستم روی صندلی فهمیدم تا بی نهایت خسته شدم

هنوز مقداری از کارها و خریدام باقی مونده

هنوز یه سری کار نیمه تمام دادم

همه ی خرده ریزه ها را آوردم دفتر که کادو کنم



پ ن 1 : امشب قرار چهارشنبه سوری را گذاشتیم تالار عمه

پ ن 2 : یکی از فامیلها فوت شده... یک آقای 26 ساله ... در کمال صحت و سلامت در کنار فرزند دو سالش... داشته با مادرش صحبت میکرده که میگه آخ قلبم و تمام... باورش خیلی خیلی سخت بود

پ ن 3 : فرصتهای مانده را فقط خوش بگذرونیم تا این سال هم تمام شود...

نظرات 2 + ارسال نظر
گیلاس سرخ چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 07:06

و تمام.
چقدر زود دیر میشود.

جدی جدی... دقت نکردیم
همه اینا ثانیه های عمرمونن که دارن میگذرن

امیر چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 09:00

سلام
نمیدونم چرا نزدیکای عید که میشه مرگ و میرا زیاد میشه . تصادفات ، سکته های قلبی و .... خب هر کسی تقدیری داره و .... خداوند همه رفتگان خاک را بیامرزه و ....

گفتی خسته شدم از شدت کار .... باور کن خستگی از شدت کار بیشتر قابل تحمل است تا از بیکاری ...
می رسد اوقات فراغت غم مخور

سلام
خدا صبر بده به خانواده هایی که عزیزاز دست دادن
واقعا خستگی از شدت کار خیلی خیلی خوبه... خودم اینو خوب میدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد